شمارهٔ ۴۹۶
دو دل ربا که بلای دلند و آفت دین
دلم به غمزه آن رفت و دین به عشوهٔ این
یکی ز غایت عرفان گلیست پردهگشا
یکی ز عین حیا غنچه است پردهنشین
یکی به کام حریفان نموده خنده ز لب
یکی به عارض تابنده همچو در ثمین
یکی به عارض تابنده رشک ماه فلک
یکی به قامت رعنا بلای روی زمین
یکی ز طره سرچین نموده مشگ ختا
یکی ز عقده گیسو گشوده ناقه چین
یکی به قصد من از ابروان کشیده کمان
یکی چو چشم خود از گوشهها گشوده کمین
ز دست هر دو دل محتشم شکاف شکاف
گهی به تیغ عداب و گهی به خنجر کین
شمارهٔ ۴۹۵: با او شبی از دیر میخواهم خراب آیم برونشمارهٔ ۴۹۷: چو در چوگان زدن آن مه نگون گردد ز پشت زین
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دو دل ربا که بلای دلند و آفت دین
دلم به غمزه آن رفت و دین به عشوهٔ این
هوش مصنوعی: دو نفر هستند که قلبها را میربایند و باعث آسیب به دین هستند. دل من به خاطر یکی از آنها با یک نگاه غمگین شده و دین من به خاطر دیگری با چشمانی فریبنده تحت تأثیر قرار گرفته است.
یکی ز غایت عرفان گلیست پردهگشا
یکی ز عین حیا غنچه است پردهنشین
هوش مصنوعی: در اینجا یک فرد به واسطه درک عمیق خود از عرفان مانند گلی است که پردههای راز و حقیقت را میگشاید، در حالی که دیگری به خاطر حیا و شرم خود مانند غنچهای است که در پس پرده آرام گرفته و در انتظار نمایش خود به جهان است.
یکی به کام حریفان نموده خنده ز لب
یکی به عارض تابنده همچو در ثمین
هوش مصنوعی: یک نفر با لبخندی که بر لب دارد به خوشحالی حریفان کمک میکند و دیگری به مانند گوهری درخشان بر چهرهاش میتابد.
یکی به عارض تابنده رشک ماه فلک
یکی به قامت رعنا بلای روی زمین
هوش مصنوعی: یکی به زیبایی چهرهاش که ماه را به حسادت وامیدارد، و دیگری به قامت باریک و دلربایش که زینت زمین شده است.
یکی ز طره سرچین نموده مشگ ختا
یکی ز عقده گیسو گشوده ناقه چین
هوش مصنوعی: یکی از دختران، موهای زیبایش را مانند پردهای تیره و خوشبو درست کرده است و دیگری با باز کردن گیسوی خود، شکوه و زیبایی را به نمایش گذاشته است.
یکی به قصد من از ابروان کشیده کمان
یکی چو چشم خود از گوشهها گشوده کمین
هوش مصنوعی: یکی با ابروهایش مانند کمان تیراندازی میکند و دیگری چشمانش را به گوشهها میگشاید و مراقب است.
ز دست هر دو دل محتشم شکاف شکاف
گهی به تیغ عداب و گهی به خنجر کین
هوش مصنوعی: از دست هر دو دل، حالتی پر از درد و رنج دارم؛ گاهی در اثر عذاب و گاهی به خاطر کینهای که در دل دارم، زخمهای عمیق و شدید بر من وارد میشود.

محتشم کاشانی