بخش ۱۴۶ - تهدید کردن نوح علیهالسلام مر قوم را کی با من مپیچید کی من روپوشم با خدای میپیچید در میان این بحقیقت ای مخذولان
گفت نوح ای سرکشانْ من، من نیم
من ز جان مُردم به جانان میزیم
چون بمُردم از حواسِ بوالبشر
حق مرا شد سمع و ادراک و بصر
چونکِ من، من نیستم این دَم ز هوست
پیش این دَم هرکه دَم زد کافر اوست
هست اندر نقش این روباه شیر
سوی این روبه نشاید شد دلیر
گر ز روی صورتش مینگروی
غره شیران ازو مینشنوی؟
گر نبودی نوح را از حق یَدی
پس جهانی را چرا بر هم زدی؟
صد هزاران شیر بود او در تنی
او چو آتش بود و عالم خرمنی
چونک خرمن پاس عشر او نداشت
او چنان شعله بر آن خرمن گماشت
هر که او در پیش این شیر نهان
بیادب چون گرگ بگشاید دهان
همچو گرگ آن شیر بر دراندش
فانتقمنا منهم بر خواندش
زخم یابد همچو گرگ از دست شیر
پیشِ شیرْ ابله بُوَد کو شد دلیر
کاشکی آن زخم بر تن آمدی
تا بُدی کایمان و دل سالم بُدی
قوَتم بگسست چون اینجا رسید
چون توانم کرد این سِر را پدید
همچو آن روبه کمِ اشکم کنید
پیش او روباه بازی کم کنید
جمله ما و من به پیش او نهید
مُلکْ مُلکِ اوست مُلک او را دهید
چون فقیر آیید اندر راه راست
شیر و صیدِ شیر خود آن شماست
زانک او پاکست و سبحان وصف اوست
بی نیازست او ز نغز و مغز و پوست
هر شکار و هر کراماتی که هست
از برای بندگان آن شهست
نیست شه را طمع بهر خلق ساخت
این همه دولت خنک آنکو شناخت
آنک دولت آفرید و دو سرا
ملک و دولتها چه کار آید ورا
پیش سبحان پس نگه دارید دل
تا نگردید از گمان بد خجل
کو ببیند سِر و فکر و جست و جو
همچو اندر شیرِ خالص تارِ مو
آنک او بی نقش سادهسینه شد
نقشهای غیب را آیینه شد
سِر ما را بیگمان موقن شود
زان که مؤمن آینهٔ مؤمن بود
چون زند او نقد ما را بر محک
پس یقین را باز داند او ز شک
چون شود جانش محکِ نقدها
پس ببیند قلب را و قلب را
بخش ۱۴۵ - ادب کردن شیر گرگ را کی در قسمت بیادبی کرده بود: گرگ را بر کند سر، آن سرفرازبخش ۱۴۷ - نشاندن پادشاه، صوفیانِ عارف را پیش روی خویش تا چشمشان بدیشان روشن شود: پادشاهان را چنان عادت بود
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گفت نوح ای سرکشانْ من، من نیم
من ز جان مُردم به جانان میزیم
هوش مصنوعی: نوح به سرکشها گفت: من دیگر من نیستم. من از جان خود گذشتهام و اکنون به خاطر محبوبم زندگی میکنم.
چون بمُردم از حواسِ بوالبشر
حق مرا شد سمع و ادراک و بصر
هوش مصنوعی: وقتی که از دنیا بروم و از حواس انسانی جدا شوم، آنگاه حقیقت وجودم به دریافت و فهم بیشتری دست خواهد یافت.
چونکِ من، من نیستم این دَم ز هوست
پیش این دَم هرکه دَم زد کافر اوست
هوش مصنوعی: در این لحظه که من خودم نیستم و تمام وجودم به تو وابسته است، هر کسی که در این زمان برای خود دم از من بزند، در واقع کافر است.
هست اندر نقش این روباه شیر
سوی این روبه نشاید شد دلیر
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به این است که روباه به طور طبیعی نمیتواند به شجاعت و دلاوری شیر دست یابد. حتی اگر در ظاهر چیزی شبیه به شیر به نظر برسد، در عمق وجودش اصل و ذات او متفاوت است و نمیتواند دلیر و شجاع باشد.
گر ز روی صورتش مینگروی
غره شیران ازو مینشنوی؟
هوش مصنوعی: اگر از زیبایی چهرهاش نگریی و احساس عشق نکنی، چگونه میتوانی از دلیران و شیران خبر بگیری؟
گر نبودی نوح را از حق یَدی
پس جهانی را چرا بر هم زدی؟
هوش مصنوعی: اگر نوح از حق یاری نمیگرفت، پس چرا جهانی را دچار تغییر و آشفتگی کردی؟
صد هزاران شیر بود او در تنی
او چو آتش بود و عالم خرمنی
هوش مصنوعی: صد هزار شیر در وجود او نهفته است، مانند آتشی در میان یک خرمن بزرگ، او پر از قدرت و انرژی است.
چونک خرمن پاس عشر او نداشت
او چنان شعله بر آن خرمن گماشت
هوش مصنوعی: زیرا او از محصول خود حق عشر را نداده بود، بنابراین خداوند آتش خشم را بر آن خرمن فرستاد.
هر که او در پیش این شیر نهان
بیادب چون گرگ بگشاید دهان
هوش مصنوعی: هر که در برابر این شیر پنهان بماند و بیاحترامی کند، مانند گرگی است که دهانش را میگشاید.
همچو گرگ آن شیر بر دراندش
فانتقمنا منهم بر خواندش
هوش مصنوعی: شیر مانند گرگ در مقابل دشمن خود ایستاده و انتقام را از آنها میگیرد.
