یکی از حاضران گفت:سزاوارتر کسی که چگونگی مکر او از عوام نباید پرسید، و خبث ضمیر او بر خواص مشتبه نگردد، این بدبختست که علامات کژی سیرت در زشتی صورت او دیده میشود. قاضی پرسید که: آن علامت چیست؟ تقریر باید کردن، که همه کس آن را نتواند شناخت. گفت: علما گویند که «هرگشاده ابرو، که چشم راست او از چپ خردتر باشد با اختلاج دای»،و بینی او بجانب راست میل دارد، و در هر منبتی از اندام او سه موی روید، و نظر او همیشه سوی زمین افتد، ذات ناپاک او مجمع فساد و مکر و منبع فجور و غدر باشد. »و این علامات در وی موجود است.
دمنه گفت: د راحکام خلایق گمان میل و مداهنت توان داشت، و حکم ایزدی عین صواب است و دران سهو و زلت و خطا و غفلت صورت نبندد. و اگر این علامات که یاد کردی معین عدل و دلیل صدق میتواند بود و، بدان حق را از باطل جدا میتوان کرد، پس جهانیان در همه معانی از حجت فارغ آمدند، و بیش هیچ کس را نه بر نیکوکاری محمدت واجب آید و نه بر بدکرداری عقوبت لازم. زیرا که هیچ مخلوق این معانی را از خود دفع نتواند کرد. پس بدین حکم جزای اهل خیر و پاداش اهل شر محو گشت. و اگر من این کار که میگویند بکرده ام، نعوذبالله، این علامات مرا برین داشته باشد، و چون دفع آن در امکان نیاید نشاید که بعقوبت آن ماخوذ گردم، که آنها با من برابر آفریده شدهاند. و چون ازان احتراز نتوان کرد حکم بدان چگونه واقع گردد؟ و تو باری برهان جهل و تقلید خویش روشن گردانیدی و بکلمه ای نامفهوم نمایش بی وجه و مداخلت نه در هنگام گرفتی.
چون بدمنه براین جمله جواب بداد دیگر حاضران دم درکشیدند و چیزی نگفتند قاضی بفرمود تا او را بزندان بازبردند.
اطلاعات
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
یکی از حاضران گفت:سزاوارتر کسی که چگونگی مکر او از عوام نباید پرسید، و خبث ضمیر او بر خواص مشتبه نگردد، این بدبختست که علامات کژی سیرت در زشتی صورت او دیده میشود. قاضی پرسید که: آن علامت چیست؟ تقریر باید کردن، که همه کس آن را نتواند شناخت. گفت: علما گویند که «هرگشاده ابرو، که چشم راست او از چپ خردتر باشد با اختلاج دای»،و بینی او بجانب راست میل دارد، و در هر منبتی از اندام او سه موی روید، و نظر او همیشه سوی زمین افتد، ذات ناپاک او مجمع فساد و مکر و منبع فجور و غدر باشد. »و این علامات در وی موجود است.
هوش مصنوعی: یکی از حاضران گفت: کسی که باید درباره مکر او از مردم عادی نپرسید و نیت بدش به خواص پنهان نماند، واقعاً بدبخت است، زیرا نشانههای کجسیرتی او در چهرهاش نمایان است. قاضی از او پرسید: آن نشانه چیست؟ او توضیح داد که باید به گونهای بیان شود که همه افراد نتوانند آن را تشخیص دهند. گفت: علما میگویند هر کسی که ابروهایش باز باشد و چشم راست او از چشم چپ کوچکتر باشد و بینیاش به سمت راست متمایل باشد، و در هر قسمت از بدنش سه موی پیدا شود و همواره نگاهش به سمت زمین باشد، نشاندهندهی این است که ذات ناپاک او منبع فساد و مکر و فریب است. و این نشانهها در او وجود دارد.
دمنه گفت: د راحکام خلایق گمان میل و مداهنت توان داشت، و حکم ایزدی عین صواب است و دران سهو و زلت و خطا و غفلت صورت نبندد. و اگر این علامات که یاد کردی معین عدل و دلیل صدق میتواند بود و، بدان حق را از باطل جدا میتوان کرد، پس جهانیان در همه معانی از حجت فارغ آمدند، و بیش هیچ کس را نه بر نیکوکاری محمدت واجب آید و نه بر بدکرداری عقوبت لازم. زیرا که هیچ مخلوق این معانی را از خود دفع نتواند کرد. پس بدین حکم جزای اهل خیر و پاداش اهل شر محو گشت. و اگر من این کار که میگویند بکرده ام، نعوذبالله، این علامات مرا برین داشته باشد، و چون دفع آن در امکان نیاید نشاید که بعقوبت آن ماخوذ گردم، که آنها با من برابر آفریده شدهاند. و چون ازان احتراز نتوان کرد حکم بدان چگونه واقع گردد؟ و تو باری برهان جهل و تقلید خویش روشن گردانیدی و بکلمه ای نامفهوم نمایش بی وجه و مداخلت نه در هنگام گرفتی.
هوش مصنوعی: دمنه بیان کرد که در میان مردم ممکن است گاهی تصور شود که اراده و لطف حکام بر رفتار آنها تأثیر دارد، اما فرمان الهی همیشه عادلانه و درست است و در آن هیچ اشتباه یا غفلت وجود ندارد. اگر نشانههایی که اشاره کردهای، نشاندهنده عدالت و حقیقت باشد، بنابراین مردم در تمامی امور از دلیل و برهان خالی هستند و هیچکس نه ملزم به انجام نیکوکاری است و نه مستحق مجازات برای بدیها. زیرا هیچ مخلوقی نمیتواند این معانی را از نظر خودش دور کند. به این ترتیب، پاداش نیکوکاران و عذاب بدکاران از بین میرود. اگر من به چیزی متهم شوم، این نشانهها میتواند دلیلی برای من باشد و وقتی که از آن جلوگیری ممکن نیست، پس چگونه میتوانم مجازات شوم در حالی که آنها هم مانند من آفریده شدهاند؟ اگر نتوان از این موضوع اجتناب کرد، پس صدور حکم چگونه ممکن است؟ و تو تنها بیجهت، برهان نادانی و تقلید خود را روشن کردهای و با کلمات نامفهوم، بدون دلیل و در زمان نامناسب، وارد بحث شدهای.
چون بدمنه براین جمله جواب بداد دیگر حاضران دم درکشیدند و چیزی نگفتند قاضی بفرمود تا او را بزندان بازبردند.
هوش مصنوعی: وقتی بدمنه به این جمله پاسخ داد، دیگر حاضران سکوت کردند و چیزی نگفتند. قاضی دستور داد او را به زندان برگردانند.