گنجور

بخش ۱۰۵ - حکایت آن مخنث و پرسیدن لوطی ازو در حالت لواطه کی این خنجر از بهر چیست گفت از برای آنک هر کی با من بد اندیشد اشکمش بشکافم لوطی بر سر او آمد شد می‌کرد و می‌گفت الحمدلله کی من بد نمی‌اندیشم با تو «بیت من بیت نیست اقلیمست هزل من هزل نیست تعلیمست» ان الله لایستحیی ان یضرب مثلا ما بعوضة فما فوقها ای فما فوقها فی تغییر النفوس بالانکار ان ما ذا اراد الله بهذا مثلا و آنگه جواب می‌فرماید کی این خواستم یضل به کثیرا و یهدی به کثیرا کی هر فتنه‌ای هم‌چون میزانست بسیاران ازو سرخ‌رو شوند و بسیاران بی‌مراد شوند و لو تاملت فیه قلیلا وجدت من نتایجه الشریفة کثیرا

کنده‌ای را لوطیی در خانه برد
سرنگون افکندش و در وی فشرد
بر میانش خنجری دید آن لعین
پس بگفتش بر میانت چیست این
گفت آنک با من ار یک بدمنش
بد بیندیشد بدرم اشکمش
گفت لوطی حمد لله را که من
بد نه اندیشیده‌ام با تو به فن
چون که مردی نیست خنجرها چه سود
چون نباشد دل ندارد سود خود
از علی میراث داری ذوالفقار
بازوی شیر خدا هستت بیار
گر فسونی یاد داری از مسیح
کو لب و دندان عیسی ای قبیح
کشتیی سازی ز توزیع و فتوح
کو یکی ملاح کشتی هم‌چو نوح
بت شکستی گیرم ابراهیم‌وار
کو بت تن را فدی کردن بنار
گر دلیلت هست اندر فعل آر
تیغ چوبین را بدان کن ذوالفقار
آن دلیلی که ترا مانع شود
از عمل آن نقمت صانع بود
خایفان راه را کردی دلیر
از همه لرزان‌تری تو زیر زیر
بر همه درس توکل می‌کنی
در هوا تو پشه را رگ می‌زنی
ای مخنث پیش رفته از سپاه
بر دروغ ریش تو کیرت گواه
چون ز نامردی دل آکنده بود
ریش و سبلت موجب خنده بود
توبه‌ای کن اشک باران چون مطر
ریش و سبلت را ز خنده باز خر
داروی مردی بخور اندر عمل
تا شوی خورشید گرم اندر حمل
معده را بگذار و سوی دل خرام
تا که بی‌پرده ز حق آید سلام
یک دو گامی رو تکلف ساز خوش
عشق گیرد گوش تو آنگاه کش

