گنجور

بخش ۵۳ - در بیان آنک مرد بدکار چون متمکن شود در بدکاری و اثر دولت نیکوکاران ببیند شیطان شود و مانع خیر گردد از حسد هم‌چون شیطان کی خرمن سوخته همه را خرمن سوخته خواهد أَرَأَیْتَ الَّذي یَنْهی عَبْداً إِذا صَلّی

وافیان را چون ببینی کرده سود
تو چو شیطانی شوی آنجا حسود
هرکرا باشد مزاج و طبع سست
او نخواهد هیچ کس را تن‌درست
گر نخواهی رشک ابلیسی بیا
از در دعوی به درگاه وفا
چون وفاات نیست باری دم مزن
که سخن دعویست اغلب ما و من
این سخن در سینه دخل مغزهاست
در خموشی مغز جان را صد نماست
چون بیامد در زبان شد خرج مغز
خرج کم کن تا بماند مغز نغز
مرد کم گوینده را فکرست زفت
قشر گفتن چون فزون شد مغز رفت
پوست افزون بود لاغر بود مغز
پوست لاغر شد چو کامل گشت و نغز
بنگر این هر سه ز خامی رسته را
جوز را و لوز را و پسته را
هر که او عصیان کند شیطان شود
که حسود دولت نیکان شود
چونک در عهد خدا کردی وفا
از کرم عهدت نگه دارد خدا
از وفای حق تو بسته دیده‌ای
اذکروا اذکرکم نشنیده‌ای
گوش نه اوفوا به عهدی گوش‌دار
تا که اوفی عهدکم آید ز یار
عهد و قرض ما چه باشد ای حزین
هم‌چو دانهٔ خشک کشتن در زمین
نه زمین را زان فروغ و لمتری
نه خداوند زمین را توانگری
جز اشارت که ازین می‌بایدم
که تو دادی اصل این را از عدم
خوردم و دانه بیاوردم نشان
که ازین نعمت به سوی ما کشان
پس دعای خشک هل ای نیک‌بخت
که فشاند دانه می‌خواهد درخت
گر نداری دانه ایزد زان دعا
بخشدت نخلی که نعم ما سعی
هم‌چو مریم درد بودش دانه نی
سبز کرد آن نخل را صاحب‌فنی
زانک وافی بود آن خاتون راد
بی‌مرادش داد یزدان صد مراد
آن جماعت را که وافی بوده‌اند
بر همه اصنافشان افزوده‌اند
گشت دریاها مسخرشان و کوه
چار عنصر نیز بندهٔ آن گروه
این خود اکرامیست از بهر نشان
تا ببینند اهل انکار آن عیان
آن کرامتهای پنهانشان که آن
در نیاید در حواس و در بیان
کار آن دارد خود آن باشد ابد
دایما نه منقطع نه مسترد

