شمارهٔ ۳۴ - وله ایضا
خان جم جاه پادشاه منش
ملک کامکار ملک وجود
آسمان سداد و بحر و داد
نسخهٔ لطف کردگار ودود
سر گردنکشان محمدخان
که کنندش سران به طول سجود
آن که حزمش به صولجان ظفر
گوی نصرت ز کائنات ربود
وانکه از کشتزار هستی خصم
همهٔ سرها به داس تیغ درود
قبه بر روی نیلگون سپرش
آفتابست بر سپهر کبود
دست صد پیل ساز بسته به چوب
تیغ او در دو نیمه کردن خود
در هر ملک را که حادثه بست
او به مفتاح تیغ تیز گشود
گر بود پرتوی ز تربیتش
زنگ ظلمت توان ز دود زدود
به نسیم حمایتش شاید
گل دماند ز آتش نمرود
هست اگر صدهزار میر و ملک
او پناه عساکر است و جنود
حاصل آن خان کامران که سزاست
در امیری به خسرویش ستود
در زمانی که محتشم میکرد
قلم اندر ثنایش غالیه سود
زیب دیوان به نام او میداد
از ورود ثنا و مدح و درود
آمدند از سفر دو خواهنده
بر سر آن اسیر غم فرسود
در محلی که برنمیآمد
هفته هفته ز مطبخ او دود
وان قدر زر نداشت در کیسه
که گدائی شود بدان خوشنود
داشت اما قراضهای در قم
که نه معدوم بود و نه موجود
پیش شخصی که با وجود سند
راه آن کار صرف میپیمود
دیگری چون نبود کان زر را
بتواند به حکم نقد نمود
التماس وجود دادن آن
کرد از آن پادشاه کشور جود
وز زبان مبارکش با آن
مژدهٔ لطف خاص نیز شنود
پس از آن قابضان روح که هست
راه مهلت به عهد شه مسدود
به یکی وعدهٔ زرقم کرد
که وصولش ز ممکنات نبود
به یکی وعدهٔ زر نواب
که یقین میرسد نه دیر و نه زود
لیک در وجه نقد و نسیه چو هست
آن قدر فرق کز زیان تا سود
هر دو بستند دل در آن مبلغ
که خداوند وعده میفرمود
حالیا بر در سرای فقیر
که به دو دولت است قیراندود
بر سر این دو زر که در عدمند
یکی اما نهاده رو بوجود
یک دگر را عجب اگر نکشند
این دو کم صبر و پر شتاب حسود
وارثان تا ز راه دور آیند
ز پی آن دو منبع موعود
از پی کفن دفنشان باید
قرض دیگر بر آن دو قرض افزود
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خان جم جاه پادشاه منش
ملک کامکار ملک وجود
هوش مصنوعی: سرای پادشاهی و مقام والای او، محلی است که تمام نعمتها و خوبیهای جهان در آن گرد آمده است.
آسمان سداد و بحر و داد
نسخهٔ لطف کردگار ودود
هوش مصنوعی: آسمان و دریا نشانههایی از رحمت و محبت خداوند هستند.
سر گردنکشان محمدخان
که کنندش سران به طول سجود
هوش مصنوعی: سرگردنکشان محمدخان به زانوهای خود سجده میکنند.
آن که حزمش به صولجان ظفر
گوی نصرت ز کائنات ربود
هوش مصنوعی: کسی که با احتیاط و سیاست در پیش میرود، به نحوی پیروزی را از همه موجودات جهان به دست میآورد.
وانکه از کشتزار هستی خصم
همهٔ سرها به داس تیغ درود
هوش مصنوعی: کسی که در کشتزار وجود مشغول است، دشمن همهٔ سرهاست و با داس تیز به آنها ضربه میزند.
قبه بر روی نیلگون سپرش
آفتابست بر سپهر کبود
هوش مصنوعی: سپر او بر روی آسمان آبی، همچون گنبدی است که نور خورشید بر آن تابیده و جلوهای زیبا ایجاد کرده است.
دست صد پیل ساز بسته به چوب
تیغ او در دو نیمه کردن خود
هوش مصنوعی: یک دست زبردست که قادر است به راحتی از پس کارهای سخت برآید، با قدرتی بسیار میتواند چیزها را به دو نیم تقسیم کند.
در هر ملک را که حادثه بست
او به مفتاح تیغ تیز گشود
هوش مصنوعی: هر کجا حادثهای پیش آمد، او با تیزی و توانایی خاص خود، راه را باز کرد و مشکل را حل نمود.
گر بود پرتوی ز تربیتش
زنگ ظلمت توان ز دود زدود
هوش مصنوعی: اگر درخشش و نوری از تربیت او باشد، میتوان از جهل و تیرگی رهایی یافت و آن را از بین برد.
به نسیم حمایتش شاید
گل دماند ز آتش نمرود
هوش مصنوعی: شاید نسیم مهربانیاش بتواند گل را از آتش نمرود نجات دهد.
هست اگر صدهزار میر و ملک
او پناه عساکر است و جنود
هوش مصنوعی: اگرچه ممکن است صد هزار فرمانده و پادشاه وجود داشته باشد، اما او خود پناهگاه و محافظ جنگجویان و سربازان است.
حاصل آن خان کامران که سزاست
در امیری به خسرویش ستود
هوش مصنوعی: این بیت به معنای این است که آن کسی که به مقام و منزلت والایی دست یافته، به خاطر لیاقتش و شایستگیاش در مقام امیری مورد ستایش قرار میگیرد.
در زمانی که محتشم میکرد
قلم اندر ثنایش غالیه سود
هوش مصنوعی: زمانی که محتشم قلم را به ثنای او مشغول میکرد، غالیهای سودمند از آن به دست میآورد.
زیب دیوان به نام او میداد
از ورود ثنا و مدح و درود
هوش مصنوعی: زیبایی دیوان به خاطر نام او بود که شامل ستایش و نیکوگویی و درود میشد.
آمدند از سفر دو خواهنده
بر سر آن اسیر غم فرسود
هوش مصنوعی: دو نفر که در جستجوی چیزی بودند، از سفر برگشتند و به سوی کسی که در آرزوی رهایی از اندوه بود، آمدند.
در محلی که برنمیآمد
هفته هفته ز مطبخ او دود
هوش مصنوعی: در جایی که هر هفته از آشپزخانه او بخار و دود برمیخاست.
وان قدر زر نداشت در کیسه
که گدائی شود بدان خوشنود
هوش مصنوعی: این بیت میگوید که اگر فردی پول و دارایی در کیف خود نداشته باشد، نمیتواند به عنوان گدا کسی را راضی کند. به عبارت دیگر، برای جلب رضایت دیگران یا کمک خواستن، نیاز به حداقل دارایی و امکانات دارید.
داشت اما قراضهای در قم
که نه معدوم بود و نه موجود
هوش مصنوعی: در قم چیزی داشت که نه کاملاً نابود شده بود و نه بهطور کامل وجود داشت، شبیه به یک چیز ناقص یا بیخاصیت.
پیش شخصی که با وجود سند
راه آن کار صرف میپیمود
هوش مصنوعی: شخصی بود که علیرغم داشتن مدرک و سند معتبر، هنوز به روش خود ادامه میداد و به راهی که میخواست میرفت.
دیگری چون نبود کان زر را
بتواند به حکم نقد نمود
هوش مصنوعی: هیچ کس مانند او نیست که بتواند به ارزش واقعی طلا پی ببرد و آن را درست ارزیابی کند.
التماس وجود دادن آن
کرد از آن پادشاه کشور جود
هوش مصنوعی: از آن پادشاه مهربان، درخواست کردند که وجود و زندگی را به ما عطا کند.
وز زبان مبارکش با آن
مژدهٔ لطف خاص نیز شنود
هوش مصنوعی: او از زبان مبارکش خبر خوشی دربارهٔ لطف ویژهای را میشنود.
پس از آن قابضان روح که هست
راه مهلت به عهد شه مسدود
هوش مصنوعی: پس از آنکه روح و جان انسان در کنترل و اختیار گیرندگان قرار میگیرد، دیگر فرصتی برای بهبود یا تغییر در شرایط زندگی باقی نمیماند و راهی برای بازگشت به گذشته وجود ندارد.
به یکی وعدهٔ زرقم کرد
که وصولش ز ممکنات نبود
هوش مصنوعی: به کسی وعدهای داد که رسیدن به آن وعده از امکانات و واقعیتها خارج بود.
به یکی وعدهٔ زر نواب
که یقین میرسد نه دیر و نه زود
هوش مصنوعی: به کسی وعده دادن که احتمالاً به زودی یا دیرتر سود و بهرهای به او خواهد رسید.
لیک در وجه نقد و نسیه چو هست
آن قدر فرق کز زیان تا سود
هوش مصنوعی: اما در مورد پول نقد و اعتبار، آنقدر تفاوت وجود دارد که از ضرر تا سود قابل مشاهده است.
هر دو بستند دل در آن مبلغ
که خداوند وعده میفرمود
هوش مصنوعی: هر دو نفر به وعدهای که خداوند داده بود، دل بسته بودند.
حالیا بر در سرای فقیر
که به دو دولت است قیراندود
هوش مصنوعی: اکنون در برابر خانهی یک فقیر ایستادهایم که زندگیاش به دو صورت متفاوت و دشوار رنج میبرد.
بر سر این دو زر که در عدمند
یکی اما نهاده رو بوجود
هوش مصنوعی: در مورد این دو سکه که در غیاب هستند، یکی را به وجود آوردهای.
یک دگر را عجب اگر نکشند
این دو کم صبر و پر شتاب حسود
هوش مصنوعی: اگر دو نفر با کمصبری و شتاب زیاد حسد میورزند، تعجبی نیست که به یکدیگر آسیب برسانند.
وارثان تا ز راه دور آیند
ز پی آن دو منبع موعود
هوش مصنوعی: وراثت و جانشینی تنها به افرادی که از دور دستها میآیند، مرتبط است که به دنبال دو منبع موعود و ارزشمند هستند.
از پی کفن دفنشان باید
قرض دیگر بر آن دو قرض افزود
هوش مصنوعی: برای دفن کردن آنها، باید بدهی دیگری به دو قرض قبلی اضافه کرد.