گنجور

بخش ۸۸ - بازگشتن به قصهٔ دقوقی

آن دقوقی رحمة الله علیه
گفت سافرت مدی فی خافقیه
سال و مه رفتم سفر از عشق ماه
بی‌خبر از راه حیران در اله
پا برهنه می‌روی بر خار و سنگ
گفت من حیرانم و بی خویش و دنگ
تو مبین این پایها را بر زمین
زانک بر دل می‌رود عاشق یقین
از ره و منزل ز کوتاه و دراز
دل چه داند کوست مست دل‌نواز
آن دراز و کوته اوصاف تنست
رفتن ارواح دیگر رفتنست
تو سفر کردی ز نطفه تا به‌عقل
نه به‌گامی بود، نه منزل نه نقل
سیر جان بی چون بود در دور و دیر
جسم ما از جان بیاموزید سیر
سیر جسمانه رها کرد او کنون
می‌رود بی‌چون نهان در شکل چون
گفت روزی می‌شدم مشتاق‌وار
تا ببینم در بشر انوار یار
تا ببینم قلزمی در قطره‌ای
آفتابی درج اندر ذره‌ای
چون رسیدم سوی یک ساحل به‌گام
بود بیگه گشته روز و وقت شام

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آن دقوقی رحمة الله علیه
گفت سافرت مدی فی خافقیه
هوش مصنوعی: آن دقوقی رحمت الله علیه گفت: "سفر من در دل و جانم جریان دارد."
سال و مه رفتم سفر از عشق ماه
بی‌خبر از راه حیران در اله
هوش مصنوعی: من در طول سال و ماه‌ها، به خاطر عشق به ماه، سفری را آغاز کردم، اما بی‌خبر از مسیر، در حیرت و سردرگمی ماندم.
پا برهنه می‌روی بر خار و سنگ
گفت من حیرانم و بی خویش و دنگ
هوش مصنوعی: در حین قدم زدن بر روی سنگ‌ها و خارها، احساس گمگشتگی و سردرگمی به من دست داده است.
تو مبین این پایها را بر زمین
زانک بر دل می‌رود عاشق یقین
هوش مصنوعی: تو به این پاها که روی زمین است نگاه نکن، زیرا عشق به دل می‌رسد و نه به ظاهر.
از ره و منزل ز کوتاه و دراز
دل چه داند کوست مست دل‌نواز
هوش مصنوعی: دل نمی‌داند که راه و مقصد چگونه است، زیرا فقط به لذت‌های خود توجه دارد.
آن دراز و کوته اوصاف تنست
رفتن ارواح دیگر رفتنست
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که ویژگی‌های بدنی انسان، مانند قد و کوتاهی، تنها جنبه‌های ظاهری هستند و وقتی روح‌ها از بدن جدا می‌شوند، این جنبه‌ها دیگر مهم نیستند. در واقع، این ابراز می‌کند که رفتن روح‌ها به دنیای دیگر، به ویژگی‌های جسمانی انسان توجه ندارد و تنها به ذات روح مربوط می‌شود.
تو سفر کردی ز نطفه تا به‌عقل
نه به‌گامی بود، نه منزل نه نقل
هوش مصنوعی: شما از آغاز حیات در نطفه تا رسیدن به عقل پیشرفت کرده‌اید، در این مسیر نه توقفی وجود داشت و نه جابه‌جایی.
سیر جان بی چون بود در دور و دیر
جسم ما از جان بیاموزید سیر
هوش مصنوعی: روح انسان بی‌هیچ مانعی در مسیر خود حرکت می‌کند، اما جسم ما باید از روح بیاموزد تا بتواند به سوی این حرکت برود.
سیر جسمانه رها کرد او کنون
می‌رود بی‌چون نهان در شکل چون
هوش مصنوعی: او اکنون از قید بدن آزاد شده و بدون هیچ شرط و قید مشخصی در حال حرکت است، به گونه‌ای که در ظاهر محو و پنهان مانده است.
گفت روزی می‌شدم مشتاق‌وار
تا ببینم در بشر انوار یار
هوش مصنوعی: روزی تصمیم گرفتم با شور و اشتیاق به تماشا بنشینم و نورهای دوست را در وجود انسان‌ها ببینم.
تا ببینم قلزمی در قطره‌ای
آفتابی درج اندر ذره‌ای
هوش مصنوعی: تا زمانی که یک ذره کوچک از نور خورشید را در یک قطره آب ببینم، به دنبال معرفت و زیبایی‌های پنهان هستم.
چون رسیدم سوی یک ساحل به‌گام
بود بیگه گشته روز و وقت شام
هوش مصنوعی: وقتی به یک ساحل رسیدم، شب شده و وقت شام فرا رسیده بود.

حاشیه ها

1392/09/05 01:12
امین کیخا

برای هنگ کردن رایانه ها می توان از دنگ کردن استفاده کنیم .دنگ شدم یعنی هنگ کردم !

1392/09/05 01:12
امین کیخا

بیگاه به معنی دیر موقع و در زمان نا مناسب زیباست اما بگاه را هم داریم یعنی on time !

1400/02/01 01:05
فاطمه حق پرست

با سلام و عرض ادب
واژه دنگ در زبان تالشی به همین مفهوم استفاده می شود. نهایت گیج بودن و گویی شخص دنگ در حالتی است که صدای اطراف را خوب نمی شنود با اینکه بیدار است و چشمانش باز و گوشش شنوا.

1402/12/11 06:03
کوروش

آن دقوقی رحمة الله علیه

 

گفت سافرت مدی فی خافقیه

 

یعنی چی ؟