گنجور

بخش ۵۱ - مقرر شدن ترجیح جهد بر توکل

زین نمط بسیار برهان گفت شیر
کز جواب آن جبریان گشتند سیر
روبه و آهو و خرگوش و شغال
جبر را بگذاشتند و قیل و قال
عهدها کردند با شیر ژیان
کاندرین بیعت نیفتد در زیان
قسم هر روزش بیاید بی‌جگر
حاجتش نبود تقاضایی دگر
قرعه بر هر که فتادی روز روز
سوی آن شیر او دویدی همچو یوز
چون به خرگوش آمد این ساغر بدور
بانگ زد خرگوش کاخر چند جور

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زین نمط بسیار برهان گفت شیر
کز جواب آن جبریان گشتند سیر
هوش مصنوعی: شیر در اینجا از برهان و استدلالی سخن می‌گوید که به اندازه کافی قوی و مؤثر است. او اشاره می‌کند که این برهان به حدی قانع‌کننده است که پاسخگوی سوالات و چالش‌های مختلف بوده و موجب آرامش و تسکین جبریان (مردم یا کسانی که در حال بحث هستند) شده است. به عبارت دیگر، این استدلال توانسته است نظرها را قانع کند و آنها را از نگرانی و تردید رها سازد.
روبه و آهو و خرگوش و شغال
جبر را بگذاشتند و قیل و قال
هوش مصنوعی: حیوانات همچون روباه، آهو، خرگوش و شغال در کنار هم به گفتگو و شلوغی مشغول شدند و از قید و بندها رهایی یافتند.
عهدها کردند با شیر ژیان
کاندرین بیعت نیفتد در زیان
هوش مصنوعی: در اینجا به توافق‌ها و بیعت‌هایی اشاره می‌شود که با موجودی قدرتمند مانند شیر (نماد شجاعت و قوت) انجام شده است. این توافق‌ها به گونه‌ای است که آسیب و ضرر به وجود نخواهد آمد. به عبارت دیگر، این پیمان‌ها بر پایه‌ای محکم و مطمئن بنا شده‌اند که باعث می‌شوند هیچ گونه زیانی متوجه آنها نشود.
قسم هر روزش بیاید بی‌جگر
حاجتش نبود تقاضایی دگر
هوش مصنوعی: هر روز قسم او بی‌جگر می‌آید و دیگر نیازی به درخواست و تقاضای دیگری ندارد.
قرعه بر هر که فتادی روز روز
سوی آن شیر او دویدی همچو یوز
هوش مصنوعی: هر کس که در سرنوشتش بخت به او روی آورد، مانند یوز به سمت آن شیر شتاب می‌کند.
چون به خرگوش آمد این ساغر بدور
بانگ زد خرگوش کاخر چند جور
هوش مصنوعی: وقتی این لیوان به خرگوش رسید، به دور آن بانگ زد و گفت چرا مدت زیادی است اینجا مانده‌ای؟

خوانش ها

بخش ۵۱ - مقرر شدن ترجیح جهد بر توکل به خوانش فرید حامد
بخش ۵۱ - مقرر شدن ترجیح جهد بر توکل به خوانش عندلیب
بخش ۵۱ - مقرر شدن ترجیح جهد بر توکل به خوانش فاطمه زندی

حاشیه ها

1392/08/29 06:10
امین کیخا

در قران خلق الانسان فی کبد یعنی انسان در سختی افریده شده است و می دانیم کبد اینجا هر چند با کبد به معنی جگر نا همسان است در تلفظ ولی گویا مولانا بازیی در اورده یعنی بی جگر را برای بی رنج اورده است و یا اینکه مولانا منظورش بی خون جگر بوده است .

1392/08/29 06:10
امین کیخا

پانسه در غیاث به معنی قرعه امده است .

1392/08/29 12:10
امین کیخا

البته در قران فی کبد معنی به سختی می دهد . ولی شما سالیانی به خواندن این مثنوی سپریده اید و ما ناچار از پذیرفتن هستیم .

1392/08/29 12:10
تاوتک

یعنی بدون هیچ ناراحتی و دردسری غذای روزانه شیر به او رسانده شود و لت بعدی هم همین را امضا فرموده یعنی به طوری که دیگر نیازی به تقاضای مجدد شیر نباشد

1392/08/29 13:10
تاوتک

آفرین دکتر جان انگار شما قبل از من دریافتید اما همین که به تفکر واداشتیمان سپاس

1398/12/17 23:03
سیامک

فرهاد عزیز، از نوشته هایتان بسیار لذت می برده و استفاده می کردیم. لطفا ادامه بدهید.

1399/01/01 00:04

شرح و تفسیر بیت 992
زین نمط بسیار برهان گفت شیر / کز جواب ، آن جبریان گشتند سیر
شیر بدان سان که گفته شد در فضیلت و برتری جهد بر توکل ، دلائلی بسیار آورد بطوریکه طرفداران جبر از پاسخ دادن به آن فروماندند و قانع شدند .
شرح و تفسیر بیت 993
روبه و آهو و خرگوش و شغال / جبر را بگذاشتند و قیل و قال
روباه و آهو و خرگوش و شغال ، جبری بودن را رها کردند و از قیل و قال و مناظره دست کشیدند . [ هر چند وحوش در مباحثه قانع شدند ولی عملا نوعی جبر را به شیر تحمیل کردند . ]
شرح و تفسیر بیت 994
عهدها کردند با شیر ژیان / کاندرین بیعت نیفتد در زیان
نخچیران با شیر خشمین پیمان بستند که در این پیمان به شیر هیچ زیانی نرسد .
شرح و تفسیر بیت 995
قسم هر روزش بیاید بی جگر / حاجتش نبود تقاضای دگر
بی هیچ ناراحتی و دردسری (بی جگر) غذای روزانه شیر را بدو برسانند بطوریکه دیگر نیازی به تقاضای مجدد شیر نباشد . [ میان خود به قید قرعه هر روز یکی را طعمه شیر سازند و برای او بفرستند . ]
شرح و تفسیر بیت 996
قرعه بر هرک افتادی روز روز / سوی آن شیر او دویدی همچو یوز
قرعه به نام هر کدام از نخچیران که اصابت می کرد آن حیوان شتابان مانند یوزپلنگ به سوی شیر می دوید .
شرح و تفسیر بیت 997
چون به خرگوش آمد این ساغر به دور / بانگ زد خرگوش ، آخر چند جور ؟
وقتی که این ساغر دور زد و به خرگوش رسید یعنی وقتی نوبت خرگوش شد ، خرگوش فریاد زد : آخر ظلم و ستم تا کی ؟!

1402/11/21 16:01
در سکوت

مثنوی معنوی :: در سکوت.... بشنوید

1403/10/08 16:01
حسن بردستانی

با سلام خدمت کتایون فرهادی عزیز

لطف خود را از ما دریغ مدارید.در خصوص شرح و تفسیر ابیات..