گنجور

شمارهٔ ۵۸۵

چنان مکن که مرا هم نفس به آه کنی
جهان بیک نفس از آه من سیاه کنی
ز بزم میروی افتان و سر گران حالا
به راه تا سر دوش که تکیه‌گاه کنی
به رخصت تو مفید نمی‌شود چشمت
که عالمی بستان و یک نگاه کنی
نگاه دم به دمت بس خوش است و خوش‌تر از آن
عزیز کرده نگاهی که گاه‌گاه کنی
شکسته طرف کله می‌رسی و می‌رسدت
که ناز بر همه خوبان کج کلاه کنی
ملوک حسن سپاه تواند اما تو
نه آن شهی که تفاخر به این سپاه کنی
چرا من این همه بر درگه تو داد کنم
اگر تو گوش به فریاد دادخواه کنی
تو گرم ناشده برقی و برق خرمن سوز
شوی چو گرم چه با جان این گیاه کنی
به پیش بخشش او محتشم چه بنماید
اگر تو تا دم صبح جزا گناه کنی

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چنان مکن که مرا هم نفس به آه کنی
جهان بیک نفس از آه من سیاه کنی
هوش مصنوعی: چنین چیزی را انجام نده که من را نیز با نفس‌کشیدنت به آه و ناله واداری. وقتی تو به آه می‌افتید، به یک نفس تمام دنیا را به سوی سیاهی و ناامیدی می‌کشی.
ز بزم میروی افتان و سر گران حالا
به راه تا سر دوش که تکیه‌گاه کنی
هوش مصنوعی: از مهمانی با حالتی سست و سر سنگین بیرون می‌آیی، حالا در راه هستی تا به جایی برسی که بتوانی تکیه‌گاه درست کنی.
به رخصت تو مفید نمی‌شود چشمت
که عالمی بستان و یک نگاه کنی
هوش مصنوعی: اگر نگاه تو به من اجازه ندهد، فایده‌ای ندارد که بخواهی به کسی کمک کنی، زیرا با یک نگاه می‌توانی دنیایی را تغییر دهی.
نگاه دم به دمت بس خوش است و خوش‌تر از آن
عزیز کرده نگاهی که گاه‌گاه کنی
هوش مصنوعی: نگاه کردن تو به من لحظه به لحظه لذت‌بخش است و از آن لذت‌انگیزتر، نگاهی که به‌طور گذرا بر من می‌اندازی.
شکسته طرف کله می‌رسی و می‌رسدت
که ناز بر همه خوبان کج کلاه کنی
هوش مصنوعی: به زودی می‌رسی و می‌رسد که با ناز و غمزه‌ات بر زیبایی‌های دنیا فخر می‌فروشی و برای آنها کنایه می‌زنی.
ملوک حسن سپاه تواند اما تو
نه آن شهی که تفاخر به این سپاه کنی
هوش مصنوعی: پادشاهان زیبایی را در ارتشت می‌توان یافت، اما تو آن پادشاهی نیستی که بخواهی به این قدرت و زیبایی افتخار کنی.
چرا من این همه بر درگه تو داد کنم
اگر تو گوش به فریاد دادخواه کنی
هوش مصنوعی: چرا من اینقدر در برابر تو شکایت و ناله کنم اگر تو به صدای فریاد من گوش ندی؟
تو گرم ناشده برقی و برق خرمن سوز
شوی چو گرم چه با جان این گیاه کنی
هوش مصنوعی: تو هنوز گرم نشده‌ای و اگر از خود حرارت نشان دهی، همچون برقی خواهی بود که آتش خرمن را می‌سوزاند. در این حال، این گرما چه تأثیری بر جان این گیاه خواهد داشت؟
به پیش بخشش او محتشم چه بنماید
اگر تو تا دم صبح جزا گناه کنی
هوش مصنوعی: اگر تو تا صبح ادامه به گناه کردن بدهی، به بخشش او چه ارزشی دارد؟