گنجور

غزل شمارهٔ ۱۰۶۴

مطربا در پیش شاهان چون شدستی پرده دار
برمدار اندر غزل جز پرده‌های شاهوار
بندگانشان دلخوشان و بندگیشان بی‌نشان
خوان‌هاشان بی‌خمیر و باده‌هاشان بی‌خمار
دیده بینای مطلق در میان خلق و حق
از همه خلقش گزیر و بر همه فرمان گزار
همچو خور عالم فروز و همچو گردون سرفراز
هم کلید هشت جنت هم برون از پنج و چار
سجده آرد پیش ایشان بانماز و بی‌نماز
پیش ایشان سبز گردد شوره خاک و سبزه زار

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مطربا در پیش شاهان چون شدستی پرده دار
برمدار اندر غزل جز پرده‌های شاهوار
هوش مصنوعی: ای مطرب، وقتی در حضور پادشاهان هستی، مانند کسی که پنجره‌دار است، کار خود را به خوبی انجام بده و در اشعارت جز پرده‌های عالی و شاهانه نیاور.
بندگانشان دلخوشان و بندگیشان بی‌نشان
خوان‌هاشان بی‌خمیر و باده‌هاشان بی‌خمار
هوش مصنوعی: بندگان این اشخاص خوشحال هستند و بندگی آنان مشخص نیست. سفره‌هایشان بدون نان و نوشیدنی‌هایشان بدون تاثیر هستند.
دیده بینای مطلق در میان خلق و حق
از همه خلقش گزیر و بر همه فرمان گزار
هوش مصنوعی: چشم بینای خداوند در بین مردم و حقیقت، از همه مخلوقات جداست و بر همه چیز فرمانروایی می‌کند.
همچو خور عالم فروز و همچو گردون سرفراز
هم کلید هشت جنت هم برون از پنج و چار
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف جایگاهی بلند و والای انسانی اشاره دارد که مانند خورشید روشنی بخش و مانند آسمان با عظمت و سربلند است. همچنین به اشاره‌ای دارد از این که او کلید ورود به بهشت را در دست دارد و از موانع و محدودیت‌ها فراتر رفته است.
سجده آرد پیش ایشان بانماز و بی‌نماز
پیش ایشان سبز گردد شوره خاک و سبزه زار
هوش مصنوعی: هر کس برای این افراد (عاشقان یا اولیا) سجده کند، چه نماز بخواند و چه نخواند، خاک بیابان برایشان تبدیل به سبزه و گلزار می‌شود.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۰۶۴ به خوانش عندلیب

آهنگ ها

این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟

"شور خاک و سبزه زار"
با صدای پژمان واثقی (آلبوم شور خاک و سبزه زار)

حاشیه ها

1396/09/30 15:11
حسین بدیعی

قافیه‌ی نهایی بیت سوم به غلط فرمان گزار نوشته شده است و باید فرمان‌گذار نوشته شود. برای تفاوت بین گزاردن و گذاشتن و نیز مشتقات آن گزار و گذار مراجعه کنید به کتابِ غلط ننویسیمِ زنده‌یاد ابوالحسن نجفی. ضمناً کلمه‌ی فرمان‌گزار بهتر است با فاصله‌ی کوتاه نوشته شود و نه همچون دو کلمه‌ی مجزا تا در هنگامِ جستجوی کامپیوتری اشکالی پیش نیاید.

1396/09/01 02:12
حسین،۱

حسین خان بدیعی
هم شما و هم زنده‌ یاد ابوالحسن نجفی ممکن است اشتباه کنید .
کمی تأمل بفرمائید : فرمان نه قابل انتقال است و نه مادی یا ماده ، پس به نظر میرسد فرمان گزار درست تر است. مثل سپاس گزار ، نماز گزار ، و .....

1396/09/01 10:12

آ حسین-1
این جریان مادی و انتقال و جابه جایی را ممکن است روشن کنی ؟
سپاس می گزارم

1396/09/01 20:12
حسین،۱

ناشناخته جان ، اطاعت امر می کنم
ما در زبان فارسی ” گذار “ و ” گزار“ داریم که سالهاست به بحث کشیده شده ، که کدام را چه موقع به کار ببریم . در بین استادان زبان هم اختلاف سلیقه وجود دارد .
در دانشکده ی ادبیات به این نتیجه رسیدیم که بهتر است آنچه مادیست را با ” ذ “ و آنچه غیر مادی ست را با ”ز “ بنویسیم . چون یکی از ریشه ی ” گذاشتن “ و دیگری از ریشه ی ” گزاردن “ می آید ، ما سپاس یا نماز را نمی ”گذاریم “ به جا می آوریم ، مادی نیست ، غیر مادیست ، قابل انتقال نیست ، جا به جا نمی شود ، پس از ”گزار “ استفاده می کنیم ، ولی اگر مثلاً دفتر را جایی گذاشتید ، از ” ذ “ بهره می برید . در مورد فرمان هم همین طور است ،
” فرمان “مادی نیست پس می نویسیم ” فرمان گزار“
زنده باشید

