گنجور

غزل شمارهٔ ۱۲۷۵

چون بزند گردنم سجده کند گردنش
شیر خورد خون من ذوق من از خوردنش
هین هله شیرِ شکار ! پنجه ز من برمدار
هین که هزاران هزار منّتِ آن بر منش
پخته خورد پخته‌خوار خام خورد عشقِ یار
خام منم ای نگار که نتوان پختنش
ای تو دهلزن به قل بنده تو را چون دهل
در تو درآویخته همچو دهل می‌زنش
گوشِ همه سرخوشان عشق کشد کش‌کشان
عشقِ تو داوودِ توست موم شده آهنش
دل همه مال و عقار خرج کند در قمار
چونک برهنه شود چرخ دهد مخزنش
دل ز سخن مال مال خواست زدن پر و بال
پرتو نور کمال کرد چنین الکنش

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چون بزند گردنم سجده کند گردنش
شیر خورد خون من ذوق من از خوردنش
هوش مصنوعی: زمانی که دشمن به من حمله کند، گردنش مانند شیر بر زمین خواهد افتاد و به من سجده خواهد کرد. این لحظه برای من مایه‌ی لذت و شادابی است، زیرا خون من را می‌نوشد.
هین هله شیرِ شکار ! پنجه ز من برمدار
هین که هزاران هزار منّتِ آن بر منش
هوش مصنوعی: ای شکار شیر، مراقب باش که با دستانم کاری نداشته باشی، زیرا من هزاران خوبی و لطفی که از تو دارم، در قلبم محفوظ است.
پخته خورد پخته‌خوار خام خورد عشقِ یار
خام منم ای نگار که نتوان پختنش
هوش مصنوعی: کسی که با تجربه و دانا است، غذاهای پخته را می‌خورد، اما کسانی که ناپخته‌اند، عشق ناپخته را می‌چشند. من در عشق یارم ناپخته‌ام و نمی‌توانم آن را به پختگی برسانم، ای محبوب من.
ای تو دهلزن به قل بنده تو را چون دهل
در تو درآویخته همچو دهل می‌زنش
هوش مصنوعی: ای آن کسی که به صدا درآورندهٔ ساز هستی، من تو را همانند دهل در خودم جای داده‌ام و مانند آن دهل تو را می‌نوازم.
گوشِ همه سرخوشان عشق کشد کش‌کشان
عشقِ تو داوودِ توست موم شده آهنش
هوش مصنوعی: گوش همه خوشحالان به عشق تو جذب می‌شود، عشق تو مانند داوود، آهن را نرم می‌کند و شکل می‌دهد.
دل همه مال و عقار خرج کند در قمار
چونک برهنه شود چرخ دهد مخزنش
هوش مصنوعی: اگر دل تمام دارایی و اموال خود را در قمار خرج کند، بالاخره به جایی می‌رسد که چرخ روزگار او را برهنه و عریان می‌کند.
دل ز سخن مال مال خواست زدن پر و بال
پرتو نور کمال کرد چنین الکنش
هوش مصنوعی: دل که پر از احساسات و خواسته‌هاست، از سخنان زیبا و دلنشین، مملو شد و با پر و بال نور کمال، بی‌تابی و شوق خود را نشان داد. این وضعیت دل او را به شکل خاصی درآورد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۲۷۵ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1392/04/22 02:07
شکوه

عقاردارایی است و مال و منال و خدم وحشم ونیز اسباب خانه

1392/04/22 13:07
امین کیخا

الکن یعنی سخن لکنت دار ، به لری به الکن لتر با پیش نخست می گوییم اما به فارسی لتر زبان زرگری و قراردادی میان دوکس است .

1392/04/22 13:07
امین کیخا

لت معنی بریده هم میدهد گویا برای بریده بریده سخن گفتن الکن ها انها را لتره می گویند .

1398/10/30 07:12
..

پنجه ز من برمدار..