بخش ۱۰۶ - اظهار معجزهٔ پیغمبر صلی الله علیه و سلم به سخن آمدن سنگریزه در دست ابوجهل علیه اللعنه و گواهی دادن سنگریزه بر حقیت محمد صلی الله علیه و سلم به رسالت او
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
بخش ۱۰۶ - اظهار معجزهٔ پیغمبر صلی الله علیه و سلم به سخن آمدن سنگریزه در دست ابوجهل علیه اللعنه و گواهی دادن سنگریزه بر حقیت محمد صلی الله علیه و سلم به رسالت او به خوانش عندلیب
حاشیه ها
بی درنگ بی کیار و بادرنگ با کیار می شود .
درود آقای شمس الحق
پس بنیانگزار بحارالانوار همین جناب بوده و من نمیدانستم
این که معجزه ی پیامبر نبود ، شیرینکاری سنگها بود .
شاد زی
ابوجهل سنگ ریزه هایی در دست مخفی کرد و از پیامبر اسلام ص پرسید اگر واقعا فرستاده خدای عزوجل هستی و از اسرار اسمان خبر داری در مشت من چی پنهان شده ؟
سنگها اندر کف بوجهل بود
گفت ای احمد بگو این چیست زود
گر رسولی چیست در مشتم نهان
چون خبر داری ز راز آسمان
حضرت رسول ص در جواب گفتند میخواهی من بگویم اونها چه هستند یا خود اونها به حقانیت ما گواهی دهند و ابوجهل میگه این مورد دومی خیلی سخت تر و نادر تره و پیامبر هم درجواب گفتند بلی حق تعالی از انچه تو میخواهی قادرتر و تواناتر است
گفت چون خواهی بگویم آن چههاست
یا بگویند آن که ما حقیم و راست
گفت بوجهل این دوم نادرترست
گفت آری حق از آن قادرترست
درهمان لحظه در میان مشت ابوجهل هر تکه سنگ بزبان امد و شروع به شهادت دادن کردند و میگفتند نیست خدایی جز خداوند یگانه و گوهر تابناک رسول خدارا اصلاحا تراشید (سُفتن)گفتند
از میان مشت او هر پاره سنگ
در شهادت گفتن آمد بی درنگ
لا اله گفت و الا الله گفت
گوهر احمد رسول الله سفت
ابوجهل تا این سخنان رو از سنگ ریزه ها شنید اونهارو از خشم بر زمین پرت کرد و کوبید
چون شنید از سنگها بوجهل این
زد ز خشم آن سنگها را بر زمین