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کنده‌ای را لوطیی در خانه برد
سرنگون افکندش و در وی فشرد
هوش مصنوعی: یک فرد هلندی که در خانه مشغول کار بود، تکه چوبی را به زمین انداخت و فشارش داد.
بر میانش خنجری دید آن لعین
پس بگفتش بر میانت چیست این
هوش مصنوعی: او در میانه آن شخص بدجنس یک خنجر دید و از او پرسید: این چیست که در میان تو قرار دارد؟
گفت آنک با من ار یک بدمنش
بد بیندیشد بدرم اشکمش
هوش مصنوعی: اگر کسی با من بد رفتار کند و به تو بد بیندیشد، به زودی به او پاسخ می‌دهم و عذرش را می‌خواهم.
گفت لوطی حمد لله را که من
بد نه اندیشیده‌ام با تو به فن
هوش مصنوعی: لوطی گفت که خدا را شکر می‌کنم که در مورد تو، بدی در ذهنم نیامده است.
چون که مردی نیست خنجرها چه سود
چون نباشد دل ندارد سود خود
هوش مصنوعی: وقتی مردی در میان نیست، چه فایده‌ای دارد که خنجرها وجود داشته باشند؟ چون اگر دل و اراده‌ای نباشد، فایده‌ای برای خود آن‌ها نیز نخواهد بود.
از علی میراث داری ذوالفقار
بازوی شیر خدا هستت بیار
هوش مصنوعی: تو از علی میراثی داری که شمشیرش، ذوالفقار، در دستان توست و تو مانند شیر خدا قوی و نیرومند هستی.
گر فسونی یاد داری از مسیح
کو لب و دندان عیسی ای قبیح
هوش مصنوعی: اگر جادو یا جذابیتی داری مثل آنچه عیسی بر دوش داشت، پس چرا به چیزهای ناپسند می‌پردازی؟
کشتیی سازی ز توزیع و فتوح
کو یکی ملاح کشتی هم‌چو نوح
هوش مصنوعی: شما به مانند نوح، کشتی‌ای می‌سازید که با توزیع و پیروزی به حرکت درمی‌آید و ناخدای آن هستید.
بت شکستی گیرم ابراهیم‌وار
کو بت تن را فدی کردن بنار
هوش مصنوعی: من به مانند ابراهیم بت‌ها را می‌شکنم، اما این بت، همان بدن من است که باید جانم را فدای آن کنم.
گر دلیلت هست اندر فعل آر
تیغ چوبین را بدان کن ذوالفقار
هوش مصنوعی: اگر دلیلی برای اقدام داری، پس شمشیر چوبینی را به کار ببر که می‌تواند به ذوالفقار (شمشیر معروف امام علی) تبدیل شود.
آن دلیلی که ترا مانع شود
از عمل آن نقمت صانع بود
هوش مصنوعی: اگر چیزی باعث شود که تو از انجام عمل خیر بازبمانی، آن دلیل، نتیجه‌ای از قدرت و حکمت خالق است.
خایفان راه را کردی دلیر
از همه لرزان‌تری تو زیر زیر
هوش مصنوعی: ترسانان را با شجاعتت به جلو سوق دادی و حالا تو از همه بیشتر در نگرانی و لرزانی.
بر همه درس توکل می‌کنی
در هوا تو پشه را رگ می‌زنی
هوش مصنوعی: تو در همه چیز به توکل و اعتماد بر خدا رفتار می‌کنی، حتی وقتی که برای کشتن یک پشه در هوا تلاش می‌کنی.
ای مخنث پیش رفته از سپاه
بر دروغ ریش تو کیرت گواه
هوش مصنوعی: ای مردی که در نبردها از دیگران جلوتر هستی، اما به خاطر ریش دروغینت هیچ دلیلی بر مردانگی تو وجود ندارد.
چون ز نامردی دل آکنده بود
ریش و سبلت موجب خنده بود
هوش مصنوعی: چون دلش پر از کینه و ناپاکی بود، سبیل و ریشش باعث تمسخرش می‌شد.
توبه‌ای کن اشک باران چون مطر
ریش و سبلت را ز خنده باز خر
هوش مصنوعی: توبه‌ات را با اشک و ندامت آغاز کن، مانند بارانی که صورت و محاسنت را از خنده خیس می‌کند.
داروی مردی بخور اندر عمل
تا شوی خورشید گرم اندر حمل
هوش مصنوعی: برای این که به موفقیت و بزرگی دست یابی، باید در کارهایت تلاش کنی و از آموزه‌ها و تجربیات دیگران بهره‌گیری. با این کار، می‌توانی مانند خورشید، درخشان و پرانرژی ظاهر شوی.
معده را بگذار و سوی دل خرام
تا که بی‌پرده ز حق آید سلام
هوش مصنوعی: به جای تمرکز بر خواسته‌های جسمی، به سوی دل و معنویت برو تا حقیقت به روشنی و بدون پرده، خود را نشان دهد.
یک دو گامی رو تکلف ساز خوش
عشق گیرد گوش تو آنگاه کش
هوش مصنوعی: با دو سه قدم خود را به سختی ننداز، عشق به آرامی در دل تو وارد می‌شود، پس گوش دل را باز کن و آن را بشنو.

