بخش ۴۶ - ترجیح نهادن نخچیران توکل را بر اجتهاد
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
بخش ۴۶ - ترجیح نهادن نخچیران توکل را بر اجتهاد به خوانش فرید حامد
بخش ۴۶ - ترجیح نهادن نخچیران توکل را بر اجتهاد به خوانش طوبی برزگر
بخش ۴۶ - ترجیح نهادن نخچیران توکل را بر اجتهاد به خوانش افسر آریا
بخش ۴۶ - ترجیح نهادن نخچیران توکل را بر اجتهاد به خوانش عندلیب
حاشیه ها
در بیت 7 و 8 دیده به معنی بینش است !
بینش خداوند را جایگزین بینش خود کن که جایگزین خوبی است ! ( نعم العوض ) از این طریق میتوانی به تمام خواسته هایت برسی !
قدما فضولی را فاعل میدانستند و فضول را مصدر !
برای بلا خود مولانا در دیگر جایگاه های مثنوی لغت جسک را به کار برده است .
عیال به فارسی یال است و گویا ریشه عیال عربی است .
برای حیله رودکی دلام را نیز بکار برده است .
مرکب می شود راهور ، برای وسیله نقلیه که به تازگی وسیطه نقلیه هم برایش رایج شده است راهور در کنار خودرو زیبنده است .
اینکه مردم عیال خداوند هستند گویا بازگفتی از رسول الله ص است که عبد الله بن مسعود از ایشان باز اورده است .
جانهای خلق پیش از دست و پا
میپریدند از وفا اندر صفا
چون بامر اهبطوا بندی شدند
حبس خشم و حرص و خرسندی شدند
اهبطوا اشاره است به
وقلنا اهبطوا بعضکم لبعض عدو
اهبطوا اشاره است به
قال اهبطوا بعضکم لبعض عدو ولکم فی الأرض مستقر ومتاع إلی حین
دلیل جنگ خون ریزی تنگی و پایین بودن عالم ناسوت است
در ببست و دشمن اندر خانه بود
حیلهٔ فرعون زین افسانه بود
صد هزاران طفل کشت آن کینهکش
وانک او میجست اندر خانهاش
اشاره است به داستان پرورش یافتن حضرت موسی س در خانه فرعون از کودکی
اتفاقا فرعون این موضوع را به روی موسی هم می آورد! وقتی که موسی برای دعوت و هدایت فرعون رفته است:
قَالَ أَلَمْ نُرَبِّکَ فِینَا وَلِیدًا وَلَبِثْتَ فِینَا مِنْ عُمُرِکَ سِنِینَ ﴿الشعراء: 18﴾
[فرعون] گفت آیا تو را از کودکی در میان خود نپروردیم و سالیانی چند از عمرت را پیش ما نماندی (الشعراء:18)
شرح و تفسیر بیت 915
قوم گفتندش که کسب از ضعف خلق /لقمه تزویر دان بر قدر حلق
قوم نخچیران به شیر گفتند : رها کردن توکل و از پی کسب و تلاش رفتن ، ناشی از ضعف ایمان مردم است . مردم به تلاش می افتند تا لقمه ای به اندازه حلق خود فراهم آرند . و هر کس به اندازه حرص و آزش می کوشد و می جوشد تا به مقصودش برسد پس هرچه انسان حریص تر باشد سعی اش نیز به همان نسبت بیشتر است . [ نیکلسون می گوید : ضعف و سستی ایمان ، مردان را به اعمال ناشی از انگیزه های خود پرستی می کشاند . هر اندازه خود پرستی و انانیت آنان بیشتر باشد . اعمال آنان باطل تار و ریاکارانه تر است . ]
شرح و تفسیر بیت 916
نیست کسبی از توکل خوب تر / چیست از تسلیم ، خود محبوب تر ؟
هیچ کسب و تلاشی از توکل بهتر نیست . چه چیزی از تسلیم شدن در برابر تقدیر خدا پسندیده تر است . [ صوفیه تسلیم را نزدیک ترین مرتبه به توحید ذاتی و برترین مرتبه در سیر فی الله می دانند . جرجانی می گوید : تسلیم عبارت است از فرمانبرداری از خدا و ترک اعتراض از آنچه مورد رضایت او نیست و با خشنودی ، قضای الهی را پذیرفتن . ]
شرح و تفسیر بیت 917
بس گریزند از بلا سوی بلا / بس جهند از مار ، سوی اژدها
آنانکه از توکل غافل هستند و از پی اسباب دنیوی می روند . ای بسا از بلائی به سوی بلائی دیگر بگریزند و ای بسا بلای دومی عظیم تر و سخت تر از بلای اولی باشد مانند اینکه از مار فرار کنند و گرفتار اژدها شوند .
