گنجور

بخش ۱۰۲ - جواب گفتن خر روباه را کی توکل بهترین کسبهاست کی هر کسبی محتاجست به توکل کی ای خدا این کار مرا راست آر و دعا متضمن توکلست و توکل کسبی است کی به هیچ کسبی دیگر محتاج نیست الی آخره

گفت من به از توکل بر ربی
می‌ندانم در دو عالم مکسبی
کسب شکرش را نمی‌دانم ندید
تا کشد رزق خدا رزق و مزید
بحثشان بسیار شد اندر خطاب
مانده گشتند از سؤال و از جواب
بعد از آن گفتش بدان در مملکه
نهی لا تلقوا بایدی تهلکه
صبر در صحرای خشک و سنگلاخ
احمقی باشد جهان حق فراخ
نقل کن زینجا به سوی مرغزار
می‌چر آنجا سبزه گرد جویبار
مرغزاری سبز مانند جنان
سبزه رسته اندر آنجا تا میان
خرم آن حیوان که او آنجا شود
اشتر اندر سبزه ناپیدا شود
هر طرف در وی یکی چشمهٔ روان
اندرو حیوان مرفه در امان
از خری او را نمی‌گفت ای لعین
تو از آن‌جایی چرا زاری چنین
کو نشاط و فربهی و فر تو
چیست این لاغر تن مضطر تو
شرح روضه گر دروغ و زور نیست
پس چرا چشمت ازو مخمور نیست
این گدا چشمی و این نادیدگی
از گدایی تست نه از بگلربگی
چون ز چشمه آمدی چونی تو خشک
ور تو ناف آهویی کو بوی مشک
زانک می‌گویی و شرحش می‌کنی
چون نشانی در تو نامد ای سنی

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گفت من به از توکل بر ربی
می‌ندانم در دو عالم مکسبی
هوش مصنوعی: او می‌گوید که من نمی‌دانم در دو جهان هیچ‌چیز به اندازه توکل بر خدا خوب و مفید است.
کسب شکرش را نمی‌دانم ندید
تا کشد رزق خدا رزق و مزید
هوش مصنوعی: من نمی‌دانم چگونه باید شکرگزاری کنم، زیرا هنوز نداشته‌ام که رزق و روزی خدا به من برسد و لطف بیشتری نصیبم شود.
بحثشان بسیار شد اندر خطاب
مانده گشتند از سؤال و از جواب
هوش مصنوعی: آن‌ها در بحث و گفت‌وگو بسیار مشغول شدند و از سؤال و جواب‌هایشان به بن‌بست رسیدند و نتوانستند به نتیجه‌ای برسند.
بعد از آن گفتش بدان در مملکه
نهی لا تلقوا بایدی تهلکه
هوش مصنوعی: پس از آن به او گفت که در این سرزمین نباید خود را به خطر بیندازید.
صبر در صحرای خشک و سنگلاخ
احمقی باشد جهان حق فراخ
هوش مصنوعی: تحمل در دشتی بی‌آب و سنگی، نشانه‌ی نادانی است، زیرا دنیای حقیقت و واقعیت بسیار وسیع و گسترده است.
نقل کن زینجا به سوی مرغزار
می‌چر آنجا سبزه گرد جویبار
هوش مصنوعی: از اینجا به طرف دشت برو، آنجا جایی است که سبزه‌ها در کنار جویبار روییده‌اند.
مرغزاری سبز مانند جنان
سبزه رسته اندر آنجا تا میان
هوش مصنوعی: در جای دل‌انگیز و زیبایی، علف‌های سبز و تازه‌ای رشد کرده‌اند که مانند بهشت به نظر می‌رسند.
خرم آن حیوان که او آنجا شود
اشتر اندر سبزه ناپیدا شود
هوش مصنوعی: سعادت و خوشحالی به آن موجودی می‌رسد که در جایی آرام و دل‌انگیز قرار بگیرد، به طوری که دیگران نمی‌توانند او را ببینند.
هر طرف در وی یکی چشمهٔ روان
اندرو حیوان مرفه در امان
هوش مصنوعی: در هر گوشه‌ای از این سرزمین، آب زلالی وجود دارد و حیوانات در آنجا در امنیت و آرامش زندگی می‌کنند.
از خری او را نمی‌گفت ای لعین
تو از آن‌جایی چرا زاری چنین
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که کسی به دیگری می‌گوید که چرا اینقدر از خود ناراحتی و هیچ اشاره‌ای به واقعیت‌های اطراف خود نمی‌کند. به نوعی، این فرد از دیگران می‌خواهد که به واقعیت‌ها توجه کنند و از نگرانی‌های بی‌مورد دوری کنند.
کو نشاط و فربهی و فر تو
چیست این لاغر تن مضطر تو
هوش مصنوعی: خوشی و زیبایی و شکوه تو کجاست؟ این بدن لاغر و ناتوان تو چه حالتی دارد؟
شرح روضه گر دروغ و زور نیست
پس چرا چشمت ازو مخمور نیست
هوش مصنوعی: اگر توصیف زیبایی‌های بهشت و رویدادهای آن، نادرست و فریبنده باشد، پس چرا هنوز هم چشمانت از شنیدنش پر از شادی و سرمستی نیست؟
این گدا چشمی و این نادیدگی
از گدایی تست نه از بگلربگی
هوش مصنوعی: این شخصی که به نظر می‌رسد فقیر و نیازمند است، نشان‌دهندهٔ بی‌توجهی و نادیده گرفتن ارزش‌های درونی خود در وضعیت ناگوارش است و این وضعیت ناشی از فقر و تنگدستی‌اش نیست، بلکه به دلیل ناتوانی در شناخت خود و ریشهٔ وجودی‌اش است.
چون ز چشمه آمدی چونی تو خشک
ور تو ناف آهویی کو بوی مشک
هوش مصنوعی: وقتی که از چشمه به‌وجود آمدی، آیا به خشکی خواهی گرایید؟ یا اینکه مانند آهو سرشار از بوی خوش و عطر خواهی بود؟
زانک می‌گویی و شرحش می‌کنی
چون نشانی در تو نامد ای سنی
هوش مصنوعی: چون تو در توصیف و بیان آنچه می‌گویی، نشانه‌ای از وجود خودت پیدا نمی‌شود، این کار بی‌معناست.