بخش ۶۶ - باز جواب گفتن ابلیس معاویه را
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
حاشیه ها
از گره لغت گرهگاه را داریم برای نقطه عطف و نیز بزنگاه لغت مناسبی است
بیدار کردن ابلیس معاویه را برای نماز 1
بستر تاریخی مثنوی کلید دریافت انوار آن است.
معاویه درها را بسته و در گوشه کاخش خوابیده بود .ناگهان شبحی او را از خواب بیدار کرد.به دنبالش گشت و از او پرسید تو کیستی ؟پاسخ داد:ابلیس. چرا مرا بیدار کردی؟وقت نماز است. معاویه با تعجب پرسید تو کارت دور کردن آدمی از خداوند است این چه نیرنگی است؟!
ابلیس سخنان فریبنده بسیاری گفت اما معاویه به فراست همه را رد کرد. در پایان ابلیس گفت اگر نماز را از دست می دادی چنان حال پشیمانی و بازگشت به خداوند به تو دست می داد که از نماز بالاتر بود.
بستر تاریخی :مولانا در بستر تاریخی اهل سنت دولت عثمانی مثنوی را آفریده است(همچنین زمانی که اروپا در جاهلیت قرون وسطی بود).
چشمه تمثیل مولانا بر باورهای مردم آن سرزمین جوشیده است.افزون بر این مغز تمثیل را می جوید.
آنان که ناآگاهانه بر مولانا خرده گرفته اند در پوسته تمثیلها مانده اند.
نکته:تشیع به طور رسمی از قرن 11 به همت دولت صفوی تشکل یافت و پیش از آن شیعیان یا علویان در مدارس اهل سنت درس می خواندند و تدریس می کردند.
چند روزی که ز پیشم رانده است
چشم من در روی خوبش مانده است
ترک سجده از حسد گیرم که بود
آن حسد از عشق خیزد نه از جحود2642
ابلیس:گرچه رانده شده ام اما چشم من نظاره گر روی زیبای اوست.حسادت من به آدم از عشق به خداوند بود که رقیب برای عشقم نمی خواستم.
ادامه دریافت های دفتر دوم مثنوی 22 بیدار کردن ابلیس معاویه را برای نمار 2
آتش و نفطی، نسوزی چاره نیست
کیست کز دست تو جامه اش پاره نیست
ابلیس محکوم به سوزاندن بندگی است.
کی رهد از مکر تو ای مختصم
غرق طوفانیم الا من عصم2670
طوفان نوح همیشه هست.تیرنگ و گمراهی تو طوفان دایمی است.کشتی نوح پناه بردن به حریم خداست.
گفت ابلیسش گشای این عقد را
من محکم قلب را و نقد را
این گره را بگشا و دریافت کن که من سنگ محک برای گوهرهای تقلبی هستم(انکه گوهر اصیل است ترسی از ابلیس ندارد).
تمثیلات مولانا برای آمیخته بودن خیر و شر ،چون چشمه ای می جوشد.(راز سرنوشت)
- اگر بچه گرگ با آهوان بزرگ شود سرانجام گرگ می شود .علف و استخوان در برابرش بگذار ...
_آدمی اگر غذای نفس انتخاب کرد تاقص و در رنجی دایمی است و اگر غذای روح خواست ،در سرور و شرب مدام خواهد بود.
-هندو(غلام سیاه)آیینه را می شکند که چرا مرا سیاه نشان می دهی؟!سیاهی از خود اوست.ابلیس یک آیینه است .
-من شاهدم زندانی نیستم.
-من شاخه های خشک و آفت ها را قطع می کنم تا نهال های میوه دار را تربیت کنم.
کانال و وبلاگ آرامش و پرواز روح
arameshsahafian@
بیدار کردن ابلیس معاویه را برای نماز 1
بستر تاریخی مثنوی کلید دریافت انوار آن است.
معاویه درها را بسته و در گوشه کاخش خوابیده بود .ناگهان شبحی او را از خواب بیدار کرد.به دنبالش گشت و از او پرسید تو کیستی ؟پاسخ داد:ابلیس. چرا مرا بیدار کردی؟وقت نماز است. معاویه با تعجب پرسید تو کارت دور کردن آدمی از خداوند است این چه نیرنگی است؟!
ابلیس سخنان فریبنده بسیاری گفت اما معاویه به فراست همه را رد کرد. در پایان ابلیس گفت اگر نماز را از دست می دادی چنان حال پشیمانی و بازگشت به خداوند به تو دست می داد که از نماز بالاتر بود.
بستر تاریخی :مولانا در بستر تاریخی اهل سنت دولت عثمانی مثنوی را آفریده است(همچنین زمانی که اروپا در جاهلیت قرون وسطی بود).
چشمه تمثیل مولانا بر باورهای مردم آن سرزمین جوشیده است.افزون بر این مغز تمثیل را می جوید.
آنان که ناآگاهانه بر مولانا خرده گرفته اند در پوسته تمثیلها مانده اند.
نکته:تشیع به طور رسمی از قرن 11 به همت دولت صفوی تشکل یافت و پیش از آن شیعیان یا علویان در مدارس اهل سنت درس می خواندند و تدریس می کردند.
چند روزی که ز پیشم رانده است
چشم من در روی خوبش مانده است
ترک سجده از حسد گیرم که بود
آن حسد از عشق خیزد نه از جحود2642
ابلیس:گرچه رانده شده ام اما چشم من نظاره گر روی زیبای اوست.حسادت من به آدم از عشق به خداوند بود که رقیب برای عشقم نمی خواستم.
ادامه دریافت های دفتر دوم مثنوی 22 بیدار کردن ابلیس معاویه را برای نمار 2
آتش و نفطی، نسوزی چاره نیست
کیست کز دست تو جامه اش پاره نیست
ابلیس محکوم به سوزاندن بندگی است.
کی رهد از مکر تو ای مختصم
غرق طوفانیم الا من عصم2670
طوفان نوح همیشه هست.تیرنگ و گمراهی تو طوفان دایمی است.کشتی نوح پناه بردن به حریم خداست.
گفت ابلیسش گشای این عقد را
من محکم قلب را و نقد را
این گره را بگشا و دریافت کن که من سنگ محک برای گوهرهای تقلبی هستم(انکه گوهر اصیل است ترسی از ابلیس ندارد).
تمثیلات مولانا برای آمیخته بودن خیر و شر ،چون چشمه ای می جوشد.(راز سرنوشت)
- اگر بچه گرگ با آهوان بزرگ شود سرانجام گرگ می شود .علف و استخوان در برابرش بگذار ...
_آدمی اگر غذای نفس انتخاب کرد تاقص و در رنجی دایمی است و اگر غذای روح خواست ،در سرور و شرب مدام خواهد بود.
-هندو(غلام سیاه)آیینه را می شکند که چرا مرا سیاه نشان می دهی؟!سیاهی از خود اوست.ابلیس یک آیینه است .
-من شاهدم زندانی نیستم.
-من شاخه های خشک و آفت ها را قطع می کنم تا نهال های میوه دار را تربیت کنم.
آرامش و پرواز روخ
arameshsahafian@