شرح و تفسیر بیت 918
حیله کرد انسان و ، حیله اش دام بود / آنکه جان پنداشت ، خون آشام بود
انسان برای نیل به مقصود خود حیله ها بکار می برد و تدبیرها می اندیشد ولی همین حیله ها و تدبیرها دام او می شود و انسان چیزی را که جانفزای خود می پندارد ای بسا جان ستان او شود .
شرح و تفسیر بیت 919
در ببست و دشمن اندر خانه بود / حیله فرعون ، زین افسانه بود
مثلا انسان درها را به روی مردم می بندد تا از گزند دشمن خود دور بماند در حالیکه دشمن در خانه او ساکن است . حیله فرعون نیز از همین سنخ بود . [ دشمن اصلی انسان نفس اماره است در حالیکه او از این امر غافل است . اشاره بیت به حیله فرعون است که درها را بست در حالیکه دشمن او یعنی حضرت موسی (ع) در خانه او رشد کرد و به موقع ، اساس حکومت وی را به باد فناداد . ]
شرح و تفسیر بیت 920
صد هزاران طفل کشت آن کینه کش / و آنکه او می جست ، اندر خانه اش
فرعون کینه توز صدها هزار کودک را کشت ولی آنکس که به دنبالش بود در خانه اش سالم به سر می برد . [ فرعون که پسران بنی اسرائیل را می کشت تا حکومتش تباه نشود غافل از این بود که بر هم زننده کاخ حکومتی او یعنی حضرت موسی (ع) در سرای او پرورش می یابد . ]
شرح و تفسیر بیت 921
دیده ما چون بسی علت دروست / رو فنا کن دید خود در دید دوست
چون چشم ما دچار بیماری ظاهر بینی است پس باید این دیده ظاهرین را در دید حضرت دوست محو و فانی کنی تا در دیدن حقیقت امور به خطا نروی .
شرح و تفسیر بیت 922
دید ما را دید او نعم العوض / یابی اندر دید او کل غرض
به جای دید ما دید حضرت دوست ، بهترین عوض است . یعنی اگر دید خود را در دید حضرت حق محو و فانی کنیم و به جایش دید او را به دست آریم این کار پرفایده ترین داد وستد است زیرا در دید حضرت حق همه مطلوب ها و مقصودها حاصل آید .
شرح و تفسیر بیت 923
طفل ، تا گیرا و تا پویا نبود / مرکبش جز گردن بابا نبود
برای مثال ، تا وقتی که طفل هنوز قدرت بدنی نیافته و پا نگشاده و راه نیفتاده است بر دوش پدرش می نشیند . [ بیت فوق تمثیلی است برای تبیین این مطلب که هر کس از جهد و تلاش و تدبیر شخصی خود دست کشد و توکل پیشه کند از رنج و تشویش عمل بیاساید . این ابیات که از زبان نخچیران گفته آمده مبین عقیده آن دسته از صوفیه است که توکل را با سعی بشری منافی می دانند ولی مولانا این نظر را نمی پذیرد . ]
شرح و تفسیر بیت 924
چون فضولی گشت و دست و پا نمود / در عنا افتاد و در کور و کبود
همینکه طفل نیرومند می شود و دست و پایش نیرو و قوتی می گیرد دچار زحمت و مشقت می گردد . زیرا بار مسئولیت خود را باید خود بر دوش کشد . (عنا ، کور و کبود به معنی زحمت و مشقت است) .
