برگردان به زبان ساده
درک وجدانی به جای حس بود
هر دو در یک جدول ای عم میرود
هوش مصنوعی: درک عمیق و درونی به جای حس و احساس ظاهری است، هر دو حالت در یک راستا قرار دارند و این روند ادامه دارد.
نغز میآید برو کن یا مکن
امر و نهی و ماجراها و سخن
هوش مصنوعی: با ناز و ظرافت به سوی ما میآید، تو فقط دستور نده یا کاری نکن؛ مسأله و گفتگوها را رها کن.
این که فردا این کنم یا آن کنم
این دلیل اختیارست ای صنم
هوش مصنوعی: من میتوانم تصمیم بگیرم که فردا چه کار کنم، این نشاندهنده آزادی انتخاب من است، ای محبوب.
وان پشیمانی که خوردی زان بدی
ز اختیار خویش گشتی مهتدی
هوش مصنوعی: پشیمانی که بر اثر بدیها احساس کردی، به دلیل انتخابهای خودت بود و این باعث شد که هدایت یابی.
جمله قران امر و نهیست و وعید
امر کردن سنگ مرمر را کی دید
هوش مصنوعی: تمامی قرآن دستوری برای عمل و نهی از کارهای ناپسند است، اما هیچکس زیبایی و شفافیت دستورات الهی را همانند دیدن سنگ مرمر درک نکرده است.
هیچ دانا هیچ عاقل این کند
با کلوخ و سنگ خشم و کین کند
هوش مصنوعی: هیچ آدم عاقل و دانایی با سنگ و کلوخ، به خشم و کینهورزی نمیپردازد.
که بگفتم کین چنین کن یا چنان
چون نکردید ای موات و عاجزان
هوش مصنوعی: در این جمله به نوعی انتقاد و ناراحتی اشاره میشود از اینکه فرد یا افرادی نتوانستهاند به خواستهها یا توقعات دیگران پاسخ مثبت بدهند. گویا گوینده پیشتر خواستهای را مطرح کرده اما دیدن که آن درخواست برآورده نشده و این امر به ناتوانی یا بیتفاوتی اشاره دارد. در مجموع به احساس ناامیدی و عدم پاسخگویی اشاره میکند.
عقل کی حکمی کند بر چوب و سنگ
عقل کی چنگی زند بر نقش چنگ
هوش مصنوعی: عقل نمیتواند بر روی چوب و سنگ حکمی بدهد و نمیتواند به صدا و هارمونیهایی که از ساز خارج میشود، واکنشی نشان دهد.
کای غلام بسته دست اشکستهپا
نیزه برگیر و بیا سوی وغا
هوش مصنوعی: ای خدمتگزار، تو که دستت باندپیچی شده و پایت شکستگی دارد، سلاح خود را بردار و به میدان جنگ بیایید.
خالقی که اختر و گردون کند
امر و نهی جاهلانه چون کند
هوش مصنوعی: آفرینندهای که ستارهها و آسمان را میسازد، چگونه میتواند دستورات و نهیهای نادانانه صادر کند؟
احتمال عجز از حق راندی
جاهل و گیج و سفیهش خواندی
هوش مصنوعی: شما احتمال ناتوانی از حق را رد کردید و شخصی را که نادان، گیج و نادان است، خطاب قرار دادید.
عجز نبود از قدر ور گر بود
جاهلی از عاجزی بدتر بود
هوش مصنوعی: ناتوانی از مقام و ارزش نیست، اگرچه جهل و نادانی از ناتوانی هم بدتر است.
ترک میگوید قنق را از کرم
بیسگ و بیدلق آ سوی درم
هوش مصنوعی: ترک میگوید: از این که بیدرد و بیدغدغه به سمت درخت میروم، خوشحالم.
وز فلان سوی اندر آ هین با ادب
تا سگم بندد ز تو دندان و لب
هوش مصنوعی: از آن طرف، با ادب و احترام وارد شو تا شاید سگ هم به خاطر تو دندان و لبش را ببندد.
تو به عکس آن کنی بر در روی
لاجرم از زخم سگ خسته شوی
هوش مصنوعی: تو بر خلاف آنچه باید رفتار میکنی و در نتیجه از زخمها و دردهای ناشی از آن خسته خواهی شد.
آنچنان رو که غلامان رفتهاند
تا سگش گردد حلیم و مهرمند
هوش مصنوعی: به قدری در رفتن و پذیرش مقام و محبت تلاش کن که حتی دشمنانت هم از تو متاثر شده و به حالت نرم و دوستی درآیند.
تو سگی با خود بری یا روبهی
سگ بشورد از بن هر خرگهی
هوش مصنوعی: اگر تو با خود به جایی بروی، هر موجودی از قبیل سگی یا روباهی که بر سر راهت باشد، از بین خواهد رفت و نابود خواهد شد.
