بخش ۱۴ - قصهٔ اهل ضروان و حیلت کردن ایشان تا بی زحمت درویشان باغها را قطاف کنند
قصهٔ اصحاب ضروان خواندهای
پس چرا در حیلهجویی ماندهای
حیله میکردند کزدمنیش چند
که برند از روزی درویش چند
شب همه شب میسگالیدند مکر
روی در رو کرده چندین عمرو و بکر
خفیه میگفتند سرها آن بدان
تا نباید که خدا در یابد آن
با گِل انداینده اسگالید گِل
دست کاری میکند پنهان ز دل
گفت الا یعلم هواک من خلق
ان فی نجواک صدقا ام ملق
گفت یغفل عن ظعین قد غدا
من یعاین این مثواه غدا
اینما قد هبطا او صعدا
قد تولاه و احصی عددا
گوش را اکنون ز غفلت پاک کن
استماع هجر آن غمناک کن
آن زکاتی دان که غمگین را دهی
گوش را چون پیش دستانش نهی
بشنوی غمهای رنجوران دل
فاقهٔ جان شریف از آب و گل
خانهٔ پر دود دارد پر فنی
مر ورا بگشا ز اصغا روزنی
گوش تو او را چو راه دم شود
دود تلخ از خانهٔ او کم شود
غمگساری کن تو با ما ای روی
گر به سوی رب اعلی میروی
این تردد حبس و زندانی بود
که بنگذارد که جان سویی رود
این بدین سو آن بدان سو میکشد
هر یکی گویا منم راهِ رَشَد
این تردد عقبهٔ راه حقست
ای خنک آن را که پایش مطلقست
بیتردد میرود در راه راست
ره نمیدانی بجو گامش کجاست
گام آهو را بگیر و رو معاف
تا رسی از گام آهو تا به ناف
زین روش بر اوج انور میروی
ای برادر گر بر آذر میروی
نه ز دریا ترس نه از موج و کف
چون شنیدی تو خطاب لا تخف
لا تخف دان چونک خوفت داد حق
نان فرستد چون فرستادت طبق
خوف آن کس راست کاو را خوف نیست
غصه آن کس را کش اینجا طوف نیست
بخش ۱۳ - دعوت باز بطان را از آب به صحرا: باز گوید بط را کز آب خیزبخش ۱۵ - روان شدن خواجه به سوی ده: خواجه در کار آمد و تجهیز ساخت
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
قصهٔ اصحاب ضروان خواندهای
پس چرا در حیلهجویی ماندهای
هوش مصنوعی: داستان افرادی که در دشواری و گرفتاری بودند را خواندهای، پس چرا هنوز در چارهجویی و تدبیر برای مشکلاتت ماندهای؟
حیله میکردند کزدمنیش چند
که برند از روزی درویش چند
هوش مصنوعی: برخی از افراد به ترفندهایی متوسل میشدند تا از معیشت و روزی تعدادی از افراد فقیر و نیازمند کاسته و آن را کمتر کنند.
شب همه شب میسگالیدند مکر
روی در رو کرده چندین عمرو و بکر
هوش مصنوعی: در شبها، همگی به یاد عشقهای قدیمی و زیباییهایی که گذراندهاند، غمگین بودند و غصه میخوردند. این درد و حسرت ناشی از دوری معشوق بود که سالها از آن گذشتهاند.
خفیه میگفتند سرها آن بدان
تا نباید که خدا در یابد آن
هوش مصنوعی: پنهانی میگفتند که باید سرها را از یکدیگر دور نگه داشت تا خداوند متوجه نشود.
با گِل انداینده اسگالید گِل
دست کاری میکند پنهان ز دل
هوش مصنوعی: کسی که با گِل بازی کند، به طور نامحسوس و مخفیانه بر روی احساسات و قلبش تأثیر میگذارد.
گفت الا یعلم هواک من خلق
ان فی نجواک صدقا ام ملق
هوش مصنوعی: آیا نمیدانی که علاقهات را خداوند از خلقتت میداند؟ آیا در پنهانیات صداقت وجود دارد یا فقط تظاهر میکنی؟
گفت یغفل عن ظعین قد غدا
من یعاین این مثواه غدا
هوش مصنوعی: کسی میگوید که فراموش نخواهد کرد دختری را که به آنجا آمده و کسی که به او نگاه میکند، از او غافل خواهد شد.
اینما قد هبطا او صعدا
قد تولاه و احصی عددا
هوش مصنوعی: هر جایی که بروی یا بالا بروی، او همیشه با توست و شمارش میکند.
