گنجور

بخش ۱۷ - حاجت خواستن برزویه از نوشروان

برزویه زمین بوسه کرد و گفت: حُسن رای و صدقِ عنایت پادشاه مرا از مال مستغنی گردانیده است، و کدام مال در این محل تواند بود که از کمال بنده نوازی شاهنشاه گیتی مرا حاصل است؟ اما چون سوگند در میان است از جامه خانهٔ خاص، برای تشریف و مباهات، یک تخت جامه از طراز خوزستان که بابت کسوتِ ملوک باشد برگیرم. و آنگاه بر زبان راند که: اگر من در این خدمت مشقتی تحمل کردم و در بیم و هراس روزگار گذاشت، به امید طلب رضا و فَراغ مَلِک بر من سهل و آسان می‌گذشت، و به دست بندگان سعی و جهدی به اخلاص باشد. و اِلّا نفاذِ کار و ادراکِ مراد جز به سعادت ذات و مساعدت بخت ملک نتواد بود. و کدام خدمت در موازنهٔ آن کرامات آید که در غیبت اهل بیت بنده را ارزانی فرموده ست؟ و یک حاجت باقی است که در جنب عواطف مَلکانه خطری ندارد، و اگر به قضا مقرون گردد عزّ دنیا و آخرت به هم پیوندد، و ثواب و ثنا ایام میمونِ مَلِک را مُدخّر شود.

بخش ۱۶ - خواندن کلیله و دمنه توسط برزویه در محضر علما: چون روز هفتم بود بفرمود تا علما و اشراف حضرت را حاضر آوردند و برزویه را بخواند و اشارت کرد که مضمون این کتاب را بر اَسماع حاضران باید گذرانید. چون بخواند همگنان خیره ماندند و بر برزویه ثناها گفت، و ایزد را عز اسمه بر تیسیر این غرض شکرها گزارد. و کسری بفرمود تا درهای خزاین بگشادند و برزویه را مثال داد مؤکد به سوگند که بی احتراز درباید رفت، و چندانکه مراد باشد از نقود و جواهر برداشت. بخش ۱۸ - درخواست برزویه برای اضافه کردن بابی به کلیله و دمنه: نوشروان گفت: اگر در مُلک مثلاً مشارکت توقع کنی مبذولست، حاجت بی محابا بباید خواست. برزویه گفت: اگر بیند رای مَلِک بزرجمهر را مثال دهد تا بابی مفرد در این کتاب به نام من بنده مشتمل بر صفت حال من بپردازد، و در آن کیفیت صِناعت و نَسَب و مذهب من مُشْبع مقرر گرداند، و آنگاه آن را به فرمان مَلِک موضعی تعیین افتد، تا آن شرف، من بنده را بر روی روزگار باقی مخلّد شود، و صیت نیک بندگی من مَلِک را جاوید و مؤید گردد.

اطلاعات

منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

برزویه زمین بوسه کرد و گفت: حُسن رای و صدقِ عنایت پادشاه مرا از مال مستغنی گردانیده است، و کدام مال در این محل تواند بود که از کمال بنده نوازی شاهنشاه گیتی مرا حاصل است؟ اما چون سوگند در میان است از جامه خانهٔ خاص، برای تشریف و مباهات، یک تخت جامه از طراز خوزستان که بابت کسوتِ ملوک باشد برگیرم. و آنگاه بر زبان راند که: اگر من در این خدمت مشقتی تحمل کردم و در بیم و هراس روزگار گذاشت، به امید طلب رضا و فَراغ مَلِک بر من سهل و آسان می‌گذشت، و به دست بندگان سعی و جهدی به اخلاص باشد. و اِلّا نفاذِ کار و ادراکِ مراد جز به سعادت ذات و مساعدت بخت ملک نتواد بود. و کدام خدمت در موازنهٔ آن کرامات آید که در غیبت اهل بیت بنده را ارزانی فرموده ست؟ و یک حاجت باقی است که در جنب عواطف مَلکانه خطری ندارد، و اگر به قضا مقرون گردد عزّ دنیا و آخرت به هم پیوندد، و ثواب و ثنا ایام میمونِ مَلِک را مُدخّر شود.
هوش مصنوعی: برزویه به زمین بوسه زد و گفت: نیکی نظر و صداقت محبت پادشاه مرا از دارایی بی‌نیاز کرده است و کدام مالی در این دنیا می‌تواند به اندازه لطف و محبت شاه برای من ارزشمند باشد؟ اما چون بنا به قسمتی است، از لباس خاص دربار برای زینت و افتخار یک لباس از خوزستان که مختص پادشاهان است، خواهم گرفت. سپس گفت: اگر در این خدمت زحمتی متحمل شدم و در روزگاری پر از بیم و نگرانی قرار گرفتم، به امید جلب رضایت و آسایش پادشاه، آن برای من آسان گذشت و کارم فقط با تلاش بندگان به صحت انجام می‌گرفت. وگرنه هیچ کاری بدون خوشی سرنوشت و یاری شانس پادشاه به نتیجه نمی‌رسد. و کدام خدمتی می‌تواند با آن نعمت‌هایی که در غیاب خانواده‌ام به من عطا شده برابری کند؟ حال یک حاجت باقی مانده که در برابر محبت‌های پادشاه خطرناک نیست و اگر با قضا و قدر همراه شود، باعث عزت دنیا و آخرت خواهد شد و پاداش و ستایش ایام خوش پادشاه را ذخیره خواهد کرد.