گنجور

شمارهٔ ۳۷ - ایضاً تاریخ فوت میرمعصوم

افغان ز شیشه چرخ کاین واژگونه مینا
آخر می اجل ریخت در جام میرمعصوم
او بود طایر قدس شد زین چمن که گیتی
ویرانه است و باشد ویرانه درخور بوم
القصه زین غم‌آباد چون رفت در وفاتش
دل‌ها شدند مغموم جان‌ها شدند مهموم
کلکم نوشت مشتاق تاریخ رحلت او
یزدان کند به جنت مأوای میرمعصوم

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

افغان ز شیشه چرخ کاین واژگونه مینا
آخر می اجل ریخت در جام میرمعصوم
هوش مصنوعی: به خاطر زخم‌های ناشی از شیشه‌ی چرخ، این گلاب ناب و تغییر کرده، در نهایت به جام پاک و معصوم ریخته می‌شود.
او بود طایر قدس شد زین چمن که گیتی
ویرانه است و باشد ویرانه درخور بوم
هوش مصنوعی: او همچون پرنده‌ای از سرزمین قدس برخواسته است، در حالی که این دنیای خاکی ویران شده است و این ویرانی برای سرزمینش مناسب و قابل تحمل است.
القصه زین غم‌آباد چون رفت در وفاتش
دل‌ها شدند مغموم جان‌ها شدند مهموم
هوش مصنوعی: بالاخره، وقتی او از این دنیای غم‌انگیز رفت، دل‌ها پر از اندوه شدند و جان‌ها در اضطراب فرو رفتند.
کلکم نوشت مشتاق تاریخ رحلت او
یزدان کند به جنت مأوای میرمعصوم
هوش مصنوعی: همه شما نوشتید که مشتاق تاریخ وفات او هستید، خداوند او را به بهشت جایگاه میر معصوم ببرد.