گنجور

بخش ۴۰ - صفت آن عجوز

چونک مجلس بی چنین پیغاره نیست
از حدیث پست نازل چاره نیست
واستان هین این سخن را از گرو
سوی افسانهٔ عجوزه باز رو
چون مسن گشت و درین ره نیست مرد
تو بنه نامش عجوز سال‌خورد
نه مرورا راست مال و پایه‌ای
نه پذیرای قبول مایه‌ای
نه دهنده نی پذیرندهٔ خوشی
نه درو معنی و نه معنی‌کشی
نه زبان نه گوش نه عقل و بصر
نه هش و نه بیهشی و نه فکر
نه نیاز و نه جمالی بهر ناز
تو بتویش گنده مانند پیاز
نه رهی ببریده او نه پای راه
نه تبش آن قحبه را نه سوز و آه

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

حاشیه ها

1392/04/22 00:07
شکوه

پیغاره میشود سرزنش

1400/05/19 07:08
کوروش

نه نیاز و نه جمالی بهر ناز

اشاره به این نکته مهم که ناز کردن قیافه میخواد  . . .