گنجور

بخش ۹۳ - حکایت در بیان آنک کسی توبه کند و پشیمان شود و باز آن پشیمانیها را فراموش کند و آزموده را باز آزماید در خسارت ابد افتد چون توبهٔ او را ثباتی و قوتی و حلاوتی و قبولی مدد نرسد چون درخت بی‌بیخ هر روز زردتر و خشک‌تر نعوذ بالله

گازری بود و مر او را یک خری
پشت ریش اشکم تهی و لاغری
در میان سنگلاخ بی‌گیاه
روز تا شب بی‌نوا و بی‌پناه
بهر خوردن جز که آب آنجا نبود
روز و شب بد خر در آن کور و کبود
آن حوالی نیستان و بیشه بود
شیر بود آنجا که صیدش پیشه بود
شیر را با پیل نر جنگ اوفتاد
خسته شد آن شیر و ماند از اصطیاد
مدتی وا ماند زان ضعف از شکار
بی‌نوا ماندند دد از چاشت‌خوار
زانک باقی‌خوار شیر ایشان بدند
شیر چون رنجور شد تنگ آمدند
شیر یک روباه را فرمود رو
مر خری را بهر من صیاد شو
گر خری یابی به گرد مرغزار
رو فسونش خوان فریبانش بیار
چون بیابم قوتی از گوشت خر
پس بگیرم بعد از آن صیدی دگر
اندکی من می‌خورم باقی شما
من سبب باشم شما را در نوا
یا خری یا گاو بهر من بجوی
زان فسونهایی که می‌دانی بگوی
از فسون و از سخنهای خوشش
از سرش بیرون کن و اینجا کشش

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گازری بود و مر او را یک خری
پشت ریش اشکم تهی و لاغری
هوش مصنوعی: این بیت به تصویری از یک فرد ناشاد و رنجور اشاره دارد که ظاهری نامناسب و بی‌حوصلگی دارد. او به شدت لاغر و بی‌رمق به نظر می‌رسد و نشانه‌هایی از غم یا اندوه در چهره‌اش دیده می‌شود. در کل، حالتی از پریشانی و بی‌اعتنایی نسبت به وضعیت خود را القا می‌کند.
در میان سنگلاخ بی‌گیاه
روز تا شب بی‌نوا و بی‌پناه
هوش مصنوعی: در میان سنگ‌ها و خاک بی‌حیات، روز و شب به تنهایی و بدون هیچ پناهگاهی سپری می‌شود.
بهر خوردن جز که آب آنجا نبود
روز و شب بد خر در آن کور و کبود
هوش مصنوعی: در آنجا فقط آب وجود داشت و هیچ چیز دیگری برای بهره‌برداری نبود. در طول روز و شب، خر بدبخت در آن مکان نابینا و بی‌نوا به حال خود رها شده بود.
آن حوالی نیستان و بیشه بود
شیر بود آنجا که صیدش پیشه بود
هوش مصنوعی: در آن منطقه،‌ جنگل و مراتع زیادی وجود داشت و شیرهایی بودند که در آن جا شکار می‌شدند.
شیر را با پیل نر جنگ اوفتاد
خسته شد آن شیر و ماند از اصطیاد
هوش مصنوعی: شیر در جنگ با فیل نر به شدت خسته شد و از شکار کردن بازماند.
مدتی وا ماند زان ضعف از شکار
بی‌نوا ماندند دد از چاشت‌خوار
هوش مصنوعی: مدتی از شدت ضعف و ناتوانی، شکار بیچاره‌ای در دسترس نبود و جانوران درنده هم از گرسنگی بی‌نصیب ماندند.
زانک باقی‌خوار شیر ایشان بدند
شیر چون رنجور شد تنگ آمدند
هوش مصنوعی: چون شیر که به شدت آسیب دیده و ناتوان شده، دیگر قادر به تامین غذا و زندگی خود نیست، سایر جانداران هم در شرایط نامساعد برای او در تنگنا قرار می‌گیرند و نمی‌توانند از او بهره‌برداری کنند.
شیر یک روباه را فرمود رو
مر خری را بهر من صیاد شو
هوش مصنوعی: شیر به روباه گفت که برو و برای من خر را شکار کن.
گر خری یابی به گرد مرغزار
رو فسونش خوان فریبانش بیار
هوش مصنوعی: اگر در گندم‌زار به اسب خود برسی، فریب‌های او را بشناس و با ترفندها و نیرنگ‌هایش آشنا شو.
چون بیابم قوتی از گوشت خر
پس بگیرم بعد از آن صیدی دگر
هوش مصنوعی: وقتی از گوشت خر نیرویی پیدا کنم، پس از آن به شکار دیگری می‌روم.
اندکی من می‌خورم باقی شما
من سبب باشم شما را در نوا
هوش مصنوعی: اندکی از می را می‌نوشم و شما بقیه را بنوشید. من باعث می‌شوم که شما از لذت نوا و موسیقی بهره‌مند شوید.
یا خری یا گاو بهر من بجوی
زان فسونهایی که می‌دانی بگوی
هوش مصنوعی: به دنبال کسی باش که برای من به دنبال طعمه‌ای بگردد، همانطور که تو می‌دانی.
از فسون و از سخنهای خوشش
از سرش بیرون کن و اینجا کشش
هوش مصنوعی: بگذار جذبه و جاذبه کلمات زیبا و فریبنده را از ذهنت بیرون کنی و در اینجا تمرکز کن.