گنجور

غزل شمارهٔ ۱۲۸۲

تمام اوست که فانی شدست آثارش
به دوستگانی اول تمام شد کارش
مرا دلیست خراب خراب در ره عشق
خراب کرده خراباتیی به یک بارش
بگو به عشق بیا گر فتاده می‌خواهی
چنان فتاد که خواهی بیا و بردارش
میا به پیش ز درش ببین که می‌ترسم
ز شعله‌ها که بسوزی ز سوز اسرارش
وگر بگیردت آتش به سوی چشم من آ
که سیل سیل روانست اشک دربارش
حدیث موسی و سنگ و عصا و چشمه آب
ز اشک بنده ببینی به وقت رفتارش
برآر بانگ و بگو هر کجا که بیماریست
صلای صحت و دولت ز چشم بیمارش
برآ به کوه و بگو هر کجا که خفته دلیست
صلای بینش و دانش ز بخت بیدارش
که نور من شرح الله صدره شمعیست
که در دو کون نگنجد فروغ انوارش

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تمام اوست که فانی شدست آثارش
به دوستگانی اول تمام شد کارش
هوش مصنوعی: تمام وجود اوست که آثارش به پایان رسیده و کار او با دوستانی که در ابتدا بودند، تمام شده است.
مرا دلیست خراب خراب در ره عشق
خراب کرده خراباتیی به یک بارش
هوش مصنوعی: دل من در عشق به قدری دچار بی‌نظمی و آشفتگی شده که مثل یک نوشیدنی مست‌کننده، مرا یکجا و در یک لحظه به حال خراب درآورده است.
بگو به عشق بیا گر فتاده می‌خواهی
چنان فتاد که خواهی بیا و بردارش
هوش مصنوعی: به عشق بگو که بیاید، اگر خواهان عشق هستی، آن‌طور که می‌خواهی به سراغش برو و او را ببر.
میا به پیش ز درش ببین که می‌ترسم
ز شعله‌ها که بسوزی ز سوز اسرارش
هوش مصنوعی: به درب خانه‌اش نرو، چون می‌ترسم از آتش عشقش که ممکن است مرا بسوزاند.
وگر بگیردت آتش به سوی چشم من آ
که سیل سیل روانست اشک دربارش
هوش مصنوعی: اگر آتش به چشمانم بیفتد، اشک‌هایم مانند سیل روان خواهد شد.
حدیث موسی و سنگ و عصا و چشمه آب
ز اشک بنده ببینی به وقت رفتارش
هوش مصنوعی: در موقعیت‌ها و رفتارهای انسانی، می‌توان داستان‌های مذهبی و درس‌های عبرت‌آموزی را مشاهده کرد. به‌خصوص در لحظات سخت و دشوار، اشک و احساسات بنده نشان‌دهنده‌ی حالتی است که ممکن است شبیه به داستان‌های معروف، مانند داستان موسی و عصا و چشمه آب باشد. این اشک‌ها نمایانگر ارتباط عمیق با خداوند و درخواست کمک در شرایط بحرانی است.
برآر بانگ و بگو هر کجا که بیماریست
صلای صحت و دولت ز چشم بیمارش
هوش مصنوعی: فریاد بزن و بگو، هر جا که کسی بیمار است، صداهای سلامتی و خوشبختی را از دید آن بیمار بشنوید.
برآ به کوه و بگو هر کجا که خفته دلیست
صلای بینش و دانش ز بخت بیدارش
هوش مصنوعی: به کوه برو و بگو که هر جا دلی خوابیده است، صدای آگاهی و دانش به خاطر بیداری تقدیرش به گوش می‌رسد.
که نور من شرح الله صدره شمعیست
که در دو کون نگنجد فروغ انوارش
هوش مصنوعی: نوری که من دارم، بیان‌کننده‌ی روشنایی و دانش خداوند است. این نور مانند شمعی است که ظرفیت و وسعت آن فراتر از دو عالم است و نمی‌توان آن را محدود کرد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۲۸۲ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1392/04/22 21:07
امین کیخا

دوستگانی باده ای است به یاد دوستان خوردن ، شاید دوستکامی هم بشود البته علامه دهخدا ننوشته است

1392/04/22 21:07
امین کیخا

خفته دل یعنی غافل

1393/08/04 15:11
پیرایه یغمایی

با پوزش از امین عزیز درمورد دوستگانی و دوستگانی اول باید اشاره داشت که به معنی پیاله و جام و شاید هم استگان / استکان است در بلخ مثلی است رایج که می گویند : به دوستگانی اول از هوش رفت یعنی هنوز با پیاله ی اول کارش تمام شد/ ظاهراً نظر مولانا هم همین است :
به دوستگانی اوّل تمام شد کارش

1393/08/04 18:11
دکتر ترابی

سلام،
دوست+کام، دوستکامی چنانکه که در فرهنگ معین آمده است:
1 به کام دوستان زیستن، در برابر دشمنکامی
بختیاری..
2 میگساری با یاران و دوستان
3 می که با یا به یاد دوستان نوشند
4پیاله به دست کسان دادن تا به یاد دوستان نوشند.
4 ظرف آب یا شربت که در مجالس از برای عموم می نهند.
و اما دوستگان محبوب است و دوستگانی پیاله ای که از روی صفا در نوبت خویش به دیگری دهند.
به قول شیخ شیراز:
قدح چون دور ما باشد، به هشیاران مجلس ده
مرا بگذار، تا حیران بمانم ، چشم بر ساقی!!
با پوزش از گستاخی.