گنجور

بخش ۸۲ - بازگشتن نمامان از حجرهٔ ایاز به سوی شاه توبره تهی و خجل هم‌چون بدگمانان در حق انبیا علیهم‌السلام بر وقت ظهور برائت و پاکی ایشان کی یوم تبیض وجوه و تسود وجوه و قوله تری الذین کذبوا علی الله وجوههم مسودة

شاه قاصد گفت هین احوال چیست
که بغلتان از زر و همیان تهیست
ور نهان کردید دینار و تسو
فر شادی در رخ و رخسار کو
گرچه پنهان بیخ هر بیخ آورست
برگ سیماهم وجوهم اخضرست
آنچ خورد آن بیخ از زهر و ز قند
نک منادی می‌کند شاخ بلند
بیخ اگر بی‌برگ و از مایه تهیست
برگهای سبز اندر شاخ چیست
بر زبان بیخ گل مهری نهد
شاخ دست و پا گواهی می‌دهد
آن امینان جمله در عذر آمدند
هم‌چو سایه پیش مه ساجد شدند
عذر آن گرمی و لاف و ما و من
پیش شه رفتند با تیغ و کفن
از خجالت جمله انگشتان گزان
هر یکی می‌گفت کای شاه جهان
گر بریزی خون حلالستت حلال
ور ببخشی هست انعام و نوال
کرده‌ایم آنها که از ما می‌سزید
تا چه فرمایی تو ای شاه مجید
گر ببخشی جرم ما ای دل‌فروز
شب شبیها کرده باشد روز روز
گر ببخشی یافت نومیدی گشاد
ورنه صد چون ما فدای شاه باد
گفت شه نه این نواز و این گداز
من نخواهم کرد هست آن ایاز

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شاه قاصد گفت هین احوال چیست
که بغلتان از زر و همیان تهیست
هوش مصنوعی: ملک فرستاده‌ای را فرستاده تا بپرسد اوضاع چگونه است، چرا که مردم در دستانشان چیزی از طلا و وسایل گران‌بها ندارند.
ور نهان کردید دینار و تسو
فر شادی در رخ و رخسار کو
هوش مصنوعی: اگر سکه‌های طلا را پنهان کردید، چرا شادی و سرزندگی را در چهره‌تان نشان نمی‌دهید؟
گرچه پنهان بیخ هر بیخ آورست
برگ سیماهم وجوهم اخضرست
هوش مصنوعی: هرچند که ریشه‌ها و اصول چیزها ممکن است پنهان باشند، اما ظاهر و جلوه آن‌ها همواره زنده و دلپذیر است.
آنچ خورد آن بیخ از زهر و ز قند
نک منادی می‌کند شاخ بلند
هوش مصنوعی: هر چیزی که از ریشه خود گرفته باشد، چه تلخ و چه شیرین، در نهایت پیام‌هایی را به همراه دارد.
بیخ اگر بی‌برگ و از مایه تهیست
برگهای سبز اندر شاخ چیست
هوش مصنوعی: اگر ریشه‌های درخت بی‌برگ و بدون مواد مغذی باشند، پس چرا برگ‌های سبز در شاخه‌ها وجود دارند؟
بر زبان بیخ گل مهری نهد
شاخ دست و پا گواهی می‌دهد
هوش مصنوعی: بر روی زبان، گل محبت شکفته می‌شود و شاخه‌ای از دستان و پاها شهادت می‌دهد.
آن امینان جمله در عذر آمدند
هم‌چو سایه پیش مه ساجد شدند
هوش مصنوعی: همه آنهایی که مورد اعتماد بودند برای عذر خواهی پیش آمدند، مانند سایه‌ای که در برابر خورشید فرود می‌آید و احترام می‌گذارد.
عذر آن گرمی و لاف و ما و من
پیش شه رفتند با تیغ و کفن
هوش مصنوعی: عذری که برای گرمی و ادعا کردن خود و دیگران وجود دارد، پیش شاه با سلاح و کفن رفتند.
از خجالت جمله انگشتان گزان
هر یکی می‌گفت کای شاه جهان
هوش مصنوعی: هر کدام از انگشتان در عذاب خجالت بودند و با صدای بلند می‌گفتند: ای پادشاه جهان!
گر بریزی خون حلالستت حلال
ور ببخشی هست انعام و نوال
هوش مصنوعی: اگر خون کسی را بریزی، این کار برای تو مباح است و اگر ببخشی، پاداش و نعمت خواهی داشت.
کرده‌ایم آنها که از ما می‌سزید
تا چه فرمایی تو ای شاه مجید
هوش مصنوعی: ما تلاش کرده‌ایم آنچه که شایسته ماست را آماده کنیم، حال منتظر پاسخ تو هستیم، ای پادشاه بزرگوار.
گر ببخشی جرم ما ای دل‌فروز
شب شبیها کرده باشد روز روز
هوش مصنوعی: اگر تو، ای دل‌فروزی، خطاهای ما را ببخشی، ممکن است که در شب‌هایی شبیه روز به سر ببریم.
گر ببخشی یافت نومیدی گشاد
ورنه صد چون ما فدای شاه باد
هوش مصنوعی: اگر تو بخشش کنی، ناامیدی از بین می‌رود، وگرنه صد نفر مثل من فدای تو خواهند بود.
گفت شه نه این نواز و این گداز
من نخواهم کرد هست آن ایاز
هوش مصنوعی: شاه گفت: نه، من این نواخت و این سوز و گداز را نخواهم پذیرفت؛ زیرا آن ایاز وجود دارد.