شمارهٔ ۱۸۲
شود دگر گم دلم در کوی محنت خانهای کمتر
نباشیم ارمن و دل جغدی و ویرانهای کمتر
دلم گر افکنی وز دست نگذاری دل یاران
از این پیمانههای پر ز خون پیمانهای کمتر
مکن آزادم از قیدت بیندیش از هلاک من
بزندان غمت گر جان دهم دیوانهای کمتر
فروغ خود مدار از من دریغ ای شمع شبخیزان
اگر سوزی من سرگشته را پروانهای کمتر
دهد بر آب اگر چشم ترم دل را چه خواهد شد
ز خرمنها که گرد آورده چشمم دانهای کمتر
چرا مشتاق دایم در پی ثبت سخن باشی
اگر حرفت نماند در جهان افسانهای کمتر
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شود دگر گم دلم در کوی محنت خانهای کمتر
نباشیم ارمن و دل جغدی و ویرانهای کمتر
هوش مصنوعی: دل من در گوشهای از دنیای درد و رنج گم شده است، نمیخواهم در مکانی باشم که کمتر از ویرانی و ناکامی باشد. دل من مثل جغد در تاریکی سیر میکند و این حال و روز برایم رنجآور است.
دلم گر افکنی وز دست نگذاری دل یاران
از این پیمانههای پر ز خون پیمانهای کمتر
هوش مصنوعی: اگر دلت را به کسی بسپاری و او تو را ترک نکند، دل دوستان هم از این درد و رنج کمتر خواهد بود.
مکن آزادم از قیدت بیندیش از هلاک من
بزندان غمت گر جان دهم دیوانهای کمتر
هوش مصنوعی: مرا از قید و بند عشق خود رها نکن؛ به یاد داشته باش که جداییات میتواند به هلاکت من منجر شود. حتی اگر برای تو جانم را فدای عشق کنم، این دیوانگی کمتر از آن است که بدون تو زندگی کنم.
فروغ خود مدار از من دریغ ای شمع شبخیزان
اگر سوزی من سرگشته را پروانهای کمتر
هوش مصنوعی: ای شمع شبزندهداران، نور خود را از من مگیر و به من کمکی کن، چرا که من مانند پروانهای سرگشته و پر از آتش سوزی هستم.
دهد بر آب اگر چشم ترم دل را چه خواهد شد
ز خرمنها که گرد آورده چشمم دانهای کمتر
هوش مصنوعی: اگر چشمانم بر آب بیفتد و اشک بریزد، دل من چه موجی خواهد داشت؟ از میان خرمنهایی که با دقت جمعآوری کردهام، حتی یک دانه کمتر حس نخواهم کرد.
چرا مشتاق دایم در پی ثبت سخن باشی
اگر حرفت نماند در جهان افسانهای کمتر
هوش مصنوعی: چرا همیشه باید در تلاش باشی تا حرفهایت را ثبت کنی، وقتی که احتمالاً سخنانت در دنیای پر از افسانه کمرنگ و فراموش خواهد شد؟