حاشیه ها

1389/08/27 15:10
ممد

با سلام
خود مولانا شعر و بیانش را خوب توصیف وتشریح می کند . انسان زمانی که این جور متون را می خواند متوجه می شود که سخن و کلمات یک قالب برای ارایه مفاهیم می باشند و اگر این مفاهیم خیلی بزرگ و پیچیده باشند نمی توان آنها را در قالب کلمات جا داد ، شاید به این خاطر باشد که بزرگان گفته اند که قرآن کریم که کلام خداوند است دارای هفتاد بطن می باشد . سخن بزرگانی چون مولانا نیز تا حدودی چنین است . طنز است حکایت است درس است و ... . در یک جمله سوزنی بر جان خواب آلود ما .

1393/03/07 06:06
میهاربا

با سلام
همیشه متون فارسی ژر بوده از مثلها و حکایات نغز ولی شاید این ضرب المثل را شنیده باشید که می گویند " کچل نه کلاهی " یعنی مرد کچلی که نه کلاه دارد.
جالب اینجاست که بدانید کلاه از البسه ای بکار می رفته که باعث خوش ظاهری و اکثرن مردان مو دار می گذاشتند.
حال کچلی که داری نه کلاه بود را مثال می زدند از کسی که چیزی در واقع ندارد ولی می خواهد ظاهرن اینجور به نظر نرسد.

1404/03/29 13:05
کامران خان

درود بزرگوار ... ولی من فکر می‌کنم آدم کچل بیش از هر کسی ، نیازمند کلاه‌های متنوع می‌باشد اما شخص مو دار اصلاً نیازمند کلاه نیست مگر برای زینت یا محافظت از سرما و گرما . 

1397/05/24 07:07
زیگلری

از این متن بسیار یاد می کنم
آنجا که آن فرد گفت:
هیچ وقت یه ایرانی رو تهدید نکن

1397/05/24 12:07
محمد علی لطفی

آیا مبارزه با ریزش مو و کچلی و چاقی و لاغری و ....ارزش انسانی دارد یا "معده را بگذار و سوی دل خرام"؟!.آیا اگر موهای صورت و بدن "میمونها ی انسان نما "ریزش نمیکرد، تکامل ایجاد میشد؟چرا دانشمندان میخواهند مانع تکامل و ریزش مو شوند؟!

1397/05/24 12:07
محمد علی لطفی

به یاد اشعار زنده یاد آقای !؟ پروین اعتصامی افتادم ...../در سر عقل میباید بی کلاهی، با کلاهی، کلاه مخملی، کلاه شامپو !، کلاه کج، دستار، عمامه، روسری، توسری، کلاه بوقی، کله تگزاسی، کلاه پشمی، کلاه قفقازی، کلاه هندی!،..........، عیب نیست/

