بخش ۱۴۷ - حکایت مندیل در تنور پر آتش انداختن انس رضی الله عنه و ناسوختن
از انس فرزند مالک آمدست
که به مهمانی او شخصی شدست
او حکایت کرد کز بعد طعام
دید انس دستارخوان را زردفام
چرکن و آلوده گفت ای خادمه
اندر افکن در تنورش یکدمه
در تنور پر ز آتش در فکند
آن زمان دستارخوان را هوشمند
جمله مهمانان در آن حیران شدند
انتظار دود کندوری بدند
بعد یکساعت بر آورد از تنور
پاک و اسپید و از آن اوساخ دور
قوم گفتند ای صحابی عزیز
چون نسوزید و منقی گشت نیز
گفت زانک مصطفی دست و دهان
بس بمالید اندرین دستارخوان
ای دل ترسنده از نار و عذاب
با چنان دست و لبی کن اقتراب
چون جمادی را چنین تشریف داد
جان عاشق را چهها خواهد گشاد
مر کلوخ کعبه را چون قبله کرد
خاک مردان باش ای جان در نبرد
بعد از آن گفتند با آن خادمه
تو نگویی حال خود با این همه
چون فکندی زود آن از گفت وی
گیرم او بردست در اسرار پی
اینچنین دستارخوان قیمتی
چون فکندی اندر آتش ای ستی
گفت دارم بر کریمان اعتمید
نیستم ز اکرام ایشان ناامید
میزری چه بود اگر او گویدم
در رو اندر عین آتش بی ندم
اندر افتم از کمال اعتمید
از عباد الله دارم بس امید
سر در اندازم نه این دستارخوان
ز اعتماد هر کریم رازدان
ای برادر خود برین اکسیر زن
کم نباید صدق مرد از صدق زن
آن دل مردی که از زن کم بود
آن دلی باشد که کم ز اشکم بود
بخش ۱۴۶ - بیان آنک رسول علیه السلام فرمود ان لله تعالی اولیاء اخفیاء: قوم دیگر سخت پنهان میروندبخش ۱۴۸ - قصهٔ فریاد رسیدن رسول علیه السلام کاروان عرب را کی از تشنگی و بیآبی در مانده بودند و دل بر مرگ نهاده شتران و خلق زبان برون انداخته: اندر آن وادی گروهی از عرب
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از انس فرزند مالک آمدست
که به مهمانی او شخصی شدست
هوش مصنوعی: فرزند مالک به مهمانی دعوت کرده و شخصی در این مهمانی حضور یافته است.
او حکایت کرد کز بعد طعام
دید انس دستارخوان را زردفام
هوش مصنوعی: او روایت کرده که پس از صرف غذا، انس (دوست) مشاهده کرد که سفره رنگ زردی دارد.
چرکن و آلوده گفت ای خادمه
اندر افکن در تنورش یکدمه
هوش مصنوعی: این بیت به این معنی است که یک شخص آلوده و ناپاک به خادمی میگوید که چیزی را که به دست آورده و بیارزش است، به درون تنور بیندازد تا از بین برود. در واقع، این جمله نمادی از طرد کردن چیزهای بیارزش و ناپاک است.
در تنور پر ز آتش در فکند
آن زمان دستارخوان را هوشمند
هوش مصنوعی: در آن زمان، شخص دانا و باهوش دستارخوان را در تنور پر از آتش قرار داد.
جمله مهمانان در آن حیران شدند
انتظار دود کندوری بدند
هوش مصنوعی: همه مهمانان در آنجا گیج و متعجب شدند و انتظار داشتند که دود شمعی برخیزد.
بعد یکساعت بر آورد از تنور
پاک و اسپید و از آن اوساخ دور
هوش مصنوعی: پس از یک ساعت، نان سفید و تمیزی از تنور بیرون آمد و از هر گونه آلودگی دور بود.
قوم گفتند ای صحابی عزیز
چون نسوزید و منقی گشت نیز
هوش مصنوعی: مردم گفتند ای دوست عزیز چرا زنده ماندهای و پاکیزه شدهای، در حالی که اجازه ندادهای که شعلههای غم تو را بسوزاند؟
گفت زانک مصطفی دست و دهان
بس بمالید اندرین دستارخوان
هوش مصنوعی: او گفت که چون پیامبر (مصطفی) دست و دهان خود را بر روی این سفره (دستارخوان) کشید و مالید.
