بخش ۲۹ - رجوع به حکایت ذاالنون رحمة الله علیه
چون رسیدند آن نفر نزدیک او
بانگ بر زد هی کیانید اتقو
با ادب گفتند ما از دوستان
بهر پرسش آمدیم اینجا بجان
چونی ای دریای عقل ذو فنون
این چه بهتانست بر عقلت جنون
دود گلخن کی رسد در آفتاب
چون شود عنقا شکسته از غراب
وا مگیر از ما بیان کن این سخن
ما محبانیم با ما این مکن
مر محبان را نشاید دور کرد
یا بروپوش و دغل مغرور کرد
راز را اندر میان آور شها
رو مکن در ابر پنهانی مها
ما محب و صادق و دل خستهایم
در دو عالم دل به تو در بستهایم
فحش آغازید و دشنام از گزاف
گفت او دیوانگانه زی و قاف
بر جهید و سنگ پران کرد و چوب
جملگی بگریختند از بیم کوب
قهقهه خندید و جنبانید سر
گفت باد ریش این یاران نگر
دوستان بین کو نشان دوستان
دوستان را رنج باشد همچو جان
کی کران گیرد ز رنج دوست دوست
رنج مغز و دوستی آن را چو پوست
نی نشان دوستی شد سرخوشی
در بلا و آفت و محنتکشی
دوست همچون زر بلا چون آتشست
زر خالص در دل آتش خوشست
بخش ۲۸ - فهم کردن مریدان کی ذاالنون دیوانه نشد قاصد کرده است: دوستان در قصهٔ ذاالنون شدندبخش ۳۰ - امتحان کردن خواجهٔ لقمان زیرکی لقمان را: نی که لقمان را که بندهٔ پاک بود
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چون رسیدند آن نفر نزدیک او
بانگ بر زد هی کیانید اتقو
هوش مصنوعی: وقتی آن افراد به او نزدیک شدند، فریاد زدند که از خودتان مراقبت کنید.
با ادب گفتند ما از دوستان
بهر پرسش آمدیم اینجا بجان
هوش مصنوعی: با احترام گفتند که ما برای پرسش و گفتگو به اینجا آمدهایم.
چونی ای دریای عقل ذو فنون
این چه بهتانست بر عقلت جنون
هوش مصنوعی: ای دریای دانش و فهم، چطور ممکن است که این اتهام به عقل تو، جنون باشد؟
دود گلخن کی رسد در آفتاب
چون شود عنقا شکسته از غراب
هوش مصنوعی: بخار و دود ناشی از آتش در کوره، نمیتواند به نور خورشید برسد. همچنین پرندهای افسانهای مانند عنقا نمیتواند از دست کلاغ به سادگی فرار کند.
وا مگیر از ما بیان کن این سخن
ما محبانیم با ما این مکن
هوش مصنوعی: لطفاً از ما دلزده نشو و این صحبت را به طور واضح بیان کن. ما عاشقان تو هستیم، پس این گونه با ما رفتار نکن.
مر محبان را نشاید دور کرد
یا بروپوش و دغل مغرور کرد
هوش مصنوعی: این افراد را که عاشق هستند نباید از خود دور کرد، یا با فریب و تظاهر به خود مغرور ساخت.
راز را اندر میان آور شها
رو مکن در ابر پنهانی مها
هوش مصنوعی: راز را در میان بیان کن و مانند ابر، پنهان نمان.
ما محب و صادق و دل خستهایم
در دو عالم دل به تو در بستهایم
هوش مصنوعی: ما عاشق و راستین هستیم و دلمان شکسته است، در این دو جهان قلبمان فقط برای تو بسته شده است.
فحش آغازید و دشنام از گزاف
گفت او دیوانگانه زی و قاف
هوش مصنوعی: او به طور بیمقدمه شروع به فحش دادن و ناسزا گفتن کرد، در حالی که مانند یک دیوانه رفتار میکرد و از خود بیخود شده بود.
بر جهید و سنگ پران کرد و چوب
جملگی بگریختند از بیم کوب
هوش مصنوعی: او ناگهان به سمت جلو پرید و سنگی پرتاب کرد، و همهی موجودات به خاطر ترس از ضربه، فرار کردند.
قهقهه خندید و جنبانید سر
گفت باد ریش این یاران نگر
هوش مصنوعی: او با خنده سرش را تکان داد و گفت: به باد نگاه کن که چگونه ریش این دوستان را به حرکت درآورده است.
دوستان بین کو نشان دوستان
دوستان را رنج باشد همچو جان
هوش مصنوعی: دوستان را ببینید که نشانههای دوستی کجاست. دوستان برای یکدیگر همچون جان اهمیت دارند و جدا شدن از آنها دردآور است.
کی کران گیرد ز رنج دوست دوست
رنج مغز و دوستی آن را چو پوست
هوش مصنوعی: کسی که از زحمت دوست خود بیخبر است، نمیتواند ارزش دوستی را درک کند. دوستی مانند مغز است، و رنج و مشکلات همراه آن مانند پوست است که باید تحمل شود.
نی نشان دوستی شد سرخوشی
در بلا و آفت و محنتکشی
هوش مصنوعی: دوستی در مواجهه با مشکلات، شادی و خوشحالی را به همراه میآورد و انسان را با صبوری در برابر سختیها مواجه میکند.
دوست همچون زر بلا چون آتشست
زر خالص در دل آتش خوشست
هوش مصنوعی: دوست مانند طلاست که در موقعیتهای سخت و دشوار مانند آتش آزمایش میشود و در این شرایط واقعیتر و ارزشمندتر میشود.
خوانش ها
بخش ۲۹ - رجوع به حکایت ذاالنون رحمة الله علیه به خوانش بامشاد لطف آبادی
حاشیه ها
1399/08/11 23:11
محمد طاها کوشان mkushantaha@yahoo.com
دوستی چون زر، بلا چون آتش است
1400/03/12 09:06
کوروش
کسی تفسیر میتونه بکنه این مثنوی رو ؟