1398/06/24 07:08

به عقیده بنده مولانا در این شعر نکته بسیار مهمی را بیان می فرماید. بسیار شده است که با دوستان و همکاران مشغول گپ و گفت بوده ایم و می شنویم هر کسی در دلش آرزو دارد حرفه و کار و مشغله ای می داشت غیر از آنچه که در تمام عمر بدان مشغول بوده. غالبا هم لاف میزنند که روزی بالاخره کار فعلی را رها کرده و به دنبال کار مورد علاقه خواهند رفت. مثلا اگر کارمند فلان اداره است، می گوید روزی بالاخره سراغ کار مورد علاقه اش که کتاب فروشی است خواهد رفت:
گر دلیلت هست اندر فعل آر
تیغ چوبین را بدان کن ذوالفقار
در جواب این افراد می گویند که شغل مورد علاقه ایشان به اندازه کافی درآمد ندارد. یا می بینیم شخصی که مثلا به ریاضیات علاقه داره، به طمع درآمد بیشتر رشته دیگری مانند حقوق یا پزشکی خوانده است. یا جوانانی که برای انتخاب رشته تحصیلی فقط به درآمدزایی آن می اندیشند. مولانا ایشان را نصیحت میکند که نباید زندگی خود را برای کاری که به آن علاقه ندارند هدر بدهند:
معده را بگذار و سوی دل خرام
تا که بی‌پرده ز حق آید سلام
اگر چه ممکن است در ابتدای امر مشکلاتی وجود داشته باشد، لیکن کسی که با پشتکار پیگیر کاری است که به آن عشق و علاقه دارد قطعا موفق خواهد شد:
یک دو گامی رو تکلف ساز خوش
عشق گیرد گوش تو آنگاه کش
حال آنکه اگر زندگی را وقف کاری کنیم که به آن علاقه ای نداریم، بالاترین درآمد و ثروتها هم سودی به حال ما نخواهند داشت:
چون که مردی نیست خنجرها چه سود
چون نباشد دل ندارد سود خود
انسانی که زندگی خود را وقف کاری که بدان عشق میورزد کند، حتی اگر در این راه هلاک شود باز هم پیروز است:
از علی میراث داری ذوالفقار
بازوی شیر خدا هستت بیار
حرف مفت و لاف زدن که اگر چنین می شد چنان می کردم هیچ سودی ندارد:
گر فسونی یاد داری از مسیح
کو لب و دندان عیسی ای قبیح
با بسیار دیده ایم افرادی که کلکسیون کتاب دارند، لیکن اکثر آن کتابها را نخوانده اند، یا کلکسیون ابزار و آلات موسیقی جمع کرده اند اما حتی یک قطعه موسیقی را نمی توانند به درسی اجرا کنند:
کشتیی سازی ز توزیع و فتوح
کو یکی ملاح کشتی هم‌چو نوح
یا می بینیم افرادی که در سلب ماهرند و در ایجاب ناتوان. دایما از همه چیز و همه کس انتقاد می کنند اما خود توان ارائه جایگزینی بهتر را ندارند:
بت شکستی گیرم ابراهیم‌وار
کو بت تن را فدی کردن بنار
و چه تعبیر عجیب و پر حکمتی، که گویا زبان حال آنهایی است که این روزها در رادیو و تلویزیون و ماهواره، در آنسوی مرزها و در حالی که چند نفر هم بادشان میزنند، دیگران را تشویق و ترغیب به شورش و انقلاب و اعتصاب و خودسوزی و ایثار و فداکاری می کنند:
ای مخنث پیش رفته از سپاه
بر دروغ ریش تو کیرت گواه
چون ز نامردی دل آکنده بود
ریش و سبلت موجب خنده بود

1399/04/10 08:07
علی طیبی

با سلام
به نظر میرسد عنوان شعر اشاره دارد به آیه 26 سوره مبارکه بقره، اما کلمه "لا" در آیه هست و در عنوان شعر نیست.
لطفا اصلاح بفرمایید.
با تشکر

1400/11/28 14:01
سفید

 

معده را بگذار و سوی دل خرام

تا که بی‌پرده ز حق آید سلام

 

یک دو گامی رو تکلف ساز خوش

عشق گیرد گوش تو آنگاه کش...

 

1402/03/13 15:06
محسن مصطفوی

حال و روز امروز ما تکرار مشکلات زمانه همین بزرگانه. که با رجوع به اندیشه و آثارشان می‌توان پیش از درگیر شدن با آن به داد خودمان و دیگران برسیم.

چقدر دیده ایم که مردمی گوهر را داده اند و رفته و بعد دنبال داستان سرایی هستند. 

گوهر عشق را بذل کرده اند و دنبال این هستند که چرا و چه طور آسیب دیدند.

