گنجور

شمارهٔ ۵۹۷

نیست پیوند گسل مرغ دل شیدائی
زان بت نوش دهن چون مگس از حلوائی
زانگبین است مگر فرش حریم در او
که چنین مانده در او پای دل هرجائی
شکرستان جمال تو چنان می‌خواهم
که در آنجا مگسی را نبود گنجائی
ساکنم کن به ره خویش که پر مشکل نیست
مور را درگذر شهد سکون فرسائی
بر سر خوان تو بر زهر بنان سائی به
که به شهد دگران دست و دهان آلائی
بازماند دهن طفل لبن خواره ز شوق
هرگه آیند لبان تو به شکر خائی
محتشم در صفت آری به شکر ریزی تو
طوطی نیست درین نه قفس مینائی

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نیست پیوند گسل مرغ دل شیدائی
زان بت نوش دهن چون مگس از حلوائی
هوش مصنوعی: دل شیدای ما به خاطر معشوقی زیبا و شیرین است، اما این عشق را نمی توان با هیچ چیز دیگری پیوند زد، همچون مگسی که فقط به خاطر شیرینی یک حلوا به آن نزدیک می‌شود و نمی‌تواند دائماً به آن چسبید.
زانگبین است مگر فرش حریم در او
که چنین مانده در او پای دل هرجائی
هوش مصنوعی: شاید این فرش که در حریم او منتشر شده، از زنبور عسل باشد که به همین دلیل، پای دل هر بی‌خبر و بی‌هدفی در آن جا باقی مانده است.
شکرستان جمال تو چنان می‌خواهم
که در آنجا مگسی را نبود گنجائی
هوش مصنوعی: من زیبایی تو را به قدری می‌خواهم که در آنجا جایی برای مگس هم نباشد.
ساکنم کن به ره خویش که پر مشکل نیست
مور را درگذر شهد سکون فرسائی
هوش مصنوعی: مرا در مسیر خود ساکن کن، زیرا عبور از مشکلات سخت نیست. مانند موری که به راحتی از شهد می‌گذرد و در آرامش حرکت می‌کند.
بر سر خوان تو بر زهر بنان سائی به
که به شهد دگران دست و دهان آلائی
هوش مصنوعی: بهتر است بر سر سفره‌ات با نان تلخ غذایی بخوری تا اینکه با شیرینی دیگران دست و دهانت را آلوده کنی.
بازماند دهن طفل لبن خواره ز شوق
هرگه آیند لبان تو به شکر خائی
هوش مصنوعی: دهان کودک شیرخوار از شوق پر است و هر بار که لبان تو به شکر نزدیک می‌شود، به یاد او می‌افتد.
محتشم در صفت آری به شکر ریزی تو
طوطی نیست درین نه قفس مینائی
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر می‌گوید که تو با زیبایی‌های خود و شیرینی گفتارت، در وصفی که از تو می‌شود، بی‌نظیری. تو مانند طوطی‌ای نیستی که در قفسی محصور باشد، بلکه آزاد و رها هستی.