غزل شمارهٔ ۱۰۲۲
دی سحری بر گذری گفت مرا یار
شیفته و بیخبری چند از این کار
چهره من رشک گل و دیده خود را
کرده پر از خون جگر در طلب خار
گفتم کی پیش قدت سرو نهالی
گفتم کی پیش رخت شمع فلک تار
گفتم کی زیر و زبر چرخ و زمینت
نیست عجب گر بر تو نیست مرا بار
گفت منم جان و دلت خیره چه باشی
دم مزن و باش بر سیمبرم زار
گفتم کی از دل و جان برده قراری
نیست مرا تاب سکون گفت به یک بار
قطره دریای منی دم چه زنی بیش
غرقه شو و جان صدف پر ز گهر دار
غزل شمارهٔ ۱۰۲۱: گرم درآ و دم مده باده بیار و غم ببرغزل شمارهٔ ۱۰۲۳: اگر باده خوری باری ز دست دلبر ما خور
اطلاعات
وزن: مفتعلن مفتعلن مفتعلن فع
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دی سحری بر گذری گفت مرا یار
شیفته و بیخبری چند از این کار
هوش مصنوعی: دیروز در صبح زود، بر سر راهی کسی به من گفت که یارم به شدت عاشق و بیخبر از حال من است. او چندان از این موضوع خبر ندارد.
چهره من رشک گل و دیده خود را
کرده پر از خون جگر در طلب خار
هوش مصنوعی: چهره من به زیبایی گل شبیه است و چشمانم پر از اشک و غم است، در حالی که به دنبال یک خار هستم.
گفتم کی پیش قدت سرو نهالی
گفتم کی پیش رخت شمع فلک تار
هوش مصنوعی: گفتم که کی میتواند در برابر قامت تو مثل سرو باشد و وقتی به زیبایی تو نگاه میکنم، میدانم که شمع آسمان هم در مقابل چهرهات بیفایده و کمنور است.
گفتم کی زیر و زبر چرخ و زمینت
نیست عجب گر بر تو نیست مرا بار
هوش مصنوعی: گفتم چه چیزی میتواند دلیلی باشد برای نگرانی من، وقتی که تو در این دنیای پر از دگرگونی و بیثباتی وجود نداری و من بر دوش خود بار سنگینی حس میکنم؟
گفت منم جان و دلت خیره چه باشی
دم مزن و باش بر سیمبرم زار
هوش مصنوعی: گفت من هستم جان تو و تو چه فکری میکنی؟ حرف نزن و فقط در کنار من بمان، چون حال من خوب نیست.
گفتم کی از دل و جان برده قراری
نیست مرا تاب سکون گفت به یک بار
هوش مصنوعی: به کسی گفتم که من آرام و قرار ندارم. او گفت من نمیتوانم برای یک لحظه هم ساکت بمانم.
قطره دریای منی دم چه زنی بیش
غرقه شو و جان صدف پر ز گهر دار
هوش مصنوعی: ایندماه شما جزئی از دریا هستید، پس چرا جزئی از آن نمیشوید؟ بیشتر در آن غرق شوید و زندگیتان را پر از گنجینهها کنید.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۱۰۲۲ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1396/05/20 17:08
آفرین
ای پیش رخت شمع فلک تار