بخش ۱۸۶ - در آمدن آن عاشق لاابالی در بخارا وتحذیر کردن دوستان او را از پیداشدن
اندر آمد در بخارا شادمان
پیش معشوق خود و دارالامان
همچو آن مستی که پرد بر اثیر
مه کنارش گیرد و گوید که گیر
هرکه دیدش در بخارا گفت خیز
پیش از پیدا شدن منشین گریز
که ترا میجوید آن شه خشمگین
تا کشد از جان تو ده ساله کین
الله الله درمیا در خون خویش
تکیه کم کن بر دم و افسون خویش
شحنهٔ صدر جهان بودی و راد
معتمد بودی مهندس اوستاد
غدر کردی وز جزا بگریختی
رسته بودی باز چون آویختی
از بلا بگریختی با صد حیل
ابلهی آوردت اینجا یا اجل
ای که عقلت بر عطارد دق کند
عقل و عاقل را قضا احمق کند
نحس خرگوشی که باشد شیرجو
زیرکی و عقل و چالاکیت کو
هست صد چندین فسونهای قضا
گفت اذا جاء القضا ضاق الفضا
صد ره و مخلص بود از چپ و راست
از قضا بسته شود کو اژدهاست
بخش ۱۸۵ - رو نهادن آن بندهٔ عاشق سوی بخارا: رو نهاد آن عاشق خونابهریزبخش ۱۸۷ - جواب گفتن عاشق عاذلان را و تهدیدکنندگان را: گفت من مستسقیم آبم کَشد
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
اندر آمد در بخارا شادمان
پیش معشوق خود و دارالامان
هوش مصنوعی: در بخارا با خوشحالی وارد شدم و به دیدار محبوبم و جایی که آرامش و امنیت دارد، رفتم.
همچو آن مستی که پرد بر اثیر
مه کنارش گیرد و گوید که گیر
هوش مصنوعی: مانند آن فرد مست که در فضای لطیف ماه به کنارش میرسد و میگوید که مرا در آغوش بگیر.
هرکه دیدش در بخارا گفت خیز
پیش از پیدا شدن منشین گریز
هوش مصنوعی: هر کسی که او را در بخارا دید، به او گفت که قبل از آنکه ظاهر شود، برخیز و فرار کن.
که ترا میجوید آن شه خشمگین
تا کشد از جان تو ده ساله کین
هوش مصنوعی: شخصی خشمگین به دنبال توست تا انتقام ده سالهای را که در دلش دارد از تو بگیرد.
الله الله درمیا در خون خویش
تکیه کم کن بر دم و افسون خویش
هوش مصنوعی: خدای را فراموش نکن و در دل خود از دیگران کمک نگیر، بلکه به قدرت و تواناییهای درونیات تکیه کن.
شحنهٔ صدر جهان بودی و راد
معتمد بودی مهندس اوستاد
هوش مصنوعی: تو در دوران خود در جایگاه والایی قرار داشتی و همواره به عنوان فردی مورد اعتماد و متخصص شناخته میشدی.
غدر کردی وز جزا بگریختی
رسته بودی باز چون آویختی
هوش مصنوعی: تو با نیرنگ و فریب از نتیجه کار خود فرار کردی، ولی هرگاه به خود برگردی، دوباره گرفتار میشوی.
از بلا بگریختی با صد حیل
ابلهی آوردت اینجا یا اجل
هوش مصنوعی: با تمام تدابیر و ترفندهای بیهودهات از درد و رنج فرار کردی، اما در نهایت این تقدیر ختم به اینجا شد.
ای که عقلت بر عطارد دق کند
عقل و عاقل را قضا احمق کند
هوش مصنوعی: ای کسی که درک و فهمت به اندازهای است که میتوانی به سرعتی بالا فکر کنی، اما سرنوشت تو را به سمت نادانی و حماقت میکشاند.
نحس خرگوشی که باشد شیرجو
زیرکی و عقل و چالاکیت کو
هوش مصنوعی: خرگوشی که بدیمن است و از شیر جو میخورد، پس کجاست آن زیرکی، عقل و چالاکیاش؟
هست صد چندین فسونهای قضا
گفت اذا جاء القضا ضاق الفضا
هوش مصنوعی: در زندگی، انواع و اقسام سختیها و مشکلات وجود دارد. زمانی که سرنوشت قضاوت خود را درباره ما انجام میدهد، فضای آزادی و گزینههای ما به طور قابل توجهی محدود میشود.
صد ره و مخلص بود از چپ و راست
از قضا بسته شود کو اژدهاست
هوش مصنوعی: باید بدانیم که در زندگی ممکن است راههای زیادی برای رهایی یا نجات از مشکلات وجود داشته باشد، اما گاهی اوقات سرنوشت به گونهای رقم میخورد که در نهایت همهی آنها به سنگینی و چالشهای بزرگتری ختم میشوند.
حاشیه ها
1396/08/05 22:11
امیر فرشیدفر
با سلام و درود به روح پاک و بلند مرتبه حضرت پیر مولانا جلال الدین ، بیت هفتم " غدر " بعنای خیانت صحیح است نه " غدو " که در اکثر نسخ اشتباه چاپ شده است.
1403/01/19 23:04
سوسن جعفری
سلام بر شما گره از کار ما باز کردید الان چند دقیقهای است که همه لغتنامهها را زیر و رو کردیم که ببینیم غدو یعنی چه امیدواریم گنجور عزیز نیز اصلاح کنند.
1396/08/05 22:11
امیر فرشیدفر
با عرض پوزش از همه عزیزان بمعنای خیانت.
1399/10/06 05:01
پیام
ای که عقلت بر عطارد دق کند.
عطارد دبیر فلک است و نماد علم و نویسندگی. دق (به فتح د) به معنای خواستن و خواهش و گدایی است به معنای دک کردن هم هست
میگه تویی که حتی عطارد با اون همه علمش، در برابر عقل تو هیچه... حالا که قضا و قدر رسیده، تو هم عقلت رو از دست دادی
خیلی زیباست

مولانا