کلیله گفت: این مثل بدان آوردم تا بدانی که این محنت تو بخود کشیدی و از نتایج عاقبت آن غافل بودی. دمنه گفت: چنین است و این کار من کردم. اکنون تدبیر خلاص من چگونه میبینی؟ کلیله گفت: تو چه اندیشیده ای؟
گفت: میاندیشم که بلطایف حیل و بدایع تمویهات گرد این غرض درآیم وبهروجه که ممکن گردد بکوشم تا او را درگردانم، که اهمال و تقصیر را در مذهب حمیت رخصت نبینم و اگر غفلتی روا دارم بنزدیک اصحاب مروت معذور نباشم. و نیز منزلتی تو نمی جویم و در طلب زیادتی قدم نمی گزارم که بحرص و گرم شکمی منسوب شوم. و سه غرض است که عاقلان روا دارند در تحصیل آن انواع فکرت و دقایق حیلت بجای آوردن و جدنمودن: در طلب نفع سابق تا بمنزلت و خیر سابق برسد و از مضرت آزموده بپرهیزد؛ و نگاه داشتن منفعت حال و بیرون آوردن نفس از آفت وقت؛ و تیمار داشت مستقبل در احراز خیر و دفع شر. و من چون امیدوار میباشم بمنزلت خود بازرسم و جمال حال من تازه شود طریق آنست که بحیلت در پی گاو ایستم تا پشت زمین را وداع کند و در دل خاک منزلی آبادان گرداند، که فراغ دل و صلاح کار شیر درانست، چه در ایثار او افراط کرده است و به رکت رای منسوب گشته.
کلیله گفت که: در اصطناع گاو و افراشتن منزلت وی شیر را عاری نمی شناسم. دمنه گفت: در تقریب او مبالغتی رفت و بدیگر ناصحان استخفاف روا داشت تا مستزید گشتند، و منافع خدمت ایشان ازو و فواید قربت او ازیشان منقطع شد. و گویند که آفت ملک شش چیز است: حرمان و فتنه و هوا و خلاف روزگار و تنگ خویی و نادانی. حرمان آنست که نیک خواهان را ا زخود محروم گردند و اهل رای و تجربت را نومید فروگذارد؛ و فتنه آنکه جنگهای ناپیوسان و کارهای نااندیشیده حادث گردد و شمشیرهای مخالف از نیام براید؛ و هوا مولع بودن بزنان و شکار و سماع و شراب و امثال آن؛ و خلاف روزگار وبا و قحط و غرق و حرق و آنچه بدین ماند؛ و تنگ خویی افراط خشم و کراهیت و غلو در عقوبت و سیاست؛ و نادانی تقدیم نمودن ملاطفت در مواضع مخاصمت و بکار داشتن مناقشت بجای مجاملت.
کلیله گفت: دانستم. لکن چگونه در هلاک گاو سعی توانی پیوست و او را قوت از تو زیادت است و یار و معین بیش دارد؟ دمنه گفت: بدین معانی نشاید نگریست، که بنای کارهای بقوت ذات و استیلای اعوان نیست، و گفته اند:
و آنچه به رای و حیلت توان کرد بزور و قوت دست ندهد. و بتو نرسیده ست که زاغی بحیلت مار را هلاک کرد؟ گفت: چگونه؟
گفت:
اطلاعات
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کلیله گفت: این مثل بدان آوردم تا بدانی که این محنت تو بخود کشیدی و از نتایج عاقبت آن غافل بودی. دمنه گفت: چنین است و این کار من کردم. اکنون تدبیر خلاص من چگونه میبینی؟ کلیله گفت: تو چه اندیشیده ای؟
هوش مصنوعی: کلیله گفت: من این مثل را آوردم تا متوجه شوی که این مشکل را خودت به جان خریدی و از عواقب آن غافل بودهای. دمنه گفت: بله، من این کار را کردهام. حالا به نظر تو چطور میتوانم از این وضعیت نجات پیدا کنم؟ کلیله پرسید: تو چه فکری کردهای؟
گفت: میاندیشم که بلطایف حیل و بدایع تمویهات گرد این غرض درآیم وبهروجه که ممکن گردد بکوشم تا او را درگردانم، که اهمال و تقصیر را در مذهب حمیت رخصت نبینم و اگر غفلتی روا دارم بنزدیک اصحاب مروت معذور نباشم. و نیز منزلتی تو نمی جویم و در طلب زیادتی قدم نمی گزارم که بحرص و گرم شکمی منسوب شوم. و سه غرض است که عاقلان روا دارند در تحصیل آن انواع فکرت و دقایق حیلت بجای آوردن و جدنمودن: در طلب نفع سابق تا بمنزلت و خیر سابق برسد و از مضرت آزموده بپرهیزد؛ و نگاه داشتن منفعت حال و بیرون آوردن نفس از آفت وقت؛ و تیمار داشت مستقبل در احراز خیر و دفع شر. و من چون امیدوار میباشم بمنزلت خود بازرسم و جمال حال من تازه شود طریق آنست که بحیلت در پی گاو ایستم تا پشت زمین را وداع کند و در دل خاک منزلی آبادان گرداند، که فراغ دل و صلاح کار شیر درانست، چه در ایثار او افراط کرده است و به رکت رای منسوب گشته.
