بخش ۱۱ - در بیان آنک نور خود از اندرون شخص منوّر بیآنک فعلی و قولی بیان کند گواهی دهد بر نور وی؛ در بیان آنک آن نور خود را از اندرون سرّ عارف ظاهر کند بر خلقان بیفعل عارف و بیقول عارف افزون از آنک به قول و فعل او ظاهر شود، چنانک آفتاب بلند شود بانگ خروس و اعلام مؤذن و علامات دیگر حاجت نیاید
لیک نور سالکی کز حد گذشت
نور او پر شد بیابانها و دشت
شاهدیاش فارغ آمد از شهود
وز تکلّفها و جانبازی و جود
نور آن گوهر چو بیرون تافتهست
زین تَسلِّسها فَراغت یافتهست
پس مجو از وی گواه فعل و گفت
که ازو هر دو جهان چون گل شکفت
این گواهی چیست؟ اظهار نهان
خواه قول و خواه فعل و غیر آن
که غَرَض اظهار سرّ جوهرست
وصفْ باقی وین عَرَض بر مَعبَرست
این نشان زر نمانَد بر مِحَک
زر بمانَد نیکنام و بی ز شک
این صلات و این جهاد و این صیام
هم نمانَد، جان بمانَد نیکنام
جان چنین افعال و اقوالی نمود
بر مِحکِّ امر، جوهر را بسود
که اعتقادم راستست اینک گواه
لیک هست اندر گواهان اشتباه
تزکیه باید گواهان را، بدان
تزکیهش صدقی که موقوفی بدان
حفظ لفظ اندر گواهِ قولی است
حفظ عهد اندر گواهِ فعلی است
گر گواه قول کژ گوید رَدَست
ور گواه فعل کژ پوید رَدَست
قول و فعلِ بیتناقض بایدت
تا قبول اندر زمان پیش آیدت
سَعیُکُم شَتّی، تناقض اندرید
روز میدوزید، شب بر میدرید
پس گواهی با تناقض کِشنَوَد؟
یا مگر حلمی کند از لطف خَود
فعل و قول اظهار سرّست و ضمیر
هر دو پیدا میکند سرّ سَتیر
چون گواهت تزکیه شد، شد قبول
ورنه محبوس است اندر مول، مول
تا تو بستیزی، ستیزند ای حَرون
فانتَظِرهُم اِنَّهم منتظرون
بخش ۱۰ - گواهی فعل و قول بیرونی بر ضمیر و نور اندرونی: فعل و قول آمد گواهان ضمیربخش ۱۲ - عرضه کردن مصطفی علیهالسلام شهادت را بر مهمان خویش: این سخن پایان ندارد مصطفی
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
لیک نور سالکی کز حد گذشت
نور او پر شد بیابانها و دشت
هوش مصنوعی: اما نوری که سالکی از حد و مرز خود گذشت، نوری است که بیابانها و دشتها را پر کرده است.
شاهدیاش فارغ آمد از شهود
وز تکلّفها و جانبازی و جود
هوش مصنوعی: شاهدی از حضور و تجربههای مختلف آزاد و بیهیچ تظاهر، فریب و حتی از بذل و بخششهای خود گذشته است.
نور آن گوهر چو بیرون تافتهست
زین تَسلِّسها فَراغت یافتهست
هوش مصنوعی: نور آن گوهر که به بیرون درخشیده، از این پیچیدگیها رهایی یافته است.
پس مجو از وی گواه فعل و گفت
که ازو هر دو جهان چون گل شکفت
هوش مصنوعی: پس از او نشانهای برای کردار و گفتار نخواه، زیرا از او هر دو جهان مانند گلی که میشکفد، شکوفا میشود.
این گواهی چیست؟ اظهار نهان
خواه قول و خواه فعل و غیر آن
هوش مصنوعی: این بیان چه نشانهای دارد؟ آشکارا در مورد آنچه که در دل داریم، خواه از قول باشد یا عمل و چیزهای دیگر.
که غَرَض اظهار سرّ جوهرست
وصفْ باقی وین عَرَض بر مَعبَرست
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که هدف اصلی نشان دادن عمق و ماهیت درونی یک چیز است و ویژگیهای ظاهری آن فقط گذرا و موقتی هستند. در حقیقت، جوهر و ذات چیزها مهمتر از ظاهر آنهاست.
این نشان زر نمانَد بر مِحَک
زر بمانَد نیکنام و بی ز شک
هوش مصنوعی: این نشان زری که به تن دارد، همیشگی نیست، ولی حافظه و شهرت نیک او همیشه در خاطرها باقی میماند و هیچکس در آن شک ندارد.