ای دل ترسنده از نار و عذاب
با چنان دست و لبی کن اقتراب
هوش مصنوعی: ای دل، اگر از آتش و عذاب میترسی، باید با دستان و زبانی نیکو به خدا نزدیک شوی.
چون جمادی را چنین تشریف داد
جان عاشق را چهها خواهد گشاد
هوش مصنوعی: زمانی که جان عاشق به این مقام و زیبایی نائل شود، چه چیزهایی از عشق و احساسات در او شکوفا خواهد شد.
مر کلوخ کعبه را چون قبله کرد
خاک مردان باش ای جان در نبرد
هوش مصنوعی: تو ای جان در نبرد، چون مردان باش و همچون خاک، که کعبه (محل مقدس) را نیز به عنوان قبله قرار میدهد.
بعد از آن گفتند با آن خادمه
تو نگویی حال خود با این همه
هوش مصنوعی: بعد از آن گفتند که تو نباید حال و احوال خود را با این خادمه مطرح کنی، با وجود این همه مشکلات و شرایط.
چون فکندی زود آن از گفت وی
گیرم او بردست در اسرار پی
هوش مصنوعی: وقتی که تو سریع چیزی را از او گفتی، میفهمم که او در درک معناهای پنهان موفق بوده است.
اینچنین دستارخوان قیمتی
چون فکندی اندر آتش ای ستی
هوش مصنوعی: تو همچون دستار باارزشی را به آتش میافکنی، ای ستیزگر.
گفت دارم بر کریمان اعتمید
نیستم ز اکرام ایشان ناامید
هوش مصنوعی: من به مهربانی و بزرگواری افرادی که میتوانند به دیگران کمک کنند، اعتماد دارم و از لطف و احترام آنها ناامید نیستم.
میزری چه بود اگر او گویدم
در رو اندر عین آتش بی ندم
هوش مصنوعی: اگر او در آتش قرار گیرد و من در کنارش نباشم، چه فایدهای دارد؟
اندر افتم از کمال اعتمید
از عباد الله دارم بس امید
هوش مصنوعی: من به خاطر مقام و قداستی که دارم، به خداوند و بندگانش امیدوارم و در شرایط سخت به او پناه میبرم.
سر در اندازم نه این دستارخوان
ز اعتماد هر کریم رازدان
هوش مصنوعی: من سر به زیر میاندازم و بر روی این دستار افتاده است، چون به اعتماد هر انسان نیکو رفتار و رازدان، به آن توجه کردهام.
ای برادر خود برین اکسیر زن
کم نباید صدق مرد از صدق زن
هوش مصنوعی: ای برادر، از این چیز ارزشمند که در دست داری کم نگذار و هرگز نباید صداقت مرد از صداقت زن کمتر باشد.
آن دل مردی که از زن کم بود
آن دلی باشد که کم ز اشکم بود
هوش مصنوعی: دل مردی که نسبت به زن بیاحساس است، دلی است که از اشکهای من نیز کمتر احساس دارد.
حاشیه ها
1400/04/11 12:07
کوروش
گفت دارم بر کریمان اعتماد
نیستم ز اکرام ایشان ناامید
اندر افتم از کمال اعتماد
از عباد الله دارم بس امید
چرا قافیه ها اینطوری هستن ؟
1400/04/11 14:07
nabavar
گرامی کورش! اعتماد را {اعتمید} بخوانید که ممال اعتماد است، شاید برای ساده کردن قافیه اعتماد نوشته اند:
اعتمید
لغتنامه دهخدا
اعتمید. [ اِ ت ِ ] (از ع ، مص ) تکیه کردن بر پشت و وثوق و اطمینان . (ناظم الاطباء). همان اعتماد است که در فارسی الف ممال به یا شده است :
گذشت آن کز آن چرخ با اعتمید
چو شب دور باشی ز روز سفید.
که دایم چو دارای با اعتمید
شتابد سویم چون بمقصد امید.
1400/04/12 09:07
کوروش
خیلی ممنون لطف کردید

مولانا