گنجور

غزل شمارهٔ ۱۵۷۳

ما عاشق و بی‌دل و فقیریم
هم کودک و هم جوان و پیریم
چون کبریتیم و هیزم خشک
ما آتش عشق زو پذیریم
از آتش عشق برفروزیم
اما چون برق زو نمیریم
ما خون جگر خوریم چون شیر
چون یوز نه عاشق پنیریم
گویند شما چه دست گیرید
کو دست تو را که دست گیریم
بر خویش پرست همچو خاریم
بر دوست پرست چون حریریم
عاشق که چو شمع می بسوزد
او را چو فتیله ناگزیریم
از ما مگریز زانک با تو
آمیخته همچو شهد و شیریم
تو میر شکار بی‌نظیری
ما نیز شکار بی‌نظیریم
در حسن تو را تنور گرم است
ما را بربند ما خمیریم
ما را به قدوم خویش درباف
زیر قدم تو چون حصیریم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ما عاشق و بی‌دل و فقیریم
هم کودک و هم جوان و پیریم
هوش مصنوعی: ما عاشقانی هستیم که دل‌خوشی نداریم و در زندگی بی‌ثباتیم؛ هم کودکانه عشق می‌ورزیم و هم در جوانی و پیری این احساس ادامه دارد.
چون کبریتیم و هیزم خشک
ما آتش عشق زو پذیریم
هوش مصنوعی: ما مانند کبریت و هیزم خشک هستیم که آتش عشق را از او می‌گیریم.
از آتش عشق برفروزیم
اما چون برق زو نمیریم
هوش مصنوعی: از عشق به هیجان و شور می‌افروزیم، اما مانند برق سریع و ناپایدار نمی‌مانیم.
ما خون جگر خوریم چون شیر
چون یوز نه عاشق پنیریم
هوش مصنوعی: ما در سختی‌ها و چالش‌ها، با استقامت و شجاعت زندگی می‌کنیم، همچون شیر و یوز که قوی و پرتوان هستند و نه این که بخواهیم به سادگی و آرامش زندگی کوتاه بپردازیم.
گویند شما چه دست گیرید
کو دست تو را که دست گیریم
هوش مصنوعی: می‌گویند که شما چه کاری می‌توانید انجام دهید، چون ما دست شما را می‌گیریم.
بر خویش پرست همچو خاریم
بر دوست پرست چون حریریم
هوش مصنوعی: من به خودم احترام می‌گذارم و مانند خاری که در دل خاک پنهان است، به خودم فکر می‌کنم؛ اما نسبت به دوستم، مانند حریر نرم و لطیف هستم و محبت و احترام بیشتری نشان می‌دهم.
عاشق که چو شمع می بسوزد
او را چو فتیله ناگزیریم
هوش مصنوعی: عاشق مانند شمعی است که می‌سوزد و از آن می‌توان فهمید که به فتیله نیاز دارد تا روشن بماند. در واقع، عشق می‌تواند باعث سوزاندن جان انسان شود و او را به فتیله‌ای تشبیه کنیم که برای ادامه روشنایی خود باید بسوزد.
از ما مگریز زانک با تو
آمیخته همچو شهد و شیریم
هوش مصنوعی: از ما دور نشو، چون ما با هم آمیخته‌ایم مانند شهد و شیر که در هم حل شده‌اند.
تو میر شکار بی‌نظیری
ما نیز شکار بی‌نظیریم
هوش مصنوعی: تو شکارچی ماهری هستی و ما نیز در نوع خود شکارهایی بی‌نظیر و خاص هستیم.
در حسن تو را تنور گرم است
ما را بربند ما خمیریم
هوش مصنوعی: در زیبایی تو حرارتی وجود دارد که ما را به خود جذب می‌کند، پس ما را به خود نزدیک کن، زیرا ما همچون خمیر آماده ورود به آن هستیم.
ما را به قدوم خویش درباف
زیر قدم تو چون حصیریم
هوش مصنوعی: ما وقتی به حضور تو می‌رسیم، مثل یک حصیر زیر پا، خود را به تو می‌سپاریم و به تو احترام می‌گذاریم.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۵۷۳ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1398/08/31 15:10
پدرام

اون زمان مگه کبریت بوده ؟ :)

1398/08/31 15:10
پدرام

راستی .... میگن کبریت بعد فندک اختراع شده . اگه زمان مولانا کبریت بوده پس فندک هم لابد بوده :))))))

1401/03/04 15:06
علی زندوکیلی

سلام

بیت ذیل را جایی خوانده بودم 

هرچند بدیده ها صغیریم در باطن امر پیر ،پیریم

ولی در این غزل نبود.

1403/09/05 01:12
همایون

در آتش خود بپز تو ما را   زیرا که خمیریم و فتیریم

 مفعول  و فعول و فاعلیم  ما  در فعل تو فعلن چو اسیریم

تبریز کمند رستمت کو   بفکن که امیریم و  خبیریم 

1403/09/11 22:12
همایون

از هوش مصنوعی پرهیز کنید چون مثل موجود کاملن بی هوشی است که به همان خری می ماند که بار کتاب دارد

نه بازخوانی میداند و نه روشی دارد نه فلسفه و نه منطق 

از روش و فلسفه هرمنوتیک و پدیدارشناسی که از دیرباز در ایران به نام دانش زندآگاهی بکار می رفته است در این پیشه مصنوعی خبری نیست