این صلات و این جهاد و این صیام
هم نمانَد، جان بمانَد نیکنام
هوش مصنوعی: این عبادتها و تلاشها و روزهداریها پایدار نخواهند ماند، اما اگر جان آدمی نیکو باشد، یاد و نامش باقی میماند.
جان چنین افعال و اقوالی نمود
بر مِحکِّ امر، جوهر را بسود
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که جان و روح انسان با انجام کارها و بیان سخنانی مشخص، نشاندهنده و نمایانگر ذات و ماهیت حقیقی اوست.
که اعتقادم راستست اینک گواه
لیک هست اندر گواهان اشتباه
هوش مصنوعی: ایمان من به حقیقت درست است و شواهدی بر آن وجود دارد، اما در میان شاهدان اشتباهاتی نیز وجود دارد.
تزکیه باید گواهان را، بدان
تزکیهش صدقی که موقوفی بدان
هوش مصنوعی: تزکیه و پاکسازی نیاز است برای شاهدان، چرا که این پاکی و تصفیه بر صدق و راستگویی آنها تاثیر دارد و به آن وابسته است.
حفظ لفظ اندر گواهِ قولی است
حفظ عهد اندر گواهِ فعلی است
هوش مصنوعی: حفظ کلمات نشاندهنده اعتبار یک سخن است، اما نگهداشتن پیمان و عهد، نشاندهنده اعتبار عمل و رفتار است.
گر گواه قول کژ گوید رَدَست
ور گواه فعل کژ پوید رَدَست
هوش مصنوعی: اگر شاهدی چیزی نادرست بگوید، باید او را نادیده گرفت، و اگر شاهدی عملی نادرست انجام دهد، باید از او دوری کرد.
قول و فعلِ بیتناقض بایدت
تا قبول اندر زمان پیش آیدت
هوش مصنوعی: برای اینکه در زمان به چیزی قبول و پذیرش برسی، باید حرفها و عملهایت با هم تناقض نداشته باشد.
سَعیُکُم شَتّی، تناقض اندرید
روز میدوزید، شب بر میدرید
سعیکم شتی، اشاره است به آیهٔ ۴ سورهٔ لیل.
پس گواهی با تناقض کِشنَوَد؟
یا مگر حلمی کند از لطف خَود
هوش مصنوعی: آیا ممکن است که کسی با وجود تناقضات، شهادتی بدهد؟ یا اینکه او از روی بزرگواری و لطف خود، صبر و بردباری داشته باشد؟
فعل و قول اظهار سرّست و ضمیر
هر دو پیدا میکند سرّ سَتیر
سَتیر یعنی پوشیده و مستور
چون گواهت تزکیه شد، شد قبول
ورنه محبوس است اندر مول، مول
مولمول یعنی ایندست و آندست کردن، تأخیر کردن و درنگیدن
تا تو بستیزی، ستیزند ای حَرون
فانتَظِرهُم اِنَّهم منتظرون
حرون یعنی سرکش و نافرمان
خوانش ها
بخش ۱۱ - در بیان آنک نور خود از اندرون شخص منوّر بیآنک فعلی و قولی بیان کند گواهی دهد بر نور وی؛ در بیان آنک آن نور خود را از اندرون سرّ عارف ظاهر کند بر خلقان بیفعل عارف و بیقول عارف افزون از آنک به قول و فعل او ظاهر شود، چنانک آفتاب بلند شود بانگ خروس و اعلام مؤذن و علامات دیگر حاجت نیاید به خوانش زهره نصری
حاشیه ها
1392/10/19 01:01
تاوتک
عامیانه مول مول ،فس فس است!و میشود درنگ از پی درنگ معنی اش کرد.
1392/10/19 14:01
امین کیخا
مهلت با مولیدن مانستگی دارد
1392/10/19 14:01
امین کیخا
از معبر که مولانا به معنی تعبیر شده بکار برده است راه به ابیر ببرم این که در اسیر و ابیر در لری به کار می آید گمان کنم ابیر از ابوردن یا همان بردن باشد یعنی چون اسیر را می برده اند ابیر هم معنی برده بدهد ! هنوز بیگمان و دل آسوده نیستم .
1392/10/19 15:01
امین کیخا
آن سعیکم لشتی آیه است
1396/08/07 21:11
فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَانتَظِرْ إِنَّهُم مُّنتَظِرُونَ 32/30
ظاهرا به آیه 30 سوره سجده اشاره دارد.
پس، از ایشان اعراض کن و منتظر باش، که آنها نیز در انتظارند.