غزل شمارهٔ ۱۱۶۰
روی بنما به ما مکن مستور
ای به هفت آسمان چو مه مشهور
ما یکی جمع عاشقان ز هوس
آمدیم از سفر ز راهی دور
ای که در عین جان خود داری
صد هزاران بهشت و حور و قصور
سر فروکن ز بام و خوش بنگر
جانب جمع عاشقی رنجور
ساقی صوفیان شرابی ده
کان نه از خم بود نه از انگور
ز آن شرابی که بوی جوشش او
مردگان را برون کشد از گور
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
روی بنما به ما مکن مستور
ای به هفت آسمان چو مه مشهور
هوش مصنوعی: به ما نشان بده و خودت را پنهان نکن، ای کسی که مانند ماه در میان هفت آسمان مشهور هستی.
ما یکی جمع عاشقان ز هوس
آمدیم از سفر ز راهی دور
هوش مصنوعی: ما به خاطر عشق و شوق، از دنیای دوری به اینجا آمدهایم.
ای که در عین جان خود داری
صد هزاران بهشت و حور و قصور
هوش مصنوعی: ای کسی که در دل خود عشق و محبت را دارد، میتوانی بهشتها و نعمتهای فراوان را تجربه کنی.
سر فروکن ز بام و خوش بنگر
جانب جمع عاشقی رنجور
هوش مصنوعی: سرت را پایین بیاور و با دقت به جمع عاشقانی که در درد و رنج هستند، نگاه کن.
ساقی صوفیان شرابی ده
کان نه از خم بود نه از انگور
هوش مصنوعی: بیا ساقی، به صوفیان شرابی بده که نه از کُرّهٔ شراب است و نه از انگور.
ز آن شرابی که بوی جوشش او
مردگان را برون کشد از گور
هوش مصنوعی: این شراب آنقدر عطر و طعم قوی دارد که میتواند مردگان را از قبر بیرون بیاورد.