غزل شمارهٔ ۱۲۷۷
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۱۲۷۷ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
به دری در افغانستان پیراهه را راهی می گویند که با پی و پا بروی که بیشتر باریک و غیر اماده است و انچه که میان چمن و سبزی با پی کوفته گردد .
زنخ فارسی ذقن عربی است ، یعنی چانه ،
گشاده زنخ یعنی مطلق العنان
زنخ بر خود زدن یعنی شرمنده شدن
زنخ گشودن یعنی جلوه گری
زنخ زدن یعنی سخن یاوه گفتن
سست زنخ ؟ شاید یعنی بیهوده گو
خوب که فکر کردم سست زنخ برای دهن لق هم خوب است .
سست گمان و سست کوش هم امیغ های دیگر زیبایی هستند
فغان از این شکر فارسی !
نرم زنخ یا زنخ نرم داشتن هم بسیار پر کاربرد است یعنی رام و مطیع بودن برای اسب هم به کارمیرود
شاید هم مانند سست گمان که خوش خیال است سست زنخ هم بشود خوش صحبت
ویا شاید هم سست به معنی کند مد نظر بوده و سنگین در آنصورت شاید بشود سنگین زبان یا کند زبان معنی کرد
سپاس امین جان به راستی که شکار میکنی واژه ها را و آدم را به تفکر و پویایی وامیدارید
برای اسب نرم زنخ یعنی اسبی که اسان لگام بدهد و چانه أش که به لگام وصل است نرم و بی ستیز بچرخد
به نظرم سست زنخ گشته ای یعنی مبهوت شده ای (چانه ات سست و آویزان شده)
سست ز نخ گشته ای کنایه از لاغر و نحیف شدن و از نخ باریک تر شدن است.
سست زنخ کنایه از نادان و سست فهم است.
با سلام سست زنخ در اینجا یعنی سست اراده
زنخ میشه چونه نگار چونه یار.یعنی در هوس چونه یا بالا چونه افتادی.
ممکنه سست زنخ گشتهای معنا بده:
فکت افتاده
زنخ زدن میشه فک زدن
سست زنخ شاید یعنی دهنت باز مانده از شگفتی که این معنی بر بیت مینشیند