غیر حق را گر نباشد اختیار
خشم چون میآیدت بر جرمدار
هوش مصنوعی: اگر کسی بر حق نباشد، نمیتواند بر خشم خود کنترل داشته باشد و هنگامی که بر او ظلمی شود، نمیتواند خود را مهار کند.
چون همیخایی تو دندان بر عدو
چون همی بینی گناه و جرم ازو
هوش مصنوعی: اگر تو بر دشمن غیور هستی و دندانهایت را به او نشان میدهی، زمانی که گناه و جرم او را میبینی، باید بر حذر باشی.
گر ز سقف خانه چوبی بشکند
بر تو افتد سخت مجروحت کند
هوش مصنوعی: اگر چوبی از سقف خانه بیفتد، به شدت به تو آسیب میزند و مجروحت میکند.
هیچ خشمی آیدت بر چوب سقف
هیچ اندر کین او باشی تو وقف
هوش مصنوعی: هیچ تندی و غضبی نباید بر سقف چوبی داشته باشی، چون در مقابل آن، تو هستی که خود را وقف کردهای.
که چرا بر من زد و دستم شکست
او عدو و خصم جان من بدست
هوش مصنوعی: چرا او به من آسیب زد و باعث شد که دستم بشکند، در حالی که او دشمن و رقیب جان من است.
کودکان خرد را چون میزنی
چون بزرگان را منزه میکنی
هوش مصنوعی: وقتی با کودکان کوچک برخورد میکنی، باید همانند بزرگترها با احترام و محبت با آنها رفتار کنی.
آنک دزدد مال تو گویی بگیر
دست و پایش را ببر سازش اسیر
هوش مصنوعی: اگر کسی مال تو را دزدید، بهتر است او را بگیری و مقیدش کنی تا نتواند فرار کند.
وآنک قصد عورت تو میکند
صد هزاران خشم از تو میدمد
هوش مصنوعی: این بیت به معنای این است که وقتی کسی به نیت آسیب رساندن به تو نزدیک میشود، خشم و نفرت بسیاری از دیگران نسبت به او بروز میکند و حس حمایت و دفاع از تو در میان آنها افزایش مییابد.
گر بیاید سیل و رخت تو برد
هیچ با سیل آورد کینی خرد
هوش مصنوعی: اگر سیل بیفتد و تمام belongings تو را ببرد، هیچ اهمیتی ندارد که با این سیل کینهای در دل داشته باشی.
ور بیامد باد و دستارت ربود
کی ترا با باد دل خشمی نمود
هوش مصنوعی: اگر بادی بیفتد و دندانگیر تو را برباید، آیا دل تو بر این حادثه بر باد خشمگین میشود؟
خشم در تو شد بیان اختیار
تا نگویی جبریانه اعتذار
هوش مصنوعی: خشم در وجود تو به گونهای بروز کرده که دیگر نتوانی بیاختیار عذرخواهی کنی.
گر شتربان اشتری را میزند
آن شتر قصد زننده میکند
هوش مصنوعی: اگر چوپان به شتر ضربه بزند، آن شتر به قصد چوپان برمیگردد.
خشم اشتر نیست با آن چوب او
پس ز مختاری شتر بردست بو
هوش مصنوعی: خشم شتر به دلیل آن چوبی که به آن زده میشود نیست، بلکه از اختیار خود شتر ناشی میشود.
همچنین سگ گر برو سنگی زنی
بر تو آرد حمله گردد منثنی
هوش مصنوعی: اگر به کسی آسیب بزنی، او نیز به تو حملهور خواهد شد و مسلماً در مقابل آن زخم خواهد خورد.
سنگ را گر گیرد از خشم توست
که تو دوری و ندارد بر تو دست
هوش مصنوعی: اگر سنگی از خشم تو متاثر شود، به خاطر این است که تو از آن فاصله گرفتهای و او قدرتی بر تو ندارد.
عقل حیوانی چو دانست اختیار
این مگو ای عقل انسان شرم دار
هوش مصنوعی: زمانی که عقل حیوانات فهمید که اختیار و انتخاب در دست آنهاست، دیگر نباید بگویی که ای عقل انسانی، شرمنده باش.
روشنست این لیکن از طمع سحور
آن خورنده چشم میبندد ز نور
هوش مصنوعی: این نکته واضح است، اما به خاطر آرزوی سحری، آن کسی که میخواهد بخورد، چشمانش را به روی نور میبندد.
چونک کلی میل او نان خوردنیست
رو به تاریکی نهد که روز نیست
هوش مصنوعی: چون اشتیاقش به نان نیست، به سمت تاریکی میرود زیرا در روز وجود ندارد.
حرص چون خورشید را پنهان کند
چه عجب گر پشت بر برهان کند
هوش مصنوعی: اگر حرص بتواند خورشید را پنهان کند، چه تعجبی دارد اگر بر دلایل و منطق پشت کند؟