چار وصفست این بشر را دلفشار
چارمیخ عقل گشته این چهار
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
دوستت دارم مولانا و به خودت و به اشعارت عشق می ورزم
به امید به دنیا امدن مولوی دیگر و آزادی ایران
منطوق و منطق را زنده یاد محمد مقدم از منترا می داند که معنی ورد و ذکر می دهد و فارسی و هندی و انگلیسی است .
تاریک فارسی با dark هم ریشه است
ذم خورشید جهان ذم خود است که دوچشمم کور و تاریک وبد است
دوستان این شه حسام الدین کی هست؟
محمد طرفی عزیز
حسام الدین چلبی. برای مولوی به غیر از شمس که تحولی در شخصیت ایشون ایجاد کرد و جایگاه عجیب و غریبی داره، صلاح الدین زرکوب و حسام الدین چلبی هم بسیار مهم و تاثیرگذار بودن.
حسام الدین آخرین یاری بود که مولوی تا پایان عمرش رو در صحبت اون می گذروند و از بین این سه نفر از همه کم سن تر هم بود. در ضمن حسام الدین از اصلی ترین عوامل پیدایش مثنوی بوده که بارها و بارها مولوی از ایشون به عنوان طالب معنی نام برده و نقش غیر قابل انکاری در سرودن مثنوی داشته.
بنده چند جمله ای عرض کردم، برای اطلاعات مفصل تر می تونین کتابهای مختلف در مورد شرح زندگی مولوی رو مطالعه کنید. این شخصیت انقدر مهم هست که حتما در تمام کتابهای در مورد مولوی از ایشون یاد بشه.
با احترام.
من الساعه به نسخ معتبر تصحیح شده نظیر نیکلسون و نسخه قونیه دسترسی ندارم که بررسی کنم، ولی به نظر میرسد مصرع اول بیت هشتم به سیاقی که نوشته شده دچار شکستگی هم در وزن است و هم معنا. گرچه باید با نسخ معتبر مطابقت داده شود، ولی احتمال میدهم در هنگام نگارش به جای "و"، "در" نوشته شده و ممکن است صورت درست این مصرع به قرار زیر باشد:
مدح تعریفست و تخریق حجاب ...
پیشنهاد میکنم بررسی کنید و در صورت لزوم اصلاح فرمائید.
احتمالا از حلقه پنجم عرفان شیخ ...میگوید که با عارف بودنش مردم اورا نشناختند و پشت به او کرده واز قدرت او مخلوطی درهم در مسیر وحدت حاصل شد
نان و روغن کردن به چه معنا هست؟
قبلا گذشت که مثنوی به تدریج کاملتر می شود و دفتر ششم کاملترین است.
بنابر این سیر به ظاهر معکوس ما سیر ترتیب حقیقی مثنوی است.
شه حسام الدین که نور انجم است
طالب آغاز سفر پنجم است 5/1
گر نبودی خلق محجوب و کثیف
ور نبودی حلق ها تنگ و ضعیف
در مدیحت داد معنی دادمی
غیر این منطق لبی بگشادمی 4
اگر آدمیان در پرده نفس و به دور از لطافت روح نبودند ؛همچنین اگر گلوی جانها تنگ نبود،در ستایش خورشید حقیقت سنگ تمام می گذاشتم و بی پرده (بدون تمثیل )سخن می گفتم.
لیک لقمه باز، آن صعوه نیست
چاره اکنون آی و روغن کردنی ست
اما لقمه نور، که سهم عقابان تیز پرواز حریم الهی است، شایسته گنجشک تنگ حوصله نیست.
و چاره ای جز مخلوط کردن آب و روغن و آوردن تمثیل نیست.
نکته بسیار مهم:
تمثیلات مولانا بالاترین دلیل برای قضاوت مخالفان مولاناست .
از یک طرف تمثیلاتی که در فضای اهل سنت قرن هفتم گفته شده است و مثلا معاویه را دایی مومنان می داند و....
از طرف دیگر تمثیلاتی که در آن رکاکت یا به عبارتی صراحت به کار رفته است.
مولانا در این بیت پاسخ داده است که این مخلوط کردن آب و روغن که به نظر شما (مخالفانی که در آینده می آیید)ناهمگون می آید ،ناگزیر است.
