گنجور

شمارهٔ ۱۷۷

دلت شکست دلم را دگر چه خواهد کرد
به شیشه سنگ ازین بیشتر چه خواهد کرد
در آن محیط که مرگ آبِ زندگانی شد،
به غرقه خصمی موج خطر چه خواهد کرد
چه باکش از ستمت جان بلب رسیده هجر
جفای تیغ بشمع سحر چه خواهد کرد
درین قفس که ازو نیست ممکن آزادی
بما شکستگی بال و پرچه خواهد کرد
گرفتم اینکه کند عشق را نهان مشتاق
به خون‌فشانی مژگان تر چه خواهد کرد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دلت شکست دلم را دگر چه خواهد کرد
به شیشه سنگ ازین بیشتر چه خواهد کرد
هوش مصنوعی: دل تو شکست و حالا دل من چه می‌تواند بکند؟ سنگی که به شیشه پرتاب می‌شود، دیگر چه آسیبی می‌تواند بزند؟
در آن محیط که مرگ آبِ زندگانی شد،
به غرقه خصمی موج خطر چه خواهد کرد
هوش مصنوعی: در جایی که مرگ به تشنگی و نابودی زندگی تبدیل شده است، دشمنی که در آب غرق شده، در برابر موج خطر چه خواهد کرد؟
چه باکش از ستمت جان بلب رسیده هجر
جفای تیغ بشمع سحر چه خواهد کرد
هوش مصنوعی: آیا دلش نمی‌سوزد از ستمی که بر من می‌کشی؟ وقتی که جانم از دوری تو به تنگ آمده، این احساس درد و رنج که ناشی از خیانت و سختی‌هاست، در برابر زیبایی صبح چه تفاوتی خواهد داشت؟
درین قفس که ازو نیست ممکن آزادی
بما شکستگی بال و پرچه خواهد کرد
هوش مصنوعی: در این قفس که امکان آزادی وجود ندارد، شکستن بال و پر چه فایده‌ای دارد؟
گرفتم اینکه کند عشق را نهان مشتاق
به خون‌فشانی مژگان تر چه خواهد کرد
هوش مصنوعی: من می‌دانم که عشق وقتی پنهان می‌شود، چه کار خواهد کرد؛ آنکه در انتظار است، با چشمانش اشک می‌ریزد و به درد و رنج خود می‌افزاید.