گنجور

شمارهٔ ۳ - فی مرثیه امام حسین علیه‌السلام

به نال ای دل که دیگر ماتم آمد
بگری ای دیده ایام غم آمد
گل غم سرزد از باغ مصیبت
جهان را تازه شد داغ مصیبت
جهان گردید از ماتم دگرگون
لباس تعزیت پوشیده گردون
ز باغ غصه کوه از پا فتاده
زمین را لرزه بر اعضا فتاده
فلک تیغ ملامت بر کشیده
ز ماه نو الف بر سر شیده
ازین غم آفتاب از قصر افلاک
فکنده خویش را چون سایه بر خاک
عروس مه گسسته موی خود را
خراشیده به ناخن روی خود را
خروش بحر از گردون گذشته
سرشک ابر از جیحون گذشته
تو نیز ای دل چو ابر نوبهاری
به بار از دیده هر اشگی که داری
که روز ماتم آل رسول است
عزای گلبن باغ بتول است
عزای سید دنیا و دین است
عزای سبط خیرالمرسلین است
عزای شاه مظلومان حسین است
که ذاتش عین نور و نور عین است
دمی کز دست چرخ فتنه پرداز
ز پا افتاد آن سرو سرافراز
غبار از عرصهٔ غبرا برآمد
غریو از گنبد خضرا برآمد
ملایک بی‌خود از گردون فتادند
میان کشتگان در خون فتادند
مسلمانان خروش از جان برآرید
محبان از جگر افغان برآرید
درین ماتم بسوز و درد باشید
به اشگ سرخ و رنگ زرد باشید
بسان غنچه دلها چاک سازید
چو نرگس دیده‌ها نمناک سازید
ز خون دیده در جیحون نشینید
چو شاخ ارغوان در خون نشینید
به ماتم بیخ عیش از جان برآرید
به زاری تخم غم در دل بکارید
که در دل این زمان تخم ملامت
برشادی دهد روز قیامت
خداوندا به حق آل حیدر
به حق عترت پاک پیامبر
که سوی محتشم چشم عطا کن
شفیعش را شهید کربلا کن

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

آهنگ ها

این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟

"خروش بحر (چهارگاه)"
با صدای علیرضا افتخاری (آلبوم خروش بحر)

حاشیه ها

1390/09/27 19:11
سامی

شعر بسیار زیبایی بود ،من رو بدوره دبیرستان برد...

1393/07/15 12:10
سیدمهدی

متن بی غلط این مثنوی محتشم در صفحات 472 و 472 جلد اول هفت دیوان محتشم کاشانی به تصحیح دکتر عبدالحسین نوایی و مهدی صدری چاپ موسسه پژوهشی میراث مکتوب که اصح ضبط های آن است چنین درج شده است:
و له ایضا فی مرثیه الامام الحسین علیه السلام
بنال ای دل که دیگر ماتم آمد
بگری ای دیده کایّام غم آمد
گل غم سر زد از باغ مصیبت
جهان را تازه شد داغ مصیبت
ز ماتم وحش و طیر اندر فغان است
خروش اندر زمین و آسمان است
جهان گردید از ماتم دگرگون
لباس تعزیت پوشیده گردون
ز بار غصه کاو از پا فتاده
زمین را لرزه بر اعضا فتاده
فلک تیغ ملامت بر کشیده
ز ماه نو الف بر سر شیده
از این غم آفتاب از قصر افلاک
فکنده خویش را بر سایه خاک
عروس مه گسسته موی خود را
خراشیده به ناخن روی خود را
خروش بحر از گردون گذشته
سرشک ابر از جیحون گذشته
تو نیز ای دل چو ابر نو بهاری
ببار از دیده هر اشکی که داری
که روز ماتم آل رسول است
عزای گلبن باغ بتول است
عزای سید دنیا و دین است
عزای سبط خیرالمرسلین است
عزای شاه مظلومان حسین است
که ذاتش عین نور و نور عین است
دمی کز دست چرخ فتنه پرداز
ز پا افتاد آن سرو سرافراز
غبار از عرصه غبرا برآمد
غریو از گنبد خضرا برآمد
ملایک بی‌خود از گردون فتادند
میان کشتگان در خون فتادند
مسلمانان خروش از جان برآرید
محبان از جگر افغان برآرید
در این ماتم به سوز و درد باشید
به اشگ سرخ و روی زرد باشید
بسان غنچه ها دل چاک سازید
چو نرگس دیده ‌ها نمناک سازید
ز خون دیده در جیحون نشینید
چو شاخ ارغوان در خون نشینید
به ماتم بیخ عیش از جان برآرید
به زاری تخم غم در دل بکارید
که در دل این زمان تخم ملامت
بر شادی دهد روز قیامت
خداوندا به حق آل حیدر
به حق عترت پاک پیمبر
که سوی محتشم چشم عطا کن
شفیعش را شهید کربلا کن