مدح تو حیف ست با زندانیان
گویم اندر مجمع روحانیان 6
مدح تو با آدمیان زندانی در خواسته ها و باورهای خویش حیف است.
این ستایش (ستایش حسام الدین یا شمس و یا حقیقت)باید در جمع رسیدگان به نور روح بیان شود.
کانال و وبلاگ آرامش و پرواز روح
arameshsahafian@
ادامه دریافتهای دفتر پنجم مثنوی 2 مقدمه دفتر پنجم در بایستگی تمثیل2
شرح تو غبن است با اهل جهان
همچو راز عشق ،دارم در نهان 7
لازم است شرح این ستایش و بیان این حقایق را در پوشش تمثیل ها بیان کنم (در غیر این صورت مانند نور صورت موسی (ع)موجب ازبین رفتن بیننده خواهد شد).
ذم خورشید جهان ذم خودست
که دو چشمم کور و تاریک و بدست10
کسی که از روی حسادت، بدگویب این خورشید حقیقت را می کند در حقیقت دارد درون تاریک خود را بازتاب می دهد.
تو ببخشا بر کسی کاندر جهان
شد حسود آفتاب کامران
اشاره به روش پیامبر اسلام:
تو برای بد گویان خورشید دلسوزی کن.
هر کسی خود حاسد گیهان بود
آن حسد،خود مرگ جاویدان بود14
آن که به خورشید حسادت کند مرده حقیقی است.
قدر تو بگذشت از درک عقول
عقل اندر شرح تو شد بوالفضول
اندازه تو از قالب های دریافتی عقل بالاتر است (پس برای دریافت آن باید قالبها را شکست )
نور یابد مستعد تیز گوش
کو نباشد عاشق ظلمت چو موش
تمثیل بدگویان:
آنان بدگویی نور می کنند چون موش کور که به دنبال تاریکی است.
سست چشمانی که شب جولان کنند
کی طواف مشعله ایمان کنند؟26
تمثیل دیگر:
بدگویان چشمان ضعیف و سطحی نگری دارند و توان نور و مشعل ایمان که حسام الدین یا حقایق مثنوی است را ندارند .
آرامش و پرواز روح
سلام دوستان بعد بیت در مدیحت داد معنی دادمی...
بیت: گر نویسم وصف او بیحد شود مثنوی هفتاد من کاغذ شود جا مانده
مدح تعریفست در تخریق حجاب
سلام
به نظر می رسد در اینجا وزن دچار مشکل شده است
چار وصفست این بشر را دلفشار
چارمیخ عقل گشته این چهار
لطف تصحیح بفرمایید: مدح تعریف است و تخریق حجاب. که در این صورتی که شما نوشتهاید وزن مغشوش میشود.
در ضمن حرکت کسره را برای سِفر بگذارید تا سَفر خوانده نشود.
دوستان خودشان میتوانند ویرایش کنند اگر عضوند. منتهی بر اساس نسخهای معتبر نه صرفا حدس و گمان خودشان. منبع را نیز ذکر کنند
باید روی هر بیت این شاهکار ساعت ها فکر بشه
تاریک از دو بخش تشکیل شده است، تار یا tar به معنای قیر، و یک (ایک یا ic)، که در کل یعنی قیرگون یا بسیار سیاه. مثل باریک، که همان bar +ic است. و bar در انگلیسی یعنی میله ای و یا سیخکی شکل.
آب و روغن کردن به این معنی است که مولانا خود را مجبور می بیند که به قول خودش سر دلبران را در قالب تمثیل و داستان بیان کند تا کسانی که سر دان هستند روغن معنی را از آب داستان جدا کنند و چاره ای جز این نیست چرا که اکثر هم لا یعقلون
شه حسامالدین که نور انجمست
طالب آغاز سِفر پنجمست
سفر یعنی چی
نکتههای مشکل باریک شد
بند طبعی که ز دین تاریک شد
یعنی چی
چار وصفست این بشر را دلفشار
چارمیخ عقل گشته این چهار
تفسیر لطفا
در قسمت های بعدی توضیح داده شده که بشر چهارتا وصف داره و هر وصف رو به پرنده ای تشبیه کرده