زخم یابد همچو گرگ از دست شیر
پیشِ شیرْ ابله بُوَد کو شد دلیر
هوش مصنوعی: کسی که در برابر قدرت و شجاعت دیگران، بیپروا و بیتوجه عمل کند، در واقع در خطر است. مانند گرگی که در مقابل شیر قرار میگیرد و زخمی میشود، زیرا چنین جسارتی در برابر قدرتی بزرگ، نشانهی نادانی است.
کاشکی آن زخم بر تن آمدی
تا بُدی کایمان و دل سالم بُدی
هوش مصنوعی: ای کاش آن زخم بر بدنم نازش میشد تا هم ایمانم و هم دلم سالم میماند.
قوَتم بگسست چون اینجا رسید
چون توانم کرد این سِر را پدید
هوش مصنوعی: قدرت من از هم گسسته شد وقتی به اینجا رسیدم، حالا چگونه میتوانم این راز را آشکار کنم؟
همچو آن روبه کمِ اشکم کنید
پیش او روباه بازی کم کنید
هوش مصنوعی: شما مانند آن روباه به آهستگی در مقابل او اشک نریزید و بازیهای فریبنده را کنار بگذارید.
جمله ما و من به پیش او نهید
مُلکْ مُلکِ اوست مُلک او را دهید
هوش مصنوعی: تمام ادعاها و منیتها را در پیش او قرار دهید، زیرا این ملک و سلطنت از آنِ اوست. بگذارید سلطنت او را به خود او بسپارید.
چون فقیر آیید اندر راه راست
شیر و صیدِ شیر خود آن شماست
هوش مصنوعی: زمانی که به راه راست و درست قدم میگذارید، حتی اگر فقیر باشید، مثل شیر در شکار خود، قدرت و توان خود را در اختیار دارید.
زانک او پاکست و سبحان وصف اوست
بی نیازست او ز نغز و مغز و پوست
هوش مصنوعی: او پاک و بدون نقص است و ویژگیهایش قابل ستایشاند. او از هر گونه نیاز به چیزهای ظاهری و سطحی بینیاز است.
هر شکار و هر کراماتی که هست
از برای بندگان آن شهست
هوش مصنوعی: هر آنچه سعادتی و ویژگیهای نیکو وجود دارد، به خاطر بندگان آن ذات مقدس است.
نیست شه را طمع بهر خلق ساخت
این همه دولت خنک آنکو شناخت
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که هیچ امتیاز و دلخوشی از سمت پادشاه برای مردم وجود ندارد و او این همه ثروت و قدرت را تنها به خاطر خود و به نفع شخصیاش فراهم کرده است. خوشا به حال کسی که این واقعیت را درک کرده و به درستی شناخت.
آنک دولت آفرید و دو سرا
ملک و دولتها چه کار آید ورا
هوش مصنوعی: خداوند دارای قدرتی است که جهان و همهی کیفر و پادافد را آفریده است. در برابر این عظمت، سلطنتها و حکومتها چه سودی دارند و چه کارایی میتوانند داشته باشند؟
پیش سبحان پس نگه دارید دل
تا نگردید از گمان بد خجل
هوش مصنوعی: دل خود را در پیش خداوند نگهدارید و مراقب باشید که به گمانهای بد دچار نشوید تا شرمنده نشوید.
کو ببیند سِر و فکر و جست و جو
همچو اندر شیرِ خالص تارِ مو
هوش مصنوعی: کسی که به دنبال حقیقت و درک عمیق است، مانند این است که در شیر خالص، تار مویی را ببیند. این نشاندهندهٔ دشواری و نایاب بودن آن جستجو است.
آنک او بی نقش سادهسینه شد
نقشهای غیب را آیینه شد
هوش مصنوعی: او که خالی از هرگونه قیدی است، به گونهای شده که میتواند دنیای پنهان را بازتاب دهد.
سِر ما را بیگمان موقن شود
زان که مؤمن آینهٔ مؤمن بود
هوش مصنوعی: سرّی که بین ماست، به یقین برای او آشکار خواهد شد، زیرا مؤمن، همچون آینهای برای مؤمن دیگر است.
چون زند او نقد ما را بر محک
پس یقین را باز داند او ز شک
هوش مصنوعی: زمانی که او ارزش واقعی ما را آزمایش کند، آنگاه واقعیت را به روشنی از تردید جدایی خواهد داد.
چون شود جانش محکِ نقدها
پس ببیند قلب را و قلب را
هوش مصنوعی: زمانی که روح انسان در برابر آزمایشها و چالشها قرار میگیرد، میتواند با چشم دل حقیقت را ببیند و درک عمیقتری از وجود خود و دنیا پیدا کند.
خوانش ها
بخش ۱۴۶ - تهدید کردن نوح علیهالسلام مر قوم را کی با من مپیچید کی من روپوشم با خدای میپیچید در میان این بحقیقت ای مخذولان به خوانش بامشاد لطف آبادی
بخش ۱۴۶ - تهدید کردن نوح علیهالسلام مر قوم را کی با من مپیچید کی من روپوشم با خدای میپیچید در میان این بحقیقت ای مخذولان به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1392/02/21 06:04
علیرضا
خنک : خوشا
1393/03/28 16:05
ناشناس
زانک مومن آینه مومن بود
خط سوم ماقبل آخر
1401/02/30 22:04
سوشیانت کیخسروی
به تازگی از یکی از تفسیرها چنین شنیدم که :
یک استفاده زیبا ازین حدیث مشهور مولوی کرده که "مومن آینه مومن است" وآن اینکه مومن یکی از نامهای خداوند است و در این عبارت هرکدام از مومن ها را که خداوند درنظر بگیریم این عبارت صادق است وبا بیت قبلی مناسبت معنایی دارد