غزل شمارهٔ ۱۱۹۵
سوی خانه خویش آمد عشق آن عاشق نواز
عشق دارد در تصور صورتی صورت گداز
خانه خویش آمدی خوش اندرآ شاد آمدی
از در دل اندرآ تا پیشگاه جان بتاز
ذره ذره از وجودم عاشق خورشید توست
هین که با خورشید دارد ذرهها کار دراز
پیش روزن ذرهها بین خوش معلق میزنند
هر که را خورشید شد قبله چنین باشد نماز
در سماع آفتاب این ذرهها چون صوفیان
کس نداند بر چه قولی بر چه ضربی بر چه ساز
اندرون هر دلی خود نغمه و ضربی دگر
پای کوبان آشکار و مطربان پنهان چو راز
برتر از جمله سماع ما بود در اندرون
جزوهای ما در او رقصان به صد گون عز و ناز
شمس تبریزی توی سلطان سلطانان جان
چون تو محمودی نیامد همچو من دیگر ایاز
غزل شمارهٔ ۱۱۹۴: گر نهای دیوانه رو مر خویش را دیوانه سازغزل شمارهٔ ۱۱۹۶: عاشقان را شد مسلم شب نشستن تا به روز
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
سوی خانه خویش آمد عشق آن عاشق نواز
عشق دارد در تصور صورتی صورت گداز
هوش مصنوعی: عشق به سوی خانه خود آمد و آن عاشق نیز عشق را در تصور خود به صورتی تجسم کرده است که مانند موم نرم و قابل تغییر است.
خانه خویش آمدی خوش اندرآ شاد آمدی
از در دل اندرآ تا پیشگاه جان بتاز
هوش مصنوعی: به خانه خود خوش آمدی، با شادی و سرور وارد شو. از در دل به داخل بیا و با تمام وجود به سوی جان برو.
ذره ذره از وجودم عاشق خورشید توست
هین که با خورشید دارد ذرهها کار دراز
هوش مصنوعی: هر قسمت از وجودم شیدا و دلبسته تو، مانند ذراتی است که در چنگال خورشید خود را به کار و تلاش مشغول کردهاند.
پیش روزن ذرهها بین خوش معلق میزنند
هر که را خورشید شد قبله چنین باشد نماز
هوش مصنوعی: در نزد روزنهها، ذرات چنان به رقص درمیآیند که هر کس به خورشید باور دارد، باید به این آداب توجه کند و اینگونه رفتار کند.
در سماع آفتاب این ذرهها چون صوفیان
کس نداند بر چه قولی بر چه ضربی بر چه ساز
هوش مصنوعی: در حالتی که خورشید در حال رقص و حرکت است، این ذرهها مانند صوفیان هستند که هیچکس نمیداند به چه دلیلی، با چه لحنی و بر روی چه سازی در حال انجام این کارند.
اندرون هر دلی خود نغمه و ضربی دگر
پای کوبان آشکار و مطربان پنهان چو راز
هوش مصنوعی: در درون هر قلبی آهنگ و ریتم خاصی وجود دارد که بهطور آشکار به تپش خود ادامه میدهد و نوازندگان پنهان به طور رازآلود به این موسیقی جان میبخشند.
برتر از جمله سماع ما بود در اندرون
جزوهای ما در او رقصان به صد گون عز و ناز
هوش مصنوعی: در دل ما حالتی از شادی و سرور وجود داشت که هیچ چیزی به پای آن نمیرسید. درون ما به گونهای از شوق و بزرگی پر شده بود که در انتظار شکوه و زیبایی به رقص درآمده بود.
شمس تبریزی توی سلطان سلطانان جان
چون تو محمودی نیامد همچو من دیگر ایاز
هوش مصنوعی: شمس تبریزی با توصیف خود به عنوان سلطان عشق و معرفت، اشاره میکند که هیچکس به عظمت و مقام محمود، همانند خود او نیامده است. او به ویژگیهای خاص خود و جایگاه بینظیرش در عالم معرفت و روحانیت اشاره میکند و نشان میدهد که مانند ایاز، خدمتگزار مقامی چون او نیز وجود ندارد.
حاشیه ها
1398/09/13 12:12
بهروز
درود
جسارتا آیا از بیت آخر میتوان استنباط همجنسگرایی کرد؟
1399/02/09 15:05
مهدی
خانه خویش آمدی خوش اندرآ شاد آمدی... بعد از خانه باید ی بگیره برای حفظ وزن شعر؟ یعنی میشه خانهی خویش آمدی؟
1399/03/09 21:06
در پاسخ به سوال جناب بهروز باید گفت در عرفان اسلامی عشق محمود به ایاز نمونه ای از عشق افلاطونی ست بدون شائبه جنسی .
البته شاید در واقعیت تاریخی اش چنین نبوده باشد
مولانا هر وقت از محمود و ایاز سخن می گوید تمثیلی ست از عشق او به شمس
1399/03/09 23:06
آخرین بیت تکلیف فاعل و مفعول را روشن کرده است.