گنجور

بخش ۵۱ - مثل در بیان آنک حیرت مانع بحث و فکرتست

آن یکی مرد دومو آمد شتاب
پیش یک آیینه دار مستطاب
گفت از ریشم سپیدی کن جدا
که عروس نو گزیدم ای فتی
ریش او ببرید و کل پیشش نهاد
گفت تو بگزین مرا کاری فتاد
این سؤال و آن جوابست آن گزین
که سر اینها ندارد درد دین
آن یکی زد سیلیی مر زید را
حمله کرد او هم برای کید را
گفت سیلی‌زن سؤالت می‌کنم
پس جوابم گوی وانگه می‌زنم
بر قفای تو زدم آمد طراق
یک سؤالی دارم اینجا در وفاق
این طراق از دست من بودست یا
از قفاگاه تو ای فخر کیا
گفت از درد این فراغت نیستم
که درین فکر و تفکر بیستم
تو که بی‌دردی همی اندیش این
نیست صاحب‌درد را این فکر هین

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آن یکی مرد دومو آمد شتاب
پیش یک آیینه دار مستطاب
هوش مصنوعی: مردی برتر و شگفت‌انگیز به سرعت به سوی کسی که آیینه‌ای در دست داشت، رفت.
گفت از ریشم سپیدی کن جدا
که عروس نو گزیدم ای فتی
هوش مصنوعی: گفت که برای عروس جدیدم، از سفید شدن ریشم بگو که این به من مربوط می‌شود.
ریش او ببرید و کل پیشش نهاد
گفت تو بگزین مرا کاری فتاد
هوش مصنوعی: او ریشش را برید و همه چیز را به پای او گذاشت و گفت: تو انتخاب کن، که من به مسأله‌ای گرفتار شده‌ام.
این سؤال و آن جوابست آن گزین
که سر اینها ندارد درد دین
هوش مصنوعی: این سؤال و جواب‌هایی که مطرح می‌شود، به انتخاب تو بستگی دارد و به نظر می‌رسد که این موضوعات به درد و رنج معنوی و دینی مربوط نمی‌شود.
آن یکی زد سیلیی مر زید را
حمله کرد او هم برای کید را
هوش مصنوعی: در اینجا فردی به دیگری حمله می‌کند و آن شخص نیز واکنشی تند به این اقدام نشان می‌دهد. در واقع، این بیت توصیف یک درگیری و عکس‌العمل هر دو طرف در مواجهه با یکدیگر است.
گفت سیلی‌زن سؤالت می‌کنم
پس جوابم گوی وانگه می‌زنم
هوش مصنوعی: سؤالی از تو می‌پرسم و بعد از آن پاسخ می‌دهم، سپس به انجام کار خود می‌پردازم.
بر قفای تو زدم آمد طراق
یک سؤالی دارم اینجا در وفاق
هوش مصنوعی: بر پشت تو زدم، و صدای آن به گوش رسید. اکنون یک سوال دارم در مورد هم‌نشینی و توافق.
این طراق از دست من بودست یا
از قفاگاه تو ای فخر کیا
هوش مصنوعی: این ضربه یا آسیب از سمت من بوده یا از پشت تو ای مایه افتخار و بزرگی؟
گفت از درد این فراغت نیستم
که درین فکر و تفکر بیستم
هوش مصنوعی: من از درد جدایی رنج می‌برم و نمی‌توانم در این افکار و اندیشه‌ها متوقف شوم.
تو که بی‌دردی همی اندیش این
نیست صاحب‌درد را این فکر هین
هوش مصنوعی: تو که هیچ رنجی نداری، برایت مهم نیست که دیگران چه دردی کشیده‌اند. این نگرانی برای کسی که دارای درد و مشکل است، اهمیت دارد.

حاشیه ها

1392/08/31 12:10
محسن خ

معنی برخی اصطلاحات دشوار:
مستطاب: خوش و نیکو، پسندیده. عنوانی محترمانه در خطاب به شخصی.
کید: مکر و فریب و حیله. اما ظاهراً در اینجا به معنی " تلافی کردن/ انتقام جویی" است.
طَراق: (اسم صوت) ‹تراک، تراغ›، صدا و آوازی که از کوفتن و شکستن یا ترکیدن چیزی برمی‌آید.
وِفاق:همراهی ، همکاری، موافقت، سازگاری .