گوهر جوانی را داده اند و نشسته اند و دنبال توجیه آنچه نکرده اند و آنچه کرده اند.

گوهر عفت را داده اند و برایشان مسئله است که کجای ‌کار غلط است که عده ای دست تعدی دراز می‌کنند.

گوهر ادب را، گوهر مال و مقام را، گوهر رفاقت را، گوهر فراغت را...

و بعد به دنبال حفظ و توجیه چیزی هستند که خود رایگان داده اند و رفته.

 

1403/10/16 23:01
Amir Dadvar

بعضی وقتا به ایرانی بودنتون شک میکنم ،،،منظور مولانا از کنده فردی دچار عادات ذهنی و خنجرش میشه منطقش که برنده هست  ،،،لوطی برگرفته از قوم لوط یعنی جهانی زلیخا وار و متجاوز ،،،،میگه که ای کسی که از سر عادت نادانی مدام انرژیتو انرژی خوارهای لوط (اسفل السافلین)داره میخوره ،،،،این خنجره منطق تو کارساز نیست حتی اگر ذالفقار علی (الیا الله)باشه تا نیروی کیهان (دست خدا )پشتش نباشه ((ایمان ))این تیغ تو کارساز نیست و مدام بهت تجاوز و انرژیت خورده میشه 🙏🙏🙏وقتی یک جسم گرم رو بگذاری وسط یه جای سرد اگر از منبع انرژیش جدا بشه سریع سرد میشه ،،،،مولانا میگه داخل این قوم لوط صحرای موعود و اسفل السافلین (بعد سفالین و سخت و پست ))اگر دست پروردگار پرورنده رو از خودت دور کنی میلغزی و مرغ ملکوتی ما به زیر کشیده میشه به انرژیش تجاوز میشه چون اسفل السافلین پسته و زنهار رو تجاوز می‌کنه و انرژی روح به تاتار می‌ره و تاریک میشه 🙏

1403/10/18 09:01
رضا از کرمان

سلام 

هوش مصنوعی: یک فرد هلندی که در خانه مشغول کار بود، تکه چوبی را به زمین انداخت و فشارش داد.

   من که چار شاخ تو ترجمه هوش مصنوعی مات وحیران موندم  هلند  را از کجا آورده وسط این هیر وبیر  مدیران محترم گنجور با توجه به معنی واقعی این بخش از مثنوی تا دولت هلند سفیر ایران را نخواسته وبا ما قطع روابط نکرده لطفا ترجمه هوش مصنوعی را اصلاح یا حذف کنید بخدا خوبیت نداره !!!!

هوش مصنوعی دست مریزاد دمت گرم بخدا

1403/12/26 10:02
بهزاد دماوندی

کاش هوش مصنوعی رو وارد گنجور نمی کردند !

1404/01/14 20:04
محمد علی سلطانی

واقعا هوش مصنوعی رکورد زد

مرد هلندی کنده چوبی را به خانه برده و فشار میدهد

 

واقعا اینجا دیگه حیثیت گنجور در معرض ...است

 

بهترین کار حذف این اپشن هوش مصنوعی است

یا لااقل ورژن به روز تری جایگزین کنید  به احتمال قوی

تیم تجهیز این نرم افزار را برای کارهای فنی بار کرده 

در هر صورت این موارد در اشعار همه  شعرا فراوان است

و مایه وهن گنجور

1404/02/08 23:05
سینا شفیع زاده

هوش مصنوعی بر تشبیهات و استعاره‌های ادبی بر آمده از هوش و ادراک و احساس انسانی  واقف نیست و تسلط جامع نداره و مخاطبین رو به اشتباه دچار میکنه . بهتره که این شرح غلط و مصنوعی حذف بشه . با تشکر 

1404/02/19 01:05
فرهود

موافقان شما کم نیستند؛ 

لطفا با مدیر گنجور تماس بگیرید و دلایل خود را بگویید. ایمیل تماس با گنجور