گنجور

غزل شمارهٔ ۱۵۱۲

گهی در گیرم و گه بام گیرم
چو بینم روی تو آرام گیرم
زبون خاص و عامم در فراقت
بیا تا ترک خاص و عام گیرم
دلم از غم گریبان می دراند
که کی دامان آن خوش نام گیرم
نگیرم عیش و عشرت تا نیاید
وگر گیرم در آن هنگام گیرم
چو زلف انداز من ساقی درآید
به دستی زلف و دستی جام گیرم
اگر در خرقه زاهد درآید
شوم حاجی و راه شام گیرم
وگر خواهد که من دیوانه باشم
شوم خام و حریف خام گیرم
وگر چون مرغ اندر دل بپرد
شوم صیاد مرغان دام گیرم
چو گویم شب نخسپم او بگوید
که من خواب از نماز شام گیرم
وگر گویم عنایت کن بگوید
که نی من جنگیم دشنام گیرم
مراد خویش بگذارم همان دم
مراد دلبر خودکام گیرم

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گهی در گیرم و گه بام گیرم
چو بینم روی تو آرام گیرم
هوش مصنوعی: گاهی در عشق تو به شدت درگیر می‌شوم و گاهی در خودم آرامش می‌یابم، وقتی که چهره‌ی تو را می‌بینم.
زبون خاص و عامم در فراقت
بیا تا ترک خاص و عام گیرم
هوش مصنوعی: زبان من مخصوص افراد عادی و خاص است، پس در جدایی‌ات، بگذار که دیگران هم از من بشنوند.
دلم از غم گریبان می دراند
که کی دامان آن خوش نام گیرم
هوش مصنوعی: دل من به خاطر غم و اندوه، به شدت ناآرام و بی‌تاب است و به دنبال آن هستم که کی موفق می‌شوم به آن فرد خوش‌نام و محبوب دسترسی پیدا کنم.
نگیرم عیش و عشرت تا نیاید
وگر گیرم در آن هنگام گیرم
هوش مصنوعی: نمی‌خواهم از لذت‌ها و خوشی‌ها استفاده کنم تا زمانی که به سراغم نیاید، و اگر در آن زمان به سراغم آمد، آن را به دست می‌آورم.
چو زلف انداز من ساقی درآید
به دستی زلف و دستی جام گیرم
هوش مصنوعی: وقتی که ای ساقی با زلف‌های زیبایت در پیش من می‌آیی، من یکی از دست‌هایم را به زلفت می‌زنم و با دست دیگر جام را برمی‌دارم.
اگر در خرقه زاهد درآید
شوم حاجی و راه شام گیرم
هوش مصنوعی: اگر در لباس زاهدان (راهبان) قرار بگیرم، به مقام حج می‌رسم و به سمت شام سفر می‌کنم.
وگر خواهد که من دیوانه باشم
شوم خام و حریف خام گیرم
هوش مصنوعی: اگر او بخواهد که من دیوانه باشم، باید بی‌پروا و ساده‌دل شوم و دوستانی از همین دست پیدا کنم.
وگر چون مرغ اندر دل بپرد
شوم صیاد مرغان دام گیرم
هوش مصنوعی: اگر همچون پرنده‌ای در دل به پرواز درآیم، صیاد مرغان دام‌دارم.
چو گویم شب نخسپم او بگوید
که من خواب از نماز شام گیرم
هوش مصنوعی: وقتی می‌گویم شب خوابم نمی‌برد، او پاسخ می‌دهد که من به دلیل نماز شام خوابم می‌گیرد.
وگر گویم عنایت کن بگوید
که نی من جنگیم دشنام گیرم
هوش مصنوعی: اگر من بخواهم بگویم که لطف کن، او پاسخ می‌دهد که نه، من در حال مبارزه‌ام و با دشنام مواجه می‌شوم.
مراد خویش بگذارم همان دم
مراد دلبر خودکام گیرم
هوش مصنوعی: من در همان لحظه که خواسته‌ام را کنار می‌گذارم، همان خواسته‌ای که از دلبر خودم دارم، به دست می‌آورم.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۵۱۲ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1392/04/29 01:06
شکوه

یک دست جام باده و یک دست زلف یار
رقصی چنین میانه میدانم آرزوست

1396/09/08 12:12
شمس تبریزی

وگر گویم عنایت کن بگوید
که نی من جنگیم دشنام گیرم