گوش را اکنون ز غفلت پاک کن
استماع هجر آن غمناک کن
هوش مصنوعی: گوش خود را از خواب غفلت بیدار کن و به درد فراق و جدایی گوش فرا ده.
آن زکاتی دان که غمگین را دهی
گوش را چون پیش دستانش نهی
این را یک کار خیر و زکات بدان وقتی که به درد دل یک آدم دردمند گوش میدهی
بشنوی غمهای رنجوران دل
فاقهٔ جان شریف از آب و گل
هوش مصنوعی: اگر به درد و رنج دلهای کسانی که در تنگنا هستند گوش دهی، میبینی که این غمها به روح پاک و باارزش انسان آسیب میزند.
خانهٔ پر دود دارد پر فنی
مر ورا بگشا ز اصغا روزنی
هوش مصنوعی: خانهای که پر از دود است، جایی که از هر سو فضای تنگ و دلگیر وجود دارد. تو باید به آنجا بروی و در آنجا را باز کنی تا از این شرایط رها شوی و راهی به سوی روشنایی پیدا کنی.
گوش تو او را چو راه دم شود
دود تلخ از خانهٔ او کم شود
هوش مصنوعی: وقتی به او گوش بدهی، مانند این میماند که هوای تیره و تلخ ناشی از مشکلات او کمکم برطرف میشود.
غمگساری کن تو با ما ای روی
گر به سوی رب اعلی میروی
هوش مصنوعی: ای کسی که به سوی پروردگار عالی میروی، با ما غمخواری کن.
این تردد حبس و زندانی بود
که بنگذارد که جان سویی رود
هوش مصنوعی: این رفت و آمد مانند حبس و زندان است که اجازه نمیدهد جان به سمت دیگری برود.
این بدین سو آن بدان سو میکشد
هر یکی گویا منم راهِ رَشَد
هوش مصنوعی: هر کسی به سمتی میرود و خود را در حال حرکت به سوی هدفی میبیند، اما من به گونهای در جستجوی حقیقت و راه درست هستم.
این تردد عقبهٔ راه حقست
ای خنک آن را که پایش مطلقست
هوش مصنوعی: این تردد، به معنای رفت و آمد در طریق حقیقت و راستی است. خوشا به حال کسی که در این مسیر پایدار و ثابت قدم است و هیچ چهارچوبی او را محدود نمیکند.
بیتردد میرود در راه راست
ره نمیدانی بجو گامش کجاست
هوش مصنوعی: او بدون hesitation و با اطمینان در مسیر درست حرکت میکند، ولی تو نمیدانی که چگونه باید قدمهایش را دنبال کنی.
گام آهو را بگیر و رو معاف
تا رسی از گام آهو تا به ناف
هوش مصنوعی: آهویی که با آرامی قدم برمیدارد، را دنبال کن و با احتیاط پیش برو تا به جایی برسی که میخواهی.
زین روش بر اوج انور میروی
ای برادر گر بر آذر میروی
هوش مصنوعی: ای برادر، اگر به سوی آتش میروی، از این روش به قلهی نورانی میرسی.
نه ز دریا ترس نه از موج و کف
چون شنیدی تو خطاب لا تخف
هوش مصنوعی: از دریا نه بترس و نه از موج و کفاش، وقتی صدای خطاب "نترس" را شنیدی.
لا تخف دان چونک خوفت داد حق
نان فرستد چون فرستادت طبق
هوش مصنوعی: نگران نباش، زیرا زمانی که ترسیدی، حق به تو روزی میدهد. وقتی که او روزیات را فرستاد، همه چیز به سامان میآید.
خوف آن کس راست کاو را خوف نیست
غصه آن کس را کش اینجا طوف نیست
هوش مصنوعی: ترس برای کسی وجود دارد که خود از آن میترسد. اگر کسی نگران نباشد، دلیلی برای غصه خوردن ندارد. در حقیقت، کسی که در اینجا نگرانی ندارد، نیازی به ناراحتی ندارد.
حاشیه ها
1392/09/26 23:11
امین کیخا
مطلق به معنی رها است و نیز یله به فارسی همان معنی را می دهد
1400/04/03 15:07
کوروش
خوف آن کس راست کو را خوف نیست
کسی باید بترسه از اتفاقات اطرافش که از خدا نمیترسه
1402/11/28 03:01
کوروش
لا تخف دان چونک خوفت داد حق
نان فرستد چون فرستادت طبق
اینه که بیشتر نگرانی های ما به واقعیت نمیپیونده