گنجور

بخش ۳۷ - چاره کردن سلیمان علیه‌السلام در احضار تخت بلقیس از سبا

گفت عفریتی که تختش را به فن
حاضر آرم تا تو زین مجلس شدن
گفت آصف من به اسم اعظمش
حاضر آرم پیش تو در یک دمش
گرچه عفریت اوستاد سحر بود
لیک آن از نفخ آصف رو نمود
حاضر آمد تخت بلقیس آن زمان
لیک ز آصف نه از فن عفریتیان
گفت حمدالله برین و صد چنین
که بدیدستم ز رب العالمین
پس نظر کرد آن سلیمان سوی تخت
گفت آری گول‌گیری ای درخت
پیش چوب و پیش سنگ نقش‌کَند
ای بسا گولان که سرها می‌نهند
ساجد و مسجود از جان بی‌خبر
دیده از جان جنبشی واندک اثر
دیده در وقتی که شد حیران و دنگ
که سخن گفت و اشارت کرد سنگ
نرد خدمت چون به ناموضع بباخت
شیر سنگین را شقی شیری شناخت
از کرم شیر حقیقی کرد جود
استخوانی سوی سگ انداخت زود
گفت گرچه نیست آن سگ بر قوام
لیک ما را استخوان لطفیست عام

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گفت عفریتی که تختش را به فن
حاضر آرم تا تو زین مجلس شدن
هوش مصنوعی: عفریتی گفت که اگر بخواهد می‌تواند تخت و جایگاهش را به خاطر تو آماده کند تا تو بتوانی در این مجلس حاضر شوی.
گفت آصف من به اسم اعظمش
حاضر آرم پیش تو در یک دمش
هوش مصنوعی: آصف به من گفت که با نام بزرگ و با عظمت خداوند می‌توانم در یک چشم به هم زدن چیزی را به حضور تو بیاورم.
گرچه عفریت اوستاد سحر بود
لیک آن از نفخ آصف رو نمود
هوش مصنوعی: هر چند او استاد سحر و جادو است، اما قدرت او از نفخ (دمیدن) آصف سر چشمه می‌گیرد.
حاضر آمد تخت بلقیس آن زمان
لیک ز آصف نه از فن عفریتیان
هوش مصنوعی: در آن زمان، تخت بلقیس با قدرت و شایستگی آصف به حضور آمد، نه با جادوگری عفریتیان.
گفت حمدالله برین و صد چنین
که بدیدستم ز رب العالمین
هوش مصنوعی: شخصی از نعمت‌ها و برکاتی که از سوی پروردگار جهانیان به او رسیده، سپاسگزاری می‌کند و بر این نعمت‌ها و امتیازات که نصیبش شده، شکرگزاری می‌کند.
پس نظر کرد آن سلیمان سوی تخت
گفت آری گول‌گیری ای درخت
هوش مصنوعی: پس سلیمان به سمت تختش نگاه کرد و گفت: ای درخت، واقعاً تماشایی و فریبنده‌ای!
پیش چوب و پیش سنگ نقش‌کَند
ای بسا گولان که سرها می‌نهند
هوش مصنوعی: قبل از چوب و سنگ، مجسمه‌سازی را آغاز کن. بسیاری از نادان‌ها هستند که سرهای خود را به خطر می‌اندازند.
ساجد و مسجود از جان بی‌خبر
دیده از جان جنبشی واندک اثر
هوش مصنوعی: سجده‌کننده و کسی که به او سجده می‌شود، هر دو از حقیقت وجود خود بی‌خبرند. در دل خود حرکتی اندک حس می‌کنند، اما در واقع از ذات حقیقی خود غافلند.
دیده در وقتی که شد حیران و دنگ
که سخن گفت و اشارت کرد سنگ
هوش مصنوعی: چشم وقتی که گیج و سردرگم می‌شود، به راحتی می‌تواند با اشاره‌ای سنگین از خود سخن بگوید.
نرد خدمت چون به ناموضع بباخت
شیر سنگین را شقی شیری شناخت
هوش مصنوعی: وقتی در بازی خدمت به دیگران منحرف شویم، دلیلی نمی‌شود که نتوانیم شخصیت واقعی خود را بشناسیم؛ زیرا در آن شرایط نیز، ماهیت واقعی دیگران نمایان می‌شود.
از کرم شیر حقیقی کرد جود
استخوانی سوی سگ انداخت زود
هوش مصنوعی: شیر واقعی به خاطر مهربانی‌اش، سریعاً استخوانی را به سمت سگ پرتاب کرد.
گفت گرچه نیست آن سگ بر قوام
لیک ما را استخوان لطفیست عام
هوش مصنوعی: هرچند آن سگ به وفاداری نیست، اما برای ما محبت و لطفی وجود دارد که مانند استخوانی برای او ارزشمند است.

حاشیه ها

1392/10/31 20:12
امین کیخا

آفریت فارسی است ( ابو القاسم پرتو )

1400/09/18 02:12
کوروش

چقد این بخش پیچیده بود به ویژه ابیات پایانی

خواهشا اگر میتونید تفسیر کنید

1400/10/05 04:01
کوروش

من احساس میکنم این قسمت ناقص نوشته شده یه سری ابیات باید باشن تا مفهوم سه تا بیت پایانی قابل فهم بشه