گنجور

شمارهٔ ۲۸۱

مرا حسن و عشقست زاری و لابه
خداوندگار و نبی و صحابه
کشد ماه در پرده سر گربرآرد
سر از پرده آن ماه زرین عصابه
تراود ز چاک دلم روز و شب خون
کجا اینقدر داده زخمی تلابه
تو و نغمه بلبل و طرف گلشن
من و ناله جغد و کنج خرابه
ز عشق تو دلها پر از خون شد آری
ز یک خم لبالب شود صد قرابه
ز من برده دل ماه مشکین کمندی
که هست اختر حسن اوذو ذبابه
دل از سینه گرمم آن تاب دارد
که ماهی ندارد ز تفتیده تابه
کشند از شراب غمت می‌کشان را
ز می توبه باید ز مستی انابه
ز چاک دلم نقش مهرت نمایان
بود چون ز محراب مسجد کتابه
ز تو کام مشتاق خواهم از آن لب
اجب دعوتی یا ولی‌الاجابه

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مرا حسن و عشقست زاری و لابه
خداوندگار و نبی و صحابه
هوش مصنوعی: من به خاطر زیبایی و عشق به درگاه خداوند و پیامبر و یاران او دائم در حال دعا و ناله‌ام.
کشد ماه در پرده سر گربرآرد
سر از پرده آن ماه زرین عصابه
هوش مصنوعی: ماه در پشت پرده پنهان شده و هنگامی که سرش را از پرده بیرون می‌آورد، زیبایی و درخشش خاصی دارد.
تراود ز چاک دلم روز و شب خون
کجا اینقدر داده زخمی تلابه
هوش مصنوعی: از چاک دل من روز و شب خون می‌جوشد، چقدر باید بر اثر این زخم عمیق رنج کشید؟
تو و نغمه بلبل و طرف گلشن
من و ناله جغد و کنج خرابه
هوش مصنوعی: تو در کنار آواز خوش بلبل و در دل گلزار به سر می‌بری، در حالی که من در گوشه‌ای تنها و غمگین به صدای ناله جغد گوش می‌دهم.
ز عشق تو دلها پر از خون شد آری
ز یک خم لبالب شود صد قرابه
هوش مصنوعی: دل‌ها از عشق تو پر از درد و رنج شدند و این نشان می‌دهد که تنها یک جرعه از لبان تو می‌تواند هزاران دل را تحت تأثیر قرار دهد.
ز من برده دل ماه مشکین کمندی
که هست اختر حسن اوذو ذبابه
هوش مصنوعی: دلم را آن ماه سیاه‌مو با کمند خود گرفته است، زیرا او ستاره‌ای است که زیبایی‌اش مانند مگس می‌درخشد.
دل از سینه گرمم آن تاب دارد
که ماهی ندارد ز تفتیده تابه
هوش مصنوعی: دل من از گرمای عشق چنان پرحرارت است که مانند ماهی در تابه داغ، هیچ آرامشی ندارد.
کشند از شراب غمت می‌کشان را
ز می توبه باید ز مستی انابه
هوش مصنوعی: از شراب غم تو می‌کشان را می‌کشند؛ پس برای رهایی از مستی باید از توبه و بازگشت صحبت کرد.
ز چاک دلم نقش مهرت نمایان
بود چون ز محراب مسجد کتابه
هوش مصنوعی: تصویر محبتت از دل من به وضوح پیدا بود، مانند چراغی در محراب مسجد که کتابی را روشن می‌کند.
ز تو کام مشتاق خواهم از آن لب
اجب دعوتی یا ولی‌الاجابه
هوش مصنوعی: من از لب‌های تو که دعوت‌کننده است، خواستار کام دل می‌شوم.