گنجور

شمارهٔ ۴۶۹

رخت را آفتاب سایه‌گستر می‌توان گفتن
خطت را سایهٔ خورشیدپرور می‌توان گفتن
میانت را نشاید موی گفت از نازکی اما
دهانت را ز تنگی تنگ شکر می‌توان گفتن
رخت را با رخ یوسف مقابل می‌توان کردن
دمت را با دم عیسی برابر می‌توان گفتن
مکرر گرچه نتوان گفت با آن نوش لب حرفی
لبش را گفته‌ام قند و مکرر می‌توان گفتن
به آن مه در سر مستی حدیثی گفته‌ام کین دم
نه ز آن برمی‌توان گشتن نه دیگر می‌توان گفتن
به سان محتشم داد به شاهی کشور دل را
که او را پادشاه هفت کشور می‌توان گفتن
سپهر دین و دولت شهسوار عرصه شوکت
که خاک پای او را تاج قیصر می‌توان گفتن
ابوالغالب جلال الغر و الدین شاه ابراهیم
که نعل توسنش را ماه نور می‌توان گفتن

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

رخت را آفتاب سایه‌گستر می‌توان گفتن
خطت را سایهٔ خورشیدپرور می‌توان گفتن
هوش مصنوعی: وجود تو همانند آفتابی است که سایه‌ای بزرگ و دلپذیر می‌اندازد. زیبایی و خط زیبای تو مانند سایه‌ای است که زیر نور خورشید ایجاد شده و به خاطر این نور به کمال رسیده است.
میانت را نشاید موی گفت از نازکی اما
دهانت را ز تنگی تنگ شکر می‌توان گفتن
هوش مصنوعی: دوستی که در بین ماست، به خاطر لطافتی که دارد، نمی‌توانم به راحتی از او صحبت کنم. اما از طرفی، نقش زبان و بیان در توصیف زیبایی و ظرافت او بسیار مهم است.
رخت را با رخ یوسف مقابل می‌توان کردن
دمت را با دم عیسی برابر می‌توان گفتن
هوش مصنوعی: اگر زیبایی خود را با جمال یوسف مقایسه کنیم، می‌توانیم از لطافت و زیبایی حالت نفس عیسی نیز صحبت کنیم.
مکرر گرچه نتوان گفت با آن نوش لب حرفی
لبش را گفته‌ام قند و مکرر می‌توان گفتن
هوش مصنوعی: اگرچه نمی‌توان به راحتی با آن لب‌های شیرین صحبت کرد، اما کلامی در دل آن لب‌ها وجود دارد که می‌توان گفت شیرین و جذاب است.
به آن مه در سر مستی حدیثی گفته‌ام کین دم
نه ز آن برمی‌توان گشتن نه دیگر می‌توان گفتن
هوش مصنوعی: به آن ماهی که در حال شادی و سرخوشی است، داستانی گفته‌ام که دیگر نمی‌توانم به آن برگردم و همچنین نمی‌توانم هیچ چیز دیگری بگویم.
به سان محتشم داد به شاهی کشور دل را
که او را پادشاه هفت کشور می‌توان گفتن
هوش مصنوعی: مانند محتشم، دل را به پادشاهی تقدیم کرد که او را می‌توان رهبری هفت کشور دانست.
سپهر دین و دولت شهسوار عرصه شوکت
که خاک پای او را تاج قیصر می‌توان گفتن
هوش مصنوعی: آسمان دین و حکومت، پادشاهی است که در میدان شکوه و عظمت قرار دارد؛ مردم می‌توانند خاک پای او را به عنوان تاج قیصر بخوانند.
ابوالغالب جلال الغر و الدین شاه ابراهیم
که نعل توسنش را ماه نور می‌توان گفتن
هوش مصنوعی: ابوالغالب جلال الغر و الدین شاه ابراهیم فردی است دارای ویژگی‌های برجسته و با شخصیت، که نعل اسبش به اندازه‌ای زیبا و درخشان است که می‌توان آن را به نور ماه تشبیه کرد.