گنجور

غزل شمارهٔ ۱۴۴۲

زهی سرگشته در عالم سر و سامان که من دارم
زهی در راه عشق تو دل بریان که من دارم
وگر در راه بازار غم عشقت خریدارم
به صد جان‌ها بنفروشم ز عشقت آنچ من دارم

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زهی سرگشته در عالم سر و سامان که من دارم
زهی در راه عشق تو دل بریان که من دارم
هوش مصنوعی: آه از این سرگشتگی در دنیای بی‌نظم و ترتیب که من با آن دست و پنجه نرم می‌کنم، و همچنین شگفتی از اینکه در مسیر عشق تو، قلبی سوخته و داغ دارم که من را به تنگنای عاطفی می‌کشاند.
وگر در راه بازار غم عشقت خریدارم
به صد جان‌ها بنفروشم ز عشقت آنچ من دارم
هوش مصنوعی: اگر در مسیری که به سوی بازار است، غم عشق تو را بخرند، من تمام جان‌هایم را به خاطر عشق تو می‌فروشم و آنچه را که در دل دارم، تقدیم می‌کنم.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۴۴۲ به خوانش عندلیب