بخش ۱۴۷ - رفتن امیر خشمآلود برای گوشمال زاهد
میر چون آتش شد و برجست راست
گفت بنما خانهٔ زاهد کجاست
تا بدین گرز گران کوبم سرش
آن سر بیدانش مادرغرش
او چه داند امر معروف از سگی
طالب معروفی است و شُهرگی
تا بدین سالوس خود را جا کند
تا به چیزی خویشتن پیدا کند
کو ندارد خود هنر الا همان
که تسلس میکند با این و آن
او اگر دیوانه است و فتنهکاو
داروی دیوانه باشد کیر گاو
تا که شیطان از سرش بیرون رود
بیلت خربندگان خر چون رود
میر بیرون جست دبوسی بدست
نیم شب آمد به زاهد نیممست
خواست کشتن مرد زاهد را ز خشم
مرد زاهد گشت پنهان زیر پشم
مرد زاهد میشنید از میر آن
زیر پشم آن رسنتابان نهان
گفت در رو گفتن زشتی مرد
آینه تاند که رو را سخت کرد
روی باید آینهوار آهنین
تات گوید روی زشت خود ببین
بخش ۱۴۶ - حکایت ضیاء دلق کی سخت دراز بود و برادرش شیخ اسلام تاج بلخ به غایت کوتاه بالا بود و این شیخ اسلام از برادرش ضیا ننگ داشتی ضیا در آمد به درس او و همه صدور بلخ حاضر به درس او ضیا خدمتی کرد و بگذشت شیخ اسلام او را نیم قیامی کرد سرسری گفت آری سخت درازی پارهای در دزد: آن ضیاء دلق خوش الهام بودبخش ۱۴۸ - حکایت مات کردن دلقک سید شاه ترمد را: شاه با دلقک همی شطرنج باخت
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
میر چون آتش شد و برجست راست
گفت بنما خانهٔ زاهد کجاست
هوش مصنوعی: میر و آتش همچون دو عنصر متضاد به هم پیوستهاند و او به روشنی میگوید که راهی برای نشان دادن خانهٔ زاهد وجود ندارد. در واقع، این عبارت به کنایه از دشواری پیدا کردن جایی برای زهد و پارسایی در دنیایی پر از هیجان و آتش است.
تا بدین گرز گران کوبم سرش
آن سر بیدانش مادرغرش
هوش مصنوعی: من با این گرز سنگین بر سر او میکوبم، همان سر نادانی که از مادرش زاده شده است.
او چه داند امر معروف از سگی
طالب معروفی است و شُهرگی
او کار پسندیده و ناپسند (سگی) را از هم تشخیص نمیدهد؛ طالب شهرت است و میخواهد معروف شود.
تا بدین سالوس خود را جا کند
تا به چیزی خویشتن پیدا کند
هوش مصنوعی: او برای اینکه خود را در دل دیگران جا کند، تلاش میکند تا به واسطهٔ چیزی، هویت واقعی خود را پیدا کند.
کو ندارد خود هنر الا همان
که تسلس میکند با این و آن
هوش مصنوعی: هیچ هنری در کسی وجود ندارد جز آنکه با دیگران ارتباط برقرار کند و ارتباطی پیوسته داشته باشد.
او اگر دیوانه است و فتنهکاو
داروی دیوانه باشد کیر گاو
هوش مصنوعی: اگر او دیوانه است و در کارش دچار آشفتگی و جنجال میشود، مثل دارویی برای دیوانگان، پس باید به او چیزی قوی و بیرحم مثل سم گاو بدهند.
تا که شیطان از سرش بیرون رود
بیلت خربندگان خر چون رود
هوش مصنوعی: اگر شیطان از سرش بیرون برود، بیدلی و بیحالیاش مثل خرانی میشود که در بیابان گم شدهاند.
میر بیرون جست دبوسی بدست
نیم شب آمد به زاهد نیممست
هوش مصنوعی: به نیمه شب، میران برای اجرای برنامهای به بیرون رفتند و در دستش یک ساز قرار داشت. در این بین، زاهدی که اندکی مست بود نیز وجود داشت.
خواست کشتن مرد زاهد را ز خشم
مرد زاهد گشت پنهان زیر پشم
هوش مصنوعی: مردی که میخواست زاهد را بکشد، به ناگاه از خشم زاهد ترسید و خود را مخفی کرد زیر پتو.
مرد زاهد میشنید از میر آن
زیر پشم آن رسنتابان نهان
هوش مصنوعی: مرد زاهد صدای میر را میشنید که در زیر پشم آن طناب تابدار پنهان شده است.
گفت در رو گفتن زشتی مرد
آینه تاند که رو را سخت کرد
گفت: آنکس که میتواند عیبهایت را در روی تو و مقابل تو بگوید آینه است که سخترو و دلیر است.
روی باید آینهوار آهنین
تات گوید روی زشت خود ببین
رویی سخت همچون آینه لازم است تا بهتو عیبهایت را بنماید. (توضیح: آینههای قدیمی از آهن بودهاند)
حاشیه ها
1395/08/04 18:11
morteza
سلام......معنی دبوس چیست؟؟ آیا اسم مکانه؟؟
1401/07/23 14:09
Ali agha
گرز آهنین.
1404/04/06 21:07
کوروش
گفت در رو گفتن زشتی مرد
آینه تاند که رو را سخت کرد
روی باید آینهوار آهنین
تات گوید روی زشت خود ببین
یعنی چه
1404/04/06 22:07
فرهود
کسی که عیبهایت را در روی تو و مقابل تو بگوید آینه است که سخترو و دلیر است.
رویی سخت همچون آینه لازم است تا بهتو عیبهایت را بنماید. (توضیح: آینههای قدیمی از آهن بودهاند)

مولانا