1392/08/31 13:10
امین کیخا

با درود بر محسن خوشگزین درست می فرمایید بهره ها بردیم

1392/08/31 13:10
امین کیخا

و نیز چنین است لغت و السماء و الطارق ........

1392/08/31 14:10
امین کیخا

کید به زبان گرشاسبنامه جادوگر و دانا هم می شود ، keed .

1393/10/09 19:01
فرشته

دومو : جوگندمی
آیینه دار : آرایشگر
وفاق : دوستی
در بیت ششم سیلی زن نهاد ، می به معنای من و مفعول است و «می بزن »یعنی مرا بزن.
در بیت نهم : «بیستم» به معنای توفق کردن یا تفکر روی مسیله است.

1395/09/11 20:12
احمد بهنامی

بیت ششم، {سالت} اشتباه است، اصلاح شود به: سوالت.

باسلام و سپاس از نطرات مفیدشمابزرگواران:
به نظرمیرسد که ،این دوبیت را اینطوری باید خواند
گفت سیلی‌زن، سُؤالَت می‌کنم
پس جوابم گوی، وانگه می‌زنم
بدین معنی که : شحصی که قراراست سیلی بزند،میگوید ازتومیپرسم پس بایدپاسخ گوباشید وگرنه سیلی را خواهم زد.

1398/03/15 16:06
برگ بی برگی

با سلام
جناب اکبر پناهی راد
خیر بنظر نمی رسد این معنا را برساند بلکه به وضوح میگوید آن سیلی زن یعنی کسی که سیلی بر زید زده است به او میگوید که پرسشی دارد و ابتدا پاسخ آن را بگو و سپس سیلی خورده را تلافی کن و بزن .وانگه می زنم به معنی سپس مرا بزن.
با سپاس

1400/02/05 00:05
امید وکیل

موضوع از این قرار است که مولانا بین افرادی که دغدغه‌های مهمتری دارند و افراد بی‌درد تفاوت قائل شده است،
در قسمت اول شعر، فردی که تازه عروسی کرده به آرایشگر می‌گوید که ریش‌های سفید من را جدا بکن(بتراش)، آرایشگر اما کل ریش‌های مشتری را می‌تراشد و می‌گوید که من کار مهمتری دارم!
در بخش دوم روایت طور دیگری است، فردی یک پس‌گردنی به کسی می‌زند، آن فرد می‌رود که انتقام بگیرد اما کسی که پس‌گردنی زده می‌گوید: اول ازت یک سوال دارم، این را پاسخ بده و بعد بزن، سوال این است که وقتی بهت پس گردنی زدم، صدایی آمد، آن صدا از گردن تو بود یا از دست من؟! در اینجا هم طرف پاسخ می‌دهد که این سوال را باید از بی‌درد‌ها بپرسی و دغدغه‌ی من چیز مهمتری است.

1400/02/05 00:05
امید وکیل

موضوع از این قرار است که مولانا بین افرادی که دغدغه‌های مهمتری دارند و افراد بی‌درد تفاوت قائل شده است،
در قسمت اول شعر، فردی که تازه عروسی کرده به آرایشگر می‌گوید که ریش‌های سفید من را جدا بکن(بتراش)، آرایشگر اما کل ریش‌های مشتری را می‌تراشد و می‌گوید که من کار مهمتری دارم.
در بخش دوم روایت طور دیگری است، فردی یک پس‌گردنی به کسی می‌زند، آن فرد می‌رود که انتقام بگیرد اما کسی که پس‌گردنی زده می‌گوید: اول ازت یک سوال دارم، این را پاسخ بده و بعد بزن، سوال این است که وقتی بهت پس گردنی زدم، صدایی آمد، آن صدا از گردن تو بود یا از دست من؟!
در اینجا هم طرف پاسخ می‌دهد که این سوال را باید از بی‌درد‌ها بپرسی و دغدغه‌ی من چیز مهمتری است.