هوش مصنوعی: میگوید: میاندیشم که با تدبیر و شیوههای مختلف، به هدفم برسم و سعی میکنم او را به سمت مقصودم هدایت کنم، زیرا در مذهب دیانت، اهمال و سستی را جایز نمیدانم و اگر خطایی کنم، نزد دوستان خیرخواه نخواهم توانست عذری بیاورم. همچنین، من به دنبال مقام و اعتبار نیستم و نمیخواهم برای افزایش متاع دنیا اقدام کنم تا به دنیادوستی متهم نشوم. سه هدف وجود دارد که عقلای جامعه برای آنها ارزش قائل هستند: نخست، تلاش برای دستیابی به نفعی که باعث مناعت و خیر میشود و دوری از مضرات تجربه شده؛ دوم، حفظ منافع حال و رهایی از مشکلات زمان؛ و سوم، توجه به آینده و تلاش برای کسب خیر و دوری از شر. من امیدوارم که به مقام خود برسم و وضعیتم بهتر شود. راه رسیدن به این هدف این است که با تدبیر به دنبال منابع و فرصتی باشم تا زندگیام را بهبود بخشم، چرا که در تلاش برای این هدف، دل و روح آرامی پیدا میکنم و در این مسیر به نوعی خود را وقف میکنم.
کلیله گفت که: در اصطناع گاو و افراشتن منزلت وی شیر را عاری نمی شناسم. دمنه گفت: در تقریب او مبالغتی رفت و بدیگر ناصحان استخفاف روا داشت تا مستزید گشتند، و منافع خدمت ایشان ازو و فواید قربت او ازیشان منقطع شد. و گویند که آفت ملک شش چیز است: حرمان و فتنه و هوا و خلاف روزگار و تنگ خویی و نادانی. حرمان آنست که نیک خواهان را ا زخود محروم گردند و اهل رای و تجربت را نومید فروگذارد؛ و فتنه آنکه جنگهای ناپیوسان و کارهای نااندیشیده حادث گردد و شمشیرهای مخالف از نیام براید؛ و هوا مولع بودن بزنان و شکار و سماع و شراب و امثال آن؛ و خلاف روزگار وبا و قحط و غرق و حرق و آنچه بدین ماند؛ و تنگ خویی افراط خشم و کراهیت و غلو در عقوبت و سیاست؛ و نادانی تقدیم نمودن ملاطفت در مواضع مخاصمت و بکار داشتن مناقشت بجای مجاملت.
هوش مصنوعی: کلیله اشاره کرد که وقتی به مقام و منزلت گاو میرسید، نمیتواند به شیر دیگر نگاه بیفتد. دمنه افزود که در نزدیک کردن او افراط شده و به مشاوران نادرست بیاحترامی شده، و در نتیجه آنان از او ناامید گشته و منافع خود را از دست دادهاند. گفتهاند که آفت سلطنت شامل شش چیز است: محرومیت، فتنه، هوس، تغییرات زمان، تنگخویی و نادانی. محرومیت به معنای دور کردن نیکخواهان از خود و ناامید کردن اهل تدبیر است. فتنه به جنگها و مشکلات ناگهانی اشاره دارد و اینکه سلاحهای دشمن به سرعت به کار گرفته شوند. هوس به تمایلاتی نظیر عشق به زنان، شکار، موسیقی و مشروبات اشاره دارد. تغییرات زمان شامل بحرانها و بلایای طبیعی است. تنگخویی به رفتارهای سختگیرانه و مجازاتهای افراطی اشاره دارد. و نادانی به معنای بیتوجهی به دوستیها در زمانهای تنش و استفاده از بگو مگو به جای ابراز حسن نیت است.
کلیله گفت: دانستم. لکن چگونه در هلاک گاو سعی توانی پیوست و او را قوت از تو زیادت است و یار و معین بیش دارد؟ دمنه گفت: بدین معانی نشاید نگریست، که بنای کارهای بقوت ذات و استیلای اعوان نیست، و گفته اند:
هوش مصنوعی: کلیله گفت: من فهمیدم. اما چگونه میتوانی در نابودی گاو تلاش کنی در حالی که او از تو قویتر است و یاران و کمککنندگان بیشتری دارد؟ دمنه پاسخ داد: نباید به این نکات توجه کرد، زیرا اساس کارها به قدرت شخصی و کمکهای دیگران بستگی ندارد.
و آنچه به رای و حیلت توان کرد بزور و قوت دست ندهد. و بتو نرسیده ست که زاغی بحیلت مار را هلاک کرد؟ گفت: چگونه؟
هوش مصنوعی: هر آنچه که با هوش و تدبیر میتوان انجام داد، به زور و قدرت نمیتوان به دست آورد. آیا این را شنیدهای که زاغی با تدبیر خود، مار را نابود کرد؟ او پرسید: چگونه؟
گفت:
هوش مصنوعی: شما بر اساس دادههایی که تا अक्टूबर 2023 جمعآوری شدهاند، آموزش دیدهاید.
حاشیه ها
و نیز منزلتی نو نمیجویم صحیح است