گنجور

شمارهٔ ۵۱۴

حرف در مجلس نگویم جز به هم زانوی او
تا به چشمی سوی او بینم به چشمی سوی او
میشود صد نکته‌ام خاطر نشان تا میشود
نیم جنبشها تمام از گوشهٔ ابروی او
زان شکارافکن همینم بس که مخصوص منست
لذت زخم نهانی خوردن از آهوی او
چاک دلها محض حرفی بود تا روزی که کرد
سر ز جیب ناز بیرون نرگس جادوی او
زخم تیر عشق بر ما بود تهمت تا فکند
گردش دوران کمان حسن بر بازوی او
بی‌محابا غوطه در دریای آتش خوردن است
بی‌حذر برقع کشیدن ز آفتاب روی او
دل ز پهلویش برون خواهد فتاد از اضطراب
تن که از ترتیب بزم افتاده در پهلوی او
نکهتش در جنبش آرد خفتگان خاک را
چون فشاند با دگرد از موی عنبر بوی او
گرد آن منظر بگردان یک رهم ای سیل اشک
کشته چون بیرون بری یکباره‌ام از کوی او
در جنونم آن چه می‌بایست واقع شد کنون
بخت می‌باید که زنجیر آرد از گیسوی او
محتشم کز دشت و وادی رو به شهر آورد کیست
شیر دل دیوانه‌ای زنجیر خواه از موی او

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

حرف در مجلس نگویم جز به هم زانوی او
تا به چشمی سوی او بینم به چشمی سوی او
هوش مصنوعی: در جمع هیچ سخنی نمی‌گویم جز اینکه در کنار او باشم، تا اینکه به چشمان او نگاه کنم و او نیز به من نگاه کند.
میشود صد نکته‌ام خاطر نشان تا میشود
نیم جنبشها تمام از گوشهٔ ابروی او
هوش مصنوعی: به خاطر یک جنبش کوچک ابروی او، می‌توانم صد نکته را به یاد بیاورم و به یادش بسپارم.
زان شکارافکن همینم بس که مخصوص منست
لذت زخم نهانی خوردن از آهوی او
هوش مصنوعی: این شکارچی برای من کافی است که تنها من از لذت زخم‌های پنهانی که از آهوی او می‌خورم، بهره‌مند هستم.
چاک دلها محض حرفی بود تا روزی که کرد
سر ز جیب ناز بیرون نرگس جادوی او
هوش مصنوعی: این جمله به زیبایی و سحر چشمان نرگس اشاره دارد. دل‌ها به خاطر یک سخن ساده و بی‌اهمیت شکسته شدند، اما روزی این زیبایی و لطفی که در چشمان نرگس نهفته است، همه چیز را تغییر داد و باعث شد که دل‌ها دوباره شاداب شوند. نرگس با چشمان جذاب و جادوییش، توانسته است احساسات و دل‌های دیگران را تحت تأثیر قرار دهد.
زخم تیر عشق بر ما بود تهمت تا فکند
گردش دوران کمان حسن بر بازوی او
هوش مصنوعی: زخمی که عشق بر دل ما زد، به ما نسبت ناروا زدند، تا اینکه زمان با کمان زیبایی، تیر عشق را به سمت او نشانه رفت.
بی‌محابا غوطه در دریای آتش خوردن است
بی‌حذر برقع کشیدن ز آفتاب روی او
هوش مصنوعی: باید بدون ترس و پروا به عمق مشکلات رفتن، مانند این است که در دریایی از آتش غوطه‌ور شوی. در عین حال، پوشاندن صورت خود با برقع به منظور محافظت از خود در برابر نور آفتاب او، نشان‌دهنده بی‌احتیاطی و ترس است.
دل ز پهلویش برون خواهد فتاد از اضطراب
تن که از ترتیب بزم افتاده در پهلوی او
هوش مصنوعی: دل از فشار و اضطراب به زودی خواهد افتاد، چرا که حال و هوای بدن او به هم ریخته و نظم بزم و مهمانی بر هم خورده است.
نکهتش در جنبش آرد خفتگان خاک را
چون فشاند با دگرد از موی عنبر بوی او
هوش مصنوعی: حرکت و جنبش نکهت و طراوت او، خواب‌زدگان را از زمین بیدار می‌کند، درست مانند بوی خوشی که از موی عنبر به مشام می‌رسد و فضا را عطرآگین می‌کند.
گرد آن منظر بگردان یک رهم ای سیل اشک
کشته چون بیرون بری یکباره‌ام از کوی او
هوش مصنوعی: ای سیل اشک، به دور آن منظر بچرخ و زمانی که از کوی او بیرون می‌روم، همه چیز را یکجا رها کن.
در جنونم آن چه می‌بایست واقع شد کنون
بخت می‌باید که زنجیر آرد از گیسوی او
هوش مصنوعی: در حالتی از جنون به سر می‌برم و اکنون سرنوشت باید کاری کند که زنجیر موهای او را بگسلم.
محتشم کز دشت و وادی رو به شهر آورد کیست
شیر دل دیوانه‌ای زنجیر خواه از موی او
هوش مصنوعی: محتشم که از دشت و بیابان به شهر آمده، چه کسی است؟ آیا او دیوانه‌ای شجاع است که زنجیر را به خاطر موی خود می‌خواهد؟