بخش ۵۱ - مثل در بیان آنک حیرت مانع بحث و فکرتست
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
حاشیه ها
معنی برخی اصطلاحات دشوار:
مستطاب: خوش و نیکو، پسندیده. عنوانی محترمانه در خطاب به شخصی.
کید: مکر و فریب و حیله. اما ظاهراً در اینجا به معنی " تلافی کردن/ انتقام جویی" است.
طَراق: (اسم صوت) ‹تراک، تراغ›، صدا و آوازی که از کوفتن و شکستن یا ترکیدن چیزی برمیآید.
وِفاق:همراهی ، همکاری، موافقت، سازگاری .
با درود بر محسن خوشگزین درست می فرمایید بهره ها بردیم
و نیز چنین است لغت و السماء و الطارق ........
کید به زبان گرشاسبنامه جادوگر و دانا هم می شود ، keed .
دومو : جوگندمی
آیینه دار : آرایشگر
وفاق : دوستی
در بیت ششم سیلی زن نهاد ، می به معنای من و مفعول است و «می بزن »یعنی مرا بزن.
در بیت نهم : «بیستم» به معنای توفق کردن یا تفکر روی مسیله است.
بیت ششم، {سالت} اشتباه است، اصلاح شود به: سوالت.
باسلام و سپاس از نطرات مفیدشمابزرگواران:
به نظرمیرسد که ،این دوبیت را اینطوری باید خواند
گفت سیلیزن، سُؤالَت میکنم
پس جوابم گوی، وانگه میزنم
بدین معنی که : شحصی که قراراست سیلی بزند،میگوید ازتومیپرسم پس بایدپاسخ گوباشید وگرنه سیلی را خواهم زد.
با سلام
جناب اکبر پناهی راد
خیر بنظر نمی رسد این معنا را برساند بلکه به وضوح میگوید آن سیلی زن یعنی کسی که سیلی بر زید زده است به او میگوید که پرسشی دارد و ابتدا پاسخ آن را بگو و سپس سیلی خورده را تلافی کن و بزن .وانگه می زنم به معنی سپس مرا بزن.
با سپاس
موضوع از این قرار است که مولانا بین افرادی که دغدغههای مهمتری دارند و افراد بیدرد تفاوت قائل شده است،
در قسمت اول شعر، فردی که تازه عروسی کرده به آرایشگر میگوید که ریشهای سفید من را جدا بکن(بتراش)، آرایشگر اما کل ریشهای مشتری را میتراشد و میگوید که من کار مهمتری دارم!
در بخش دوم روایت طور دیگری است، فردی یک پسگردنی به کسی میزند، آن فرد میرود که انتقام بگیرد اما کسی که پسگردنی زده میگوید: اول ازت یک سوال دارم، این را پاسخ بده و بعد بزن، سوال این است که وقتی بهت پس گردنی زدم، صدایی آمد، آن صدا از گردن تو بود یا از دست من؟! در اینجا هم طرف پاسخ میدهد که این سوال را باید از بیدردها بپرسی و دغدغهی من چیز مهمتری است.
موضوع از این قرار است که مولانا بین افرادی که دغدغههای مهمتری دارند و افراد بیدرد تفاوت قائل شده است،
در قسمت اول شعر، فردی که تازه عروسی کرده به آرایشگر میگوید که ریشهای سفید من را جدا بکن(بتراش)، آرایشگر اما کل ریشهای مشتری را میتراشد و میگوید که من کار مهمتری دارم.
در بخش دوم روایت طور دیگری است، فردی یک پسگردنی به کسی میزند، آن فرد میرود که انتقام بگیرد اما کسی که پسگردنی زده میگوید: اول ازت یک سوال دارم، این را پاسخ بده و بعد بزن، سوال این است که وقتی بهت پس گردنی زدم، صدایی آمد، آن صدا از گردن تو بود یا از دست من؟!
در اینجا هم طرف پاسخ میدهد که این سوال را باید از بیدردها بپرسی و دغدغهی من چیز مهمتری است.