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

وافیان را چون ببینی کرده سود
تو چو شیطانی شوی آنجا حسود
هوش مصنوعی: وقتی که با افراد وفادار و درستکار مواجه می‌شوی، اگر فکر کنی که آنها برای تو سودمندند، ممکن است مانند شیطان حسد و دشمنی در دل‌ت ایجاد شود.
هرکرا باشد مزاج و طبع سست
او نخواهد هیچ کس را تن‌درست
هوش مصنوعی: هر کسی که طبع و مزاج ضعیفی داشته باشد، نمی‌تواند سلامتی و تندرستی را برای دیگران تضمین کند.
گر نخواهی رشک ابلیسی بیا
از در دعوی به درگاه وفا
هوش مصنوعی: اگر نمی‌خواهی که حسادت شیطانی در تو ایجاد شود، باید با ویژگی‌ها و وفاداری‌های خودت به درگاه حقیقت وارد شوی.
چون وفاات نیست باری دم مزن
که سخن دعویست اغلب ما و من
هوش مصنوعی: وقتی نیست که به وعده‌ات وفا کنی، پس چیزی نگو، زیرا بیشتر سخنان ما تنها ادعاهایی هستند درباره خودمان.
این سخن در سینه دخل مغزهاست
در خموشی مغز جان را صد نماست
هوش مصنوعی: این جمله بیان می‌کند که کلمات و اندیشه‌ها در دل و ذهن انسان‌ها جای دارند و در سکوت و آرامش، عمق وجود و جان آدمی را به نمایش می‌گذارند.
چون بیامد در زبان شد خرج مغز
خرج کم کن تا بماند مغز نغز
هوش مصنوعی: وقتی صحبت از چیزی به میان می‌آید، باید ملاحظات خود را در نظر بگیریم و در مصرف توانایی‌ها و منابع خود صرفه‌جویی کنیم تا بهترین نتیجه را به دست آوریم.
مرد کم گوینده را فکرست زفت
قشر گفتن چون فزون شد مغز رفت
هوش مصنوعی: مردی که کم صحبت می‌کند، دارای اندیشه‌ای عمیق است. وقتی کلامش زیاد شود، در واقع عمق اندیشه‌اش تضعیف می‌شود.
پوست افزون بود لاغر بود مغز
پوست لاغر شد چو کامل گشت و نغز
هوش مصنوعی: چرب و قوی بودن ظاهر، نیازی به حقیقت درونی ندارد؛ زمانی که درون انسان پرمغز و باکیفیت باشد، ظاهر هم به تبع آن زیبا و جذاب خواهد شد.
بنگر این هر سه ز خامی رسته را
جوز را و لوز را و پسته را
هوش مصنوعی: به این سه دقت کن که از خامی خارج شده‌اند: گردو، بادام و پسته.
هر که او عصیان کند شیطان شود
که حسود دولت نیکان شود
هوش مصنوعی: هر کس که به نافرمانی بپردازد، به مانند شیطان خواهد شد، چرا که حسود به سعادت و خوشبختی نیکان دچار می‌شود.
چونک در عهد خدا کردی وفا
از کرم عهدت نگه دارد خدا
هوش مصنوعی: زمانی که به وعده‌ و پیمانی که با خدا داشتی وفا کردی، خداوند نیز به خاطر لطف و بزرگواری‌اش آن عهد را پاس می‌دارد.
از وفای حق تو بسته دیده‌ای
اذکروا اذکرکم نشنیده‌ای
هوش مصنوعی: اگر به حق خود وفادار باشی، دیگران نیز به تو وفا خواهند کرد. اما اگر به این موضوع توجه نداشته باشی، ممکن است ندانی که چه چیزی از دست می‌دهی.
گوش نه اوفوا به عهدی گوش‌دار
تا که اوفی عهدکم آید ز یار
هوش مصنوعی: به قول معروف، به وعده‌ها و تعهدات خود گوش بده و به آنها اهمیت بده، تا زمانی که آن وعده‌هایی که با دوستانت بسته‌ای، به تحقق بپیوندد.
عهد و قرض ما چه باشد ای حزین
هم‌چو دانهٔ خشک کشتن در زمین
هوش مصنوعی: عهد و بدهی ما چه بازتابی دارد، ای حزین؟ مانند دانه‌های خشکی که در زمین کشته می‌شوند، بی‌ثمر و بی‌نتیجه است.
نه زمین را زان فروغ و لمتری
نه خداوند زمین را توانگری
هوش مصنوعی: نه نور و روشنایی خاصی از زمین به دست می‌آید و نه خداوند زمین را به ثروت و دارایی می‌آراید.
جز اشارت که ازین می‌بایدم
که تو دادی اصل این را از عدم
هوش مصنوعی: به جز نشانه‌هایی که از تو دریافت کردم، نمی‌توانم وجود این موضوع را از هیچ چیز دیگری به دست آورم.
خوردم و دانه بیاوردم نشان
که ازین نعمت به سوی ما کشان
هوش مصنوعی: من خوراکی خوردم و دانه‌ای آوردم تا نشان دهم که از این نعمت، به سوی ما فرا آورده شده است.
پس دعای خشک هل ای نیک‌بخت
که فشاند دانه می‌خواهد درخت
هوش مصنوعی: اگر دعا و درخواست که از قلب برمی خیزد به درستی و با نیت خوب صورت گیرد، مانند بذری است که درختی را پرورش می‌دهد. بنابراین، برای رسیدن به خواسته‌ها و آرزوها، باید با خلوص نیت دعا کرد.
گر نداری دانه ایزد زان دعا
بخشدت نخلی که نعم ما سعی
هوش مصنوعی: اگر هیچ دانه‌ای در دست نداری، خداوند با دعایت به تو درختی خواهد بخشید که میوه‌اش برکت سعی و تلاش تو خواهد بود.
هم‌چو مریم درد بودش دانه نی
سبز کرد آن نخل را صاحب‌فنی
هوش مصنوعی: مثل مریم که درد و رنج را تحمل کرد، دانه‌ای که نخل را به بار می‌آورد، به دست صاحب‌فن و کاردان سبز شد.
زانک وافی بود آن خاتون راد
بی‌مرادش داد یزدان صد مراد
هوش مصنوعی: زیرا آن بانوی با فضیلت، که مورد لطف الهی است، خداوند به او بسیار خواسته و آرزو داده است.
آن جماعت را که وافی بوده‌اند
بر همه اصنافشان افزوده‌اند
هوش مصنوعی: آن گروهی که در همیت و کمال قرار دارند، بر تمامی دسته‌های خود افزوده شده‌اند.
گشت دریاها مسخرشان و کوه
چار عنصر نیز بندهٔ آن گروه
هوش مصنوعی: دریاها تحت کنترل آنها قرار گرفته و کوه‌ها نیز به این گروه وابسته‌اند.
این خود اکرامیست از بهر نشان
تا ببینند اهل انکار آن عیان
هوش مصنوعی: این یک نوع بزرگواری و احترام است که به خاطر نشان دادن حقیقت به دیگران انجام می‌شود، تا کسانی که انکار می‌کنند، واقعیت را به وضوح مشاهده کنند.
آن کرامتهای پنهانشان که آن
در نیاید در حواس و در بیان
هوش مصنوعی: آن ویژگی‌های باارزش و نیکوکاری که درونی و نهان هستند و نمی‌توان آن‌ها را با حواس و زبان بیان کرد.
کار آن دارد خود آن باشد ابد
دایما نه منقطع نه مسترد
هوش مصنوعی: کار به عهده خود شخص است و آن کار باید به طور مداوم ادامه یابد، نه اینکه قطع شود یا رها گردد.

حاشیه ها

1397/08/04 12:11
هانیه سلیمی

مصراع "نه خداوند زمین را توانگری" از وزن خارج است. البته در تصحیح دکتر سروش نیز این مصرع به همین شکل آمده.
و میتوان بی اهمیت دانستن قواعد دستوری و وزن و قافیه و... را از مولانا انتظار داشت

1400/05/08 15:08
کوروش

توانگری به صورت تانگری خونده میشه

1400/10/16 11:01
هانیه سلیمی

ممنونم