1396/09/03 20:12

آ حسین -1
سپاس ، اما آیا اجازه هویت مادی دارد؟ زمانی که میفرماید" بگذار تا مقابل روی تو بگذریم "
، یا آن گونه که برخی هم میهنان جنوبی می گویند، بل برم ( بهل تا بروم ، اجازه فرما تا از خدمت مرخص شوم)
و حقیر از تفاوت گزاردن و گذاردن به خوبی آگاه است
پرسش تنها بر سر جابه جای و مادیت موضوع بود
و در فرهنگ معین در مانای گزاردن برگ 3301
از مجلد سوم و گذاردن برگ 3203 که هم سپری کردن
و عبور دادن و حتا گواردن از برای آن آورده است نشانی از جابه جایی و مادی بودن و... نیافتم
تندرست و شادکام بوید.( چنانکه می گویند)

1396/09/06 05:12

نمیدانم بر سر پرسش ساده ام چه آمد؟
پرسیده بودم زمانی که می خوانیم " بگذار تا مقابل روی تو بگذریم >
چه چیز را جا به جا میکنیم ، یا وقتی می گوییم بذا برم ، یا بل باشه و .......بسیار شواهد دیگر

1396/09/06 14:12
حسین،۱

ناشناخته جان
ممنونم که از شما می آموزم
در شعر قدیم چه مادی چه غیر آنرا با ” ذ“ می نوشتند ، من تا به حال ندیدم ، مثلاً ” بگزار تا مقابل روی تو بگذریم “ نوشته شده باشند ، ولی بالاخره باید تفاوتی قائل بود تا از بلا تکلیفی درآئیم .
استاد من ، و شاگردانش چنان که گفتم ، می نویسیم ، دیگران نیز مختارند.
اگر راه بهتری ارائه شود البته به دیده منت دارم.
زنده باشید

1403/06/09 17:09
حسین بدیعی

جنابِ آقای حسین،۱. بد نبود بعد از تذکراتِ ناشناخته جان تکلیف‌مان را روشن می‌کردید. آیا در باره‌ی واژه‌های گذار و گزار به نتیجه‌ی شما در دانش‌کده‌ی ادبیات پای‌بند باشیم یا به پیشنهادِ زنده‌یاد ابوالحسن نجفی؟ خط و زبانِ فارسی همین حالا هم دچار مشکلاتِ جدی‌ی نگارشی و زبان‌شناسانه است. بی‌دلیل نیست که فلاسفه و دانش‌مندانِ ایرانی طیِ قرونِ متمادی در هنگامِ نثرنویسی غالباً زبانِ عربی را پایه قرار می‌دادند. معلوم نیست روزگارِ این زبان به کجا می‌کشید اگر شعرِ درخشانِ فارسی نبود و آن‌هم به همتِ مردانِ شگفت‌انگیزی همچون فردوسی و سعدی و مولای رومی و حافظ و نبوغِ ده‌ها و سدها شاعرِ دیگر. این شاعران با استفاده از وزن و قافیه و قالب‌بندی‌های عروضی احتمالِ ناگوارِ غلط‌خواندن و غلط‌‌تلفظ‌‌کردن رادر این زبان به حدِاقل رساندند. وگرنه تذکرِ زنده‌یاد محمدرضا باطنی ما را آگاه به این می‌سازد که در یک متنِ منثورِ فارسی بسیاری از جملات را باید دو بار خواند. در این هرج‌ومرج که هم نگارشی است و هم معنایی هر کورسویی از روشن‌سازی غنیمتی است بزرگ و نباید زیرِ دست‌وپای مباحثِ بزرگانِ دانش‌کده‌ی ادبیات و احیاناً فرهنگ‌استانِ زبانِ فارسی مغفول بماند. مردانی مثلِ ابوالحسنِ نجفی و داریوشِ آشوری و محمدرضا باطنی و نیز میرشمس‌الدین ادیبِ سلطانی با همه‌ی غرایب‌اش بر این کار همتِ والایی گذاشتند و آثارشان خواندنی و قابلِ تأمل است. جنابِ آقایِ حسین،۱ بعد از راه‌-نمایی‌های دقیقِ ناشناخته‌جان و از پسِ اعتراف به این‌که از ایشان آموخته‌اید مرقوم فرموده‌اید: استاد من، و شاگردانش چنان که گفتم، می‌ نویسیم، دیگران نیز مختارند. (شیوه‌ی خط‌نویسی‌ی حسین،۱ را عیناً نقل کرده ام گرچه با این شیوه موافق نباشم.) این همان بلایی است که طیِ قرن‌ها بر سرِ زبانِ فارسی و خطِ آن آمده است. هر نسخه‌برداری به راهِ خود نوشت و کارِ زبانِ نوشتاری به قراری مشترک بینِ فارسی‌گویان نیانجامید.

رسم‌الخط این مرقومه به جز چند استثنأ مبتنی است بر پیشنهادِ زنده‌یاد ایرجِ کابلی در کتابِ "درست‌نویسی‌ی خطِ فارسی".