شرح و تفسیر بیت 925
جانهای خلق پیش از دست و پا / می پریدند از وفا اندر صفا
مثال دیگر ، ارواح انسانها پیش از آنکه در کالبدهای عنصری و مادی که دارای دست و پا و اعضاء و جوارح است وارد شوند و به جهان محسوسات هبوط کنند در حالت تجرد و روحانیت محض بودند و از مرتبه وفا به مرتبه صفا پرواز می کردند . [ ارواح آدمیان تا وقتی که در عالم مجردات و فوق الاسباب زندگی می کردند هیچ رنج و تشویشی نداشتند اما همینکه به جهان اسباب هبوط کردند و اوصاف متضاد از حرص و قناعت بر آنها غالب آمد و قهرا تردد میان اوصاف متضاد روح آدمی را جریحه دار می کند . ]
شرح و تفسیر بیت 926
چون به امر اهبطوا بندی شدند / حبس خشم و حرص و خرسندی شدند
وقتی که روح های ما با فرمان “اهبطوا = هبوط کنید” مقید و محبوس در کالبدهای جسمانی شدند به صفاتی مانند خشم و آز و قناعت یا به هواهای نفسانی خرسند شدند . [ اهبطوا مقتبس است از آیه 36 و 38 سوره بقره و 24 سوره اعراف . در آیه 38 سوره بقره آمده است . ” گفتیم فرود آیید جملگی شما از بهشت . اگر هدایتی از من به سوی سوی شما رسید . آنها که هدایت مرا پیروی کنند . نه بیمی دارند و نه اندوهی ” ]
شرح و تفسیر بیت 927
ما عیال حضرتیم و شیر خواه / گفت : الخلق عیال للاله
ما بندگان و مخلوقات ، خانوار و روزی خوار حضرت حق تعالی هستیم و طفلان شیرخوار او و همچنان به درگاه او نیازمند هستیم . [ پیامبر (ص) می فرمایند : ” همه مردم خانوار خداوند هستند و کسی که برای مردم سودمندتر باشد نزد خدا محبوب تر است ” ]
شرح و تفسیر بیت 928
آنکه او از آسمان باران دهد / هم تواند او ز رحمت نان دهد
آن خداوندی که از آسمان باران می باراند . هم او قادر است که از رحمت و احسان خویش بر بندگانش نان و روزی دهد . [ مفاد این بیت تایید توکل فاقد سعی و عمل است از زبان نخچیران . با این براهین قاطع و دلائل دلنشین ، زنجیره بحث به انتها نمی رسد و مولانا ، دلائلی دیگر در رد این مسئله از زبان شیر اقامه می کند و بدین سان این بحث دلکش اوجی دیگر می گیرد . ]
طفل تا گیرا و تا پویا نبود
مرکبش جز گردن بابا نبود
مولانا در اینجا انسان را پیش از گرفتار شدن در ذهن که گمان می برد اکنون علم را فرا گرفته و همه چیز را میداند و پوینده شده است ، مانند طفلی می داند که تکیه گاه و مرکبش گردن پدر بوده و او تسلیم محض در برابر خواست پدر میباشد تا هرجا که صلاح بداند او را به همراه خود به آنجا ببرد .
چون فضولی گشت و دست و پا نمود
در عنا افتاد و در کور و کبود
اما پس از آنکه خود را فضول و دانشمند دانسته و فکر می کند اکنون زمان حرکت بر اساس دانش خود فرا رسیده است و اصطلاحا دست و پای او رشد میکند و قصد اداره امور بر اساس دانستنهای خود را می نماید ، پس درآنجاست که در ستیزه گری و نابینایی باطنی افتاده و زشت روی و کبود میگردد. در اینجا انسان خود را بی نیاز از خدا و یاری او دانسته و امور خود را بر مبنای دانش ذهنی و مستغنی از خدا یا زندگی به انجام میرساند که البته غالباً به درد و عدم موفقیت می انجامد .
جانهای خلق پیش از دست و پا
میپریدند از وفا اندر صفا
میفرماید حان اصلی انسان که از جنس خداست تا پیش از اینکه خود را عالم بیابد و از طریق ذهن و دست و پای خود بخواهد جهان پیرامون خود را بنگرد و بر اساس این دید فکر و عمل کند به دلیل اینکه دید او با دید خداوند یکی بود و دید خدا نیز همه صفا و پاکی و شادی میباشد، پس چنین انسانی بر اساس پیمان معروف به الست با خداوند خود را هم او می دانست و به رسم وفای به عهد خود ، با آن پاکی و صفای خدا یکی می گردید و در رقص و شادیِ حقیقی بود. یعنی درواقع هیچ چیزی حایل بین خدا و انسان نبود تا اینکه امر اهبطو آمد .
چون بامر اهبطوا بندی شدند
حبس خشم و حرص و خرسندی شدند
و انسان پس از هبوط و در بند و گرفتار شدن در جسم و فرم ، در واقع زندانی خشم و حرص و هیجانات خود مانند ترس و خوشی های زود گذر و سایر خرسندی ها و هیجانات کاذب شده و از اصل خدایی خود دور می گردد. اما مولانا و سایر بزرگان برای نجات انسان از این زندان بپا خاستند تا او در این جهان فرم بتوانند به اصل خدایی خود زنده شده و با رهایی از هیجاناتِ ذکر شده دوباره جان شود .
درو بر شما
سپاس بیکران
مثنوی معنوی :: در سکوت.... بشنوید