گنجور

بخش ۳۲ - کشتن وزیر خویشتن را در خلوت

بعد از آن چل روز دیگر در ببست
خویش کشت و از وجود خود برست
چونک خلق از مرگ او آگاه شد
بر سر گورش قیامتگاه شد
خلق چندان جمع شد بر گور او
مو کنان جامه‌دران در شور او
کان عدد را هم خدا داند شمرد
از عرب وز ترک و از رومی و کرد
خاک او کردند بر سرهای خویش
درد او دیدند درمان جای خویش
آن خلایق بر سر گورش مهی
کرده خون را از دو چشم خود رهی

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بعد از آن چل روز دیگر در ببست
خویش کشت و از وجود خود برست
هوش مصنوعی: پس از آن، چهل روز دیگر در خود را بست و از وجود خود رها شد.
چونک خلق از مرگ او آگاه شد
بر سر گورش قیامتگاه شد
هوش مصنوعی: زمانی که مردم از مرگ او مطلع شدند، در محل دفن او به‌نوعی دلهره و فاجعه دچار شدند.
خلق چندان جمع شد بر گور او
مو کنان جامه‌دران در شور او
هوش مصنوعی: مردم به قدری برای گرامی‌داشت او گرد هم آمده‌اند که مانند مو بر روی قبرش جمع شده‌اند و در شوق او لباس‌های خود را چاک کرده‌اند.
کان عدد را هم خدا داند شمرد
از عرب وز ترک و از رومی و کرد
هوش مصنوعی: خداوند می‌داند که تعداد انسان‌ها از عرب، ترک، رومی و کرد چقدر است.
خاک او کردند بر سرهای خویش
درد او دیدند درمان جای خویش
هوش مصنوعی: آنها خاک حسرتی را که در دل داشتند، بر سر خود ریختند و درد او را که احساس کردند، به دنبال درمانش رفتند.
آن خلایق بر سر گورش مهی
کرده خون را از دو چشم خود رهی
هوش مصنوعی: مردم در کنار گور او به خاطر غم و اندوهشان اشک می‌ریزند و خون دل می‌خورند.

خوانش ها

بخش ۳۲ - کشتن وزیر خویشتن را در خلوت به خوانش علیرضا بخشی زاده روشنفکر
بخش ۳۲ - کشتن وزیر خویشتن را در خلوت به خوانش عندلیب
بخش ۳۲ - کشتن وزیر خویشتن را در خلوت به خوانش فاطمه زندی

حاشیه ها

1396/03/14 10:06

بعد از آن چل روز دیگر در ببست
خویش کشت و از وجود خود برست
بیت بالا می تواند اشاره باشد به سنت چله گرفتن که در آن سالک چهل شبانه روز از خود مراقبت می کند تا حالت یا مقام یا صفتی را در خود تثبیت کند.
به علاقمندان جهت مطالعه بیشتر، کتاب "سیر و سلوک" نوشته بحر العلوم توصیه می شود.

1396/03/14 10:06

آن خلایق بر سر گورش مهی
کرده خون را از دو چشم خود رهی
مهی در بیت بالا به معنی یک ماه است.

1397/11/08 00:02
کتایون فرهادی

شرح و تفسیر بیت 662
بعد از آن چل روز دیگر در ببست / خویش کشت و از وجود خود برست
پس از آن ، وزیر چهل روز دیگر در خلوتگاهش تنها سر کرد و آنگاه خود را کشت و از وجود خویش رهید .
شرح و تفسیر بیت 663
چونکه خلق از مرگ او آگاه شد / بر سر گورش ، قیامتگاه شد
وقتی مردم از مرگ وزیر با خبر شدند بر سر قبرش از فرط گریه و زاری ، هنگامه عجیبی بر پا شد .
شرح و تفسیر بیت 664
خلق ، چندان جمع شد بر گور او / مو کنان ، جامه دران، در شور او
مردم بر سر مزار وزیر به قدری جمع شدند و در شور و غوغای مرگش موهای خود را کندند و لباسهای خود را از هم دریدند .
شرح و تفسیر بیت 665
کان عدد را هم خدا داند شمرد / از عرب ، وز ترک ، وز رومی و کرد
که شمارش تعداد آنان را تنها خداوند داند و بس ، خلاصه از تازیان و ترکان و کرد به قدری جمع شدند که به شمار در نمی آمدند .
شرح و تفسیر بیت 666
خاک او کردند بر سرهای خویش / درد او دیدند درمان جای خویش
خاک قبر آن وزیر را بر سرهای خود افشاندند و درد فراق او چنان بر جانشان افتاد که درد خود را فراموش کردند و گوئی که دیگر دردی ندارند . [ درمان جای به معنی مکانی برای یافتن درمان . اندوه شدید خود درمان خود است و اشک ، تسلی بخش درد است ] .
شرح و تفسیر بیت 667
آن خلایق بر سر گورش مهی / کرده خون را از دو چشم خود رهی
مردمی که بر سر مزار وزیر گرد آمده بودند مدت یک ماه تمام از دو دیده خود خون گریستند

1402/10/18 01:01
در سکوت

مثنوی را "در سکوت" بشنوید:

پیوند به وبگاه بیرونی