گنجور

شمارهٔ ۹

مبین به چشم کم ای شوخ نازنین ما را
گدای کوی توام همچنین مبین ما را
هنوز سجدهٔ آدم نکرده بود ملک
که بود گرد سجود تو بر جبین ما را
گذر به تربت ما یار کمتر از همه کرد
گمان به یاری او بود بیش ازین ما را
به دستیاری ما ناید آن مسیح نفس
اگر بود ید بیضا در آستین ما را
طبیب ما که دمش پاس روح می‌دارد
چه حکمت است که می‌دارد اینچنین ما را
نگین خاتم عشق است گوهر دل و نیست
به غیر حرف وفا نقش آن نگین ما را
بلا گزینی ما اختیاری ما نیست
خدا نداده دل عافیت گزین ما را
گناه یک نفس آن مه به مجلس از ما دید
که بند کرد در آن زلف عنبرین ما را
ز آه ما به گمانی فتاده بود امشب
که می‌نمود پیاپی به همنشین ما را
بیار پیک نظر محتشم نهفته فرست
که قاطعان طریقند در کمین ما را

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

حاشیه ها

1391/09/21 00:11
فاطمه

وزن شعر:مفاعلن فعلاتن مفاعلن فع لن
بحر:مجتث مثمن مخبون اصلم

1396/05/21 00:08
علی احمدی

در بیت ششم به اشتباه خاتم را خام وارد نموده اید و در واقع شکل صحیح آن بدین صورت است:
نگین خاتم عشق است گوهر دل و نیست
به غیر حرف وفا نقش آن نگین ما را