شمارهٔ ۲۳
غنچه گلبن مقصود زمان
رفت بر باد فنا تا خندید
صرصر حادثه چون برگ خزان
دفتر هستیش از هم پاشید
کرد خون در دل مرغان چمن
مرگ ازین غنچه نورسته که چید
داشت آن مرغ بهشتی دل دل
شوق گلزار بهشت جاوید
زد پروبالی و از باغ جهان
بسوی گلشن فردوس پرید
چون ازین باغ ز بیداد اجل
در گلستان بقا رخت کشید
گفت تاریخ وفاتش مشتاق
حیف از آن نوبر نخل امید
شمارهٔ ۲۲ - تاریخ فوت میرزا محمدشفیع: فروغ مشعله دودمان مرتضویشمارهٔ ۲۴ - تاریخ وفات آقا علیاکبر: هزارافسوس از آقا علیاکبر که دست او
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
غنچه گلبن مقصود زمان
رفت بر باد فنا تا خندید
هوش مصنوعی: غنچهای که به گل تبدیل میشود، هدفی بود که در گذر زمان نابود شد. در این میان، شادی و خندهای به وجود آمد.
صرصر حادثه چون برگ خزان
دفتر هستیش از هم پاشید
هوش مصنوعی: به خاطر باد سرد و ناگهانی، زندگیاش مانند برگی پاییزی از هم پاشید و دیگر هیچچیز از آن باقی نماند.
کرد خون در دل مرغان چمن
مرگ ازین غنچه نورسته که چید
هوش مصنوعی: خون دل پرندگان باغ به خاطر این غنچه تازه که چیده شده، به راه افتاد.
داشت آن مرغ بهشتی دل دل
شوق گلزار بهشت جاوید
هوش مصنوعی: آن پرنده بهشتی دلش پر از شوق و ذوق برای گلزار ابدی و زیبا است.
زد پروبالی و از باغ جهان
بسوی گلشن فردوس پرید
هوش مصنوعی: او از باغ جهان با پرواز زیبای خود به سوی بهشت و گلشن پرواز کرد.
چون ازین باغ ز بیداد اجل
در گلستان بقا رخت کشید
هوش مصنوعی: چون از این باغ، به دلیل ظلم سرنوشت و مرگ، از زندگی دور شدم.
گفت تاریخ وفاتش مشتاق
حیف از آن نوبر نخل امید
هوش مصنوعی: گفتند که تاریخ مرگش مشخص شده و من افسوس میخورم که چه سرمایهای از امید را از دست دادهایم.