گنجور

غزل شمارهٔ ۱۶۷

کی بپرسد جز تو خسته و رنجور تو را
ای مسیح از پی پرسیدن رنجور بیا
دست خود بر سر رنجور بنه که چونی
از گناهش بمیندیش و به کین دست مخا
آنک خورشید بلا بر سر او تیغ زده‌ست
گستران بر سر او سایه احسان و رضا
این مقصر به دو صد رنج سزاوار شده‌ست
لیک ز‌آن لطف به جز عفو و کرم نیست سزا
آن دلی را که به صد شیر و شکر پروردی
مچشانش پس از آن هر نفسی زهر جفا
تا تو برداشته‌ای دل ز من و مسکن من
بند بشکست و درآمد سوی من سیل بلا
تو شفایی چو بیایی خوش و رو بنمایی
سپه رنج گریزند و نمایند قفا
به طبیبش چه حواله کنی‌‌؟ ای آب حیات
از همان جا که رسد درد همان جاست دوا
همه عالم چو تنند و تو سر و جان همه
کی شود زنده تنی که سر او گشت جدا‌‌؟!
ای تو سرچشمه حیوان و حیات همگان
جوی ما خشک شده‌ست آب از این سو بگشا
جز از این چند سخن در دل رنجور بماند
تا نبیند رخ خوب تو نگوید به خدا

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کی بپرسد جز تو خسته و رنجور تو را
ای مسیح از پی پرسیدن رنجور بیا
هوش مصنوعی: کیست که جز تو از حال نزار و خسته‌ات بپرسد، ای مسیح؟ بی‌زحمت و در پی جستجو، به سوی من بیا.
دست خود بر سر رنجور بنه که چونی
از گناهش بمیندیش و به کین دست مخا
هوش مصنوعی: دست خود را بر سر کسی که رنجیده است بگذار و نگران گناه او نباش، بلکه از انتقام‌جویی و کینه‌توزی اجتناب کن.
آنک خورشید بلا بر سر او تیغ زده‌ست
گستران بر سر او سایه احسان و رضا
هوش مصنوعی: او همچون خورشیدی است که بر سرش مصیبت آورده و سایه‌ی محبت و رضایت بر او سایبان شده است.
این مقصر به دو صد رنج سزاوار شده‌ست
لیک ز‌آن لطف به جز عفو و کرم نیست سزا
هوش مصنوعی: این فرد به خاطر کارهایش به شدت مورد تنبیه قرار گرفته است، اما به جز بخشش و مهربانی، از او کار دیگری برنمی‌آید.
آن دلی را که به صد شیر و شکر پروردی
مچشانش پس از آن هر نفسی زهر جفا
هوش مصنوعی: دلِ کسی که با محبت و نیکی و مهربانی پرورش داده‌ای، پس از آن به او هر لحظه زهر و درد و رنجی می‌زنی.
تا تو برداشته‌ای دل ز من و مسکن من
بند بشکست و درآمد سوی من سیل بلا
هوش مصنوعی: وقتی تو از من دل برداشتی و ارتباطم را قطع کردی، بلا و مشکل به سوی من هجوم آورد و زندگی‌ام را ویران کرد.
تو شفایی چو بیایی خوش و رو بنمایی
سپه رنج گریزند و نمایند قفا
هوش مصنوعی: وقتی تو با زیبایی و خوشرویی ظاهر می‌شوی، دردها و مشکلات از دل‌ها فرار می‌کنند و پشت سرشان را نگاه نمی‌کنند.
به طبیبش چه حواله کنی‌‌؟ ای آب حیات
از همان جا که رسد درد همان جاست دوا
هوش مصنوعی: چگونه می‌توانی به پزشک بگویی که چه کند؟ ای آب حیات، درمان در همان جایی است که درد آغاز می‌شود.
همه عالم چو تنند و تو سر و جان همه
کی شود زنده تنی که سر او گشت جدا‌‌؟!
هوش مصنوعی: تمام جهان مانند یک بدن هستند و تو سر و جان آن بدن می‌باشی. چگونه می‌تواند بدنی زنده و سرزنده باشد زمانی که سر آن از بدن جدا شده باشد؟
ای تو سرچشمه حیوان و حیات همگان
جوی ما خشک شده‌ست آب از این سو بگشا
هوش مصنوعی: ای تو منبع حیات و زندگی همه موجودات، چشمه‌ی وجود ما دیگر خشک شده است، لطفاً از این سمت آب را جاری کن و به ما زندگی عطا کن.
جز از این چند سخن در دل رنجور بماند
تا نبیند رخ خوب تو نگوید به خدا
هوش مصنوعی: به جز این چند جمله، دل بیمار و رنجورم چیزی در خود نگه می‌دارد، تا زمانی که چهره زیبایت را ببیند و آن‌گاه به خدا نخواهد گفت.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۶۷ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1395/11/08 23:02

عالی بود این شعر

1396/03/01 00:06
شهلا

عاشقی بیاموزیم، درود بیکران

1396/03/09 16:06

تشکر عالی بود

1396/03/09 16:06

شعر فوق العاده ای هست

1396/06/30 20:08

جوی ما خشک شده‌ست آب از این سو بگشا....

1396/08/25 09:10
Mahdi

از هــمــانـــ جـا کـــهـ رســـد (د)(ر)(د) هـــمـانـــ جـاســتـــ (د)(و)(ا)

1396/11/24 00:01
حامد

سلام دوستان. معنی وتلفضه صحیحه این کلمه چیه؟
بمیندیش

1396/11/24 01:01
nabavar

حامد جان
بِمَیَندیش ، همان مَیَندیش mäyändish است به مانای اندیشه مکن، ”ب“ اینجا بای زینت است و برای جور شدن وزن مصراع.
زنده باشی

1397/12/21 00:02
سپهر

با سلام خدمت شما من بسیار به دنبال ترجمه این بیت به انگلیسی و به خصوص آلمانی میگردم بسیار خوش حال میشم اگر کمکم کنید:
به طبیبش چه حواله کنی ای آب حیات
از همان جا که رسد درد همان جاست دوا
در صورت داشتن ترجمه ممنون میشم به تلگرام بنده ارسال کنید! باتشکر1
09377308889

1402/05/21 20:08
فاخته نصیری

نقل قول از شخصی که در این مورد زیاد مطالعه داشت، البته فقط برای مصرع دوم:

The cure for pain is in the pain

1398/06/01 14:09
مجید

از همانجا که رسد درد ، همانجاست دوا
درد برامده از ذهن است و دوا هم در مشاهده همان درد است
اساسا باید همه درد هایتان را ببینید ، مشاهده کنید و اجازه بدهید تا باشند تا هر زمان که هستند
آنها را تجربه کنید پذیرا باشید در برابر درد مقاومت نکنید هر مقاومتی اوضاع را وخیم تر خواهد کرد در پذیرش است که درد می رود
و پذیرش یعنی مشاهده کردن و اجازه دادن ....

1398/09/17 19:12
میرزا

این هم ترجمه انگلیسی
What do you pay to his physician life is the
same as it's the same as the pain

1401/06/17 12:09
محسن جهان

تفسیر ابیات ۹ و ۱۰ فوق:

تمامی جهان هستی همانند بدنه یک کالبد بوده که تو ای پروردگار به مثابه سر و روح آن می‌باشی. و لذا اگر سر از بدن جدا شود نمی‌توان برای این باشنده حیاتی فرض کرد.

در بیت بعدی مجددا" تاکید دارد، سرچشمه حیات همه موجودات تو هستی، و درخواست می‌کنیم به جهت هم هویت شدن با این جهان فانی و فراموش کردن قول ما در روز الست، با سیراب کردن روح و جان ما بندگان از آب حیات خود، بار دیگر ما را تطهیر